اگر همه چیز طبق برنامه پیش میرفت، در ۲۲ ماه مه جاری شاهد تشکیل مجلس قانونگذاری جدید فلسطین میبودیم که دولت وحدت ملی را تأسیس میکرد تا کرانه باختری اشغالی و نوار غزه را همزمان اداره کند و زمینه را برای برگزاری انتخابات ریاست دولت فراهم کند و در نتیجه، جانشین محمود عباس، رئيس تشکیلات خودگران فلسطین انتخاب شود.
این انتخابات قرار بود پس از تنشهای شدیدی که از زمان کنترل حماس بر نوار غزه ادامه داشت، جناحهای فلسطینی را متحد کند و چشمانداز جدیدی در مورد چگونگی ادامه مبارزه برای ایجاد یک کشور مستقل مبتنی بر وحدت داخلی فلسطین و نهادهای حاکم برخاسته از آن را به وجود آورد، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، همه چیز را به جهتهای دیگری سوق داد.
مخالفت اسرائيل با مشارکت فلسطینیان ساکن بیتالمقدس در انتخابات، تشکیلات خودگردان فلسطین را بر این داشت تا انتخابات را به تعویق اندازد. تشدید سرکوب شهروندان فلسطینی در محله شیخ جراح و بابالعمود و خشونت علیه زائران مسجد اقصی، منجر به برپایی اعتراضات گسترده در کرانه باختری و سراسر سرزمینهای فلسطینی شد. حملات موشکی حماس و سایر جناحهای فلسطینی از نوار غزه، در پاسخ به محاصره و همبستگی با اعراب قدس، به جنگ ۱۱ روزهای منتهی شد و این جنگ به طور اتفاقی در همان روزی آغاز شد که قرار بود انتخابات ملغی شده مجلس قانونگذاری فلسطین برگزار شود.
در نتیجه، هیچ انتخاباتی در فلسطین برگزار نشد، اما بهجای آن فلسطین و اسرائيل وارد جنگ دیگری شدند که یک طرف آن بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائيل و طرف دیگر آن جنبش حماس بود که در حال آمادهسازی برای به ارث بردن رهبری رسمی فلسطین است. به عبارت دیگر، جنگ جایگزین انتخابات در دو جانب شد، به ویژه اینکه بنیامین نتانیاهو به دنبال منابع قدرت است و سعی دارد پیش از برگزاری انتخابات، موقعیت خود را در رأس دولت حفظ کند، در حالیکه جنبش حماس تلاش دارد خود را در مقام رهبری فلسطینیان تثبیت کند و تحت پوشش"مقاومت مسلحانه"، با انتخابات یا بدون آن، وارث بیچون و چرای ابومازن و جنبش "فتح" باشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بنابراین، هر دو طرف "جنگ" خود را پیروز و برنده عنوان میکنند. حماس در راهپیماییهای پس از جنگ در نوار غزه، اعلام کرد که در نبرد علیه اسرائيل "پیروز" شده است، اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس از دوحه اعلام کرد که حماس و سایر جناحها چنان"ضربه سختی به اسرائيل وارد کردهاند که پیامدهای دردناک آن حتی بر آینده اسرائيل نیز تأثیر خواهد گذاشت." حماس تأکید کرد که با کسب پیروزی در این جنگ، "معامله قرن، پروژههای شهرکسازی، عادیسازی روابط با اشغالگر و فرهنگ شکست و همزیستی با اشغال را کنار گذاشته است."
آنچه از این سخنان استنباط میشود این است که حماس در واقع حاکمیت تشکیلات خودگردان فلسطین در رامالله را با سقوط روبهرو کرده است، زیرا طرفی که در تلاش برای "همزیستی با اشغالگر" میباشد، تشکیلات خودگردان فلسطین است و البته این سخنی است که حماس همواره و پس از پایان درگیریهای قبلی با اسرائيل نیز آن را تکرار کرده است.
از سوی دیگر، بنیامین نتانیاهو اعلام کرد که به پیروزی آشکاری دست یافته است. وی پس از اعلام آتشبس، اظهار داشت که عملیات "غزه" به دلیل "ضربه سنگینی که به حماس وارد کرد" با "موفقیت بینظیری" همراه شد وی افزود که این جنگ منجر به ویرانی بزرگی شد و فلسطینیان را سالها به عقب انداخت.
درست است که در صحنه نظامی، دو طرف میتوانند با روش و معیارهایی که به سود آنها است، ادعای پیروزی کنند، اما ابعاد جنگ اخیر، گستردهتر از این محدوده است. اسرائيل مفهوم تهدید حمله موشکی را عملاً درک کرد، افزون برآنکه آشفتگی در جبهه داخلی، باعث شد اعتبار اسرائیل در مقابل یهودیان و اعراب خدشهدار شود. غزه نیز متحمل ضربات مهلک و ویرانگری شد، اما وحدت تودههای فلسطینی نتوانست در ذهنیت رهبری فلسطین تغییر مثبتی ایجاد کند و اختلاف بین رهبری کرانه باختری و نوار غزه بیشتر از پیش شدت گرفت.
البته نهایت تحقیرآمیز بود که در طول جنگ، رهبران"حماس" و "تشکیلات خودگردان فلسطین" حتی تماس تلفنی هم نداشتند، مسئلهای که عمق اختلاف بین امیدها و فداکاریهای مردم فلسطین و محاسبات محدود رهبران آنها را نشان میدهد. این در حالی است که وحدت فراگیر مردم فلسطین در سراسر این سرزمین تاریخی، آرمان فلسطین را به شکوه و اولویت آن برگرداند و دولت ایالات متحده را مجبور کرد در اولویتهای سیاسی خارجی خود تجدید نظر کند.
فلسطین از صحنه تحولات بینالمللی غایب بود، اما جنگ اخیر آن را با قوت تمام به کانون توجه بازگرداند، رئیس جمهور جو بایدن مجبور شد مدت طولانی را برای پیگیری آنچه اتفاق میافتد اختصاص دهد و او تعهد کشورش به راه حل دو کشور تکرار کرد. اهمیت نقش مصر بار دیگر آشکار شد و رئیس جمهوری ایالات متحده ناگزیر شد علیرغم اینکه از زمان ورود به کاخ سفید با رئیس جمهوری مصر صحبت نکرده بود، با وی تماس تلفنی برقرار کند و از نقش مصر در راستای آتشبس تمجید کند.
روسیه نیز با ارائه دو طرح پیشنهادی، دست به کار شد، نخست خواستار نشستی در مسکو میان فلسطین و اسرائیل شد و طرح دوم آن، از سرگیری کار گروه چهارجانبه صلح خاورمیانه بود که شامل روسیه، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد میشود.
اتحادیه اروپا با تأکید بر راه حل دو کشور هرگونه تغییر در وضعیت بیتالمقدس را رد کرد و موضع آن تکمیل کننده موضع قاطع عربی بود که عربستان سعودی آن را به صراحت اعلام کرد و مبتنی بر ابتکار صلح عربی است که حقوق ملت فلسطین را تضمین میکند.
بدین ترتیب، باید رهبران فلسطین از واکنش چشمگیر بینالمللی با این جنگ ویرانگر، بهرهبرداری درستی کنند و مرحله جدیدی از مبارزه را برای کسب حقوق فلسطینیان بر پایه آن بنا کنند. جنگ غزه به هیچ وجه نباید به یکی از "جنگهای دائمی" تبدیل شود که به همان دلایل تکرار میشود و به نتایج قبلی منجر میشود. باید در سایه آتشبس موجود، وحدت مردمی فلسطین به وحدت رهبران آنها منتهی شود تا با استفاده از همدلی بینالمللی، تصمیمات سرنوشتساز و مشترکی را در راستای تحقق راه حل دو کشور اتخاذ کنند.
البته جنگ غزه، رقابت بین رهبری ترکیه و ایران را برای به دست آوردن رتبه اول در مسابقه نمایش همبستگی بینالمللی با فلسطین آشکار کرد. اردوغان لحن سخنرانی خود را در ارتباط به مسئله فلسطین تغییر داد و دلسوزانهتر کرد، در حالیکه حجم تبادل تجاری ترکیه با اسرائیل سالانه بیش از ۶ میلیارد دلار است. اما ایران، پس از تهدیدهای تاریخی برای محو اسرائيل از نقشه جهان در ظرف چند دقیقه، این بار حمایت دیپلماتیک خود را از فلسطین اعلام کرد و به عنوان یک مشارکت برجسته، طرحی را برای اجرای یک همهپرسی عمومی در فلسطین پیشنهاد کرد تا فلسطینیان بر اساس آن در مورد سرنوشت آینده خود تصمیم بگیرند.
© IndependentArabia