۴۱ سال پیش در چنین روزی برابر با ۱۸ تیر ۱۳۵۹، گروهی از بهترین افسران نیروی هوایی، زمینی، ژاندارمری و شهربانی ایران پیش از انجام کودتایی که بعدا عملیات نقاب نام گرفت در پارک لاله تهران، جاده همدان به کبودرآهنگ و پایگاه سوم شکاری تاکتیکی نیروی هوایی ارتش توسط سپاه پاسداران، کمیتههای انقلاب اسلامی و شماری از همافران طرفدار روح الله خمینی بازداشت شدند.
پس از آن، هزاران نفر از مجربترین افسران ارتش اخراج و شمار قابل توجهی از آنها نیز بازداشت شدند. نه روز پس از کشف کودتا، یعنی در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۵۹، اعدام افسران شرکت کننده در آن آغاز شد و تا هجوم رسمی ارتش بعثی عراق به ایران در تاریخ ۳۱ شهریور ادامه یافت. در نتیجه این اعدامها ۱۲۱ نفر از جمله ۲۴ افسر نیروی هوایی ارتش شامل ۱۸ خلبان مجرب جنگنده بمب افکنهای اف-۴ئی فانتوم ۲ (F-4E Phantom II) جانشان را از دست دادند.
روایات مختلفی درباره چگونه کشف کودتا از سوی بسیاری از مقامات سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی رژیم جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته مطرح شده است. روایاتی که عمدتا با کشفیات سازمانهای اطلاعاتی غربی چون سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و سازمان اطلاعاتی بریتانیا (اِم آی سیکس) در این رابطه در تضاد است.
درحالی که حزب توده و یا یکی از خلبانان نیروی هوایی (کامبیز آنِت) از عوامل افشای طرح کودتا از سوی برخی از چهرههای سیاسی جمهوری اسلامی از جمله علی خامنهای معرفی شدهاند، اما منابع اطلاعاتی غربی عامل افشای کودتا را سرویس اطلاعاتی عراق به طور مستقیم و به واسطه سرویس اطلاعاتی اتحاد جماهیر شوروی سابق یعنی کا گ ب (KGB) میدانند.
اعدام، بازداشت و اخراج هزاران افسر زبده نیروهای مسلح ایران تنها دو ماه پیش از یورش رسمی ارتش عراق به ایران نقش مهمی در پیشروی نیروی زمینی عراق در خاک خوزستان و اشغال خرمشهر و بخشهای دیگر ایران ایفا کرد. لشکرهای زرهی ارتش عراق بدون آنکه مقاومتی از سوی لشکر ۹۲ زرهی خوزستان و سه تیپ آن و همچنین گردانهایی چون ۱۵۵ دژ خرمشهر که ۱۵ سال برای آمادهسازیشان به منظور دفاع و مقابله با یورش ارتش عراق از سوی دولت شاهنشاهی ایران آماده شده بودند، با اعدام فرماندهانشان به دستور محمد غرضی، استاندار خوزستان به سبب شرکت در طرح کودتای نوژه عملا دیگر توانایی مقابله با تهاجم عراق را در شهریور ۱۳۵۹ پیدا نکردند و بار دفاع از سرزمین ایران بر عهده نیروی هوایی و هوانیروز (هواپیمایی نیروی زمینی) ارتش در ماههای نخست جنگ گذاشته شد.
چگونه ایده انجام کودتای نظامی علیه رژیم نوپای جمهوری اسلامی شکل گرفت؟
لادن برومند، از مدیران بنیاد برومند میگوید برخلاف گفتههای برخی از مقامات رژیم جمهوری اسلامی در رابطه با کودتای نوژه یا قیام شاهرخی، شاپور بختیار و عبدالرحمن برومند، دو عضو جبهه ملی از ایدهپردازان طرح کودتا نبودند، بلکه ایده آن از سوی گروهی از افسران ارتش از داخل ایران به آنها داده شد.
اما سرهنگ محمد باقر بنی عامری، یک افسر سابق ژاندارمری، طراح کودتا در کتاب خود در این رابطه میگوید که شخص شاپور بختیار جهت مقابله با خمینی و براندازی به سازمان نظامی نیاز داشته است و ایده کودتا را او از طریق فردی به نام عطا بائی به وی میدهد.
جمهوری اسلامی از ابتدای به قدرت رسیدنش عرصه را بر زندگی شخصی پرسنل ارتش شاهنشاهی و خانوادههایشان تنگ کرده و هزاران نفر را به دلایلی واهی بازخرید، اخراج و حتی فرماندهانشان را اعدام کرده بود؛ امری که بسیاری از افسران ارتش را برای شرکت در هرگونه کودتا جهت نابودی این رژیم نوپا و خودکامه ترغیب میکرد و شرایط را جهت جذب آنان توسط بنی عامری آسان میساخت.
از آنجا که انجام چنین کودتایی نیازمند صرف هزینه و تهیه تسلیحات بود، بختیار و برومند در ابتدا موفق شدند تا با جمعآوری مبالغ دریافتی از ایرانیان مخالف خمینی و ارسال آن با کمک گروهی از بازاریان معتمد به داخل کشور، نیازهای ابتدایی کودتاچیان را برطرف کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ناکافی بودن مبالغ جمعآوری شده از یک سو و عدم دسترسی کودتاگران به تسلیحات سبک به علت غارت بسیاری از اسلحهخانههای پادگانهای ارتش و همچنین کنترل آنها توسط همافران و افسران انقلابی در برخی از پایگاهها و همچنین اعضای کمیتههای انقلاب اسلامی در برخی دیگر از پادگانها ضرورت دریافت کمک از یک کشور خارجی را برای دست اندرکاران کودتا ایجاد کرد و در این راستا، شاپور بختیار با دولت عراق وارد مذاکره شده و کمک مالی را از آنها جهت انجام کودتا دریافت کرد.
او حتی همکاریاش را با دولت عراق آن هم در شرایطی که نیروهای نظامی این کشور از فروردین ماه ۱۳۵۸ حملاتشان را به مرزهای ایران شروع کرده بودند پنهان نکرده و در این راستا به رسانه ها اعلام کرده بود: «از شیطان هم برای نجات ایران کمک مالی خواهم گرفت.»
دریافت کمک از عراق و همکاری با استخبارات، بزرگترین ضربه شاپور بختیار به کودتا
اگرچه شاپور بختیار فردی وطنپرست و از مهمترین دشمنان روحالله خمینی بود، اما برخی از اقدامات او چه در دوران نخست وزیری کوتاه مدتش و چه پس از آن، به قدرت گرفتن جمهوری اسلامی و تضعیف نیروهای مسلح ایران و به خصوص بخش قابل توجهی از افسرانی که هنوز به نظام شاهنشاهی وفادار بودند گردید و شرایطی را برای پیروزی انقلاب اسلامی و به روی کارآمدن رژیم پس از آن فراهم کرد.
شاپور بختیار شرط پذیرش پیشنهاد نخست وزیری از آخرین پادشاه ایران را خروج وی از کشور دانسته بود.
بختیار پس از به قدرت رسیدن نیز دست به اقداماتی نسنجیده به پیشنهاد شخصیتهای ملی مذهبی و همچنین مقامات آمریکایی که در پی سرنگونی حکومت پهلوی بودند، زد. از این میان میتوان به انحلال سرویس اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به دستور او در تاریخ ۲۴ دی ۱۳۵۷ و لغو یکجانبه قراردادهای خرید تسلیحات نظامی از آمریکا در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ و سپس اجازه ورود روحالله خمینی به ایران که به ترتیب ضرر اقتصادی هنگفت و شرایط پیروزی انقلاب اسلامی را فراهم آوردند اشاره کرد.
اما بزرگترین اشتباه بختیار همکاری او با دولت عراق و متعاقبا استخبارات این کشور بود که نقش مهمی در شکست کودتا و تضعیف نیروهای ارتش ایران پیش از یورش سراسری عراق به ایران ایفا کرد.
در این راستا، پیش از انجام کودتا، سرگرد فرهاد نصیرخانی از اعضای سابق تیم آکروجت تاج طلایی نیروی هوایی شاهنشاهی ایران که در سال ۱۳۵۸ از نیروی هوایی اخراج شده بود، به شاپور بختیار هشدار و به او خبر میدهد که ارتش عراق در حال انتقال تسلیحات و تجهیزات جهت حمله به ایران است. اما بختیار در پاسخ به هشدار وی میگوید: «این افسر مالیخولیایی شده است.»
بر اساس اسناد وزارت امور خارجه آمریکا مورد استفاده در فصل «ارزیابی مجدد پاسخ دولت کارتر به جنگ ایران و عراق» (Reappraising the Carter Administration's response to the Iran-Iraq war) از کتاب «جنگ ایران و عراق: چشم اندازهای جدید بینالمللی» (The Iran-Iraq War: New International Perspectives) که به قلم نایجل اشتون و برایان گیبسون تدوین و در سال ۲۰۱۲ منتشر شده است، شاپور بختیار پیش از کشف و خنثی شدن کودتا، شرکت کنندگان آن را از حمایت اطلاعاتی و مالی عراق از آن مطلع نکرده و به دروغ به آنها اعلام کرده بود که دولت ایالات متحده آمریکا تنها حامی کودتا است.
بر اساس طرح کودتا بنا بود دوازده فروند جنگنده بمب افکن اف-۴ئی فانتوم ۲ تحت کنترل ۲۴ نفر از خلبانان پایگاههای یکم و سوم شکاری تاکتیکی نیروی هوایی ده هدف را در سراسر تهران بمباران کنند. این اهداف خانه روح الله خمینی در جماران، باندهای فرودگاه بین المللی مهرآباد (پایگاه یکم شکاری تاکتیکی)، ساختمان نخست وزیری، پادگان ولیعصر سپاه، پادگان امام حسین سپاه، پادگان خلیج و دو ساختمان کمیتههای انقلاب اسلامی در شهر تهران واقع در شمال کاخ سعدآباد و پادگان لویزان بودند.همزمان نیز، تکاوران کلاه سبز و نیروهای ویژه هوابرد ارتش باید از پایگاه سوم شکاری در برابر حملات سپاه و همافران و افسران انقلابی محافظت میکردند.
طراحان کودتا در پاریس از استخبارات عراق خواسته بودند تا با پرواز جنگندههای عراقی بر فراز مناطق مرزی و بمباران یک نقطه در خاک ایران، بهانهای لازم جهت به پرواز درآوردن این جنگندههای مسلح را از پایگاه سوم شکاری تاکتیکی در روز ۱۸ تیر ماه ۱۳۵۹ فراهم کنند.
این درخواست شاپور بختیار از مقامات عراقی میتواند نشاندهنده اطلاع کامل آنها از جزئیات طرح کودتا و احتمالا نام خلبانانی باشد که در آن شرکت داشتند. نامهایی که ممکن است از طریق سرویس اطلاعاتی شوروی سابق و به واسطه حزب توده در اختیار مقامات رژیم جمهوری اسلامی قرار داده شده باشد تا پس از شکست کودتا امکان شناسایی و دستگیری آنان فراهم شود.
دستور به عوامل دستگیر نشده کودتا جهت پناهندگی در عراق
به دنبال شکست کودتای نوژه یا قیام شاهرخی در تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۵۹، صدها نفر از پرسنل نیروی زمینی و هوایی ارتش بازداشت شدند. شماری از آنها در پارک لاله تهران پیش از اعزامشان به تهران بازداشت شدند و شماری دیگر درون پایگاه سوم شکاری تاکتیکی.
گروهی دیگر نیز توسط سپاه کبودرآهنگ با کمک همافران طرفدار خمینی چون عطاالله بازرگان شناسایی و بازداشت شدند. اما شماری از طراحان طرح کودتا که از افسران نیروی هوایی بودند به پیشنهاد شاپور بختیار به عراق پناهنده شدند تا پس از مدتی از آنجا به یک کشور ثالث بروند. اما تعداد انگشت شماری نیز بودند که سختی را به جان خریده و به جای پناهنده شدن به کشوری که در تدارک حمله به ایران بود به ترکیه و پاکستان گریختند که از این میان میتوان به خسرو بیت اللهی اشاره کرد.
از میان افسرانی که به درخواست شاپور بختیار به عراق رفتند، میتوان به سروان حمید نعمتی و بیژن بودا اشاره کرد که خلبانان جنگنده اف-۴ئی فانتوم ۲ و اف-۱۴آ تامکت بودند.
پس از پناهنده شدن آنها به عراق، استخابارات این کشور از خروج آنها جلوگیری و به دنبال آغاز رسمی جنگ ایران و عراق، آنها را مجبور به همکاری کرد، البته بسیاری این درخواست را نپذیرفتند اما حمید نعمتی این درخواست را پذیرفت و به بازجویان عراقی در بازجویی از خلبانان اسیر ایرانی کمک کرد و خلبانان هم دوره اش را به افشای اطلاعات محرمانه و همکاری با بازجویان ترغیب کرد.
سرتیپ بازنشسته محمدرضا صلواتی و سرتیپ ۲ حسین ذوالفقاری خلبانان جنگنده فانتوم ۲ که در تاریخ ۳ و ۸ مهر ۱۳۵۹ به دنبال ساقط شدن هواپیماهایشان در عراق اسیر شدند، حمید نعمتی را با لباس شخصی در جریان بازجوییهایشان مشاهده کردند که به آنها بیاحترامی کرده و صحیح یا دروغ بودن جزئیات بازجوییهایشان را به بازجوها اطلاع میداد؛ امری که حتی منجر به تشدید شکنجه خلبانان اسیر ایرانی و بدتر شدن شرایط نگهداریشان در زندان میشد.
حمید نعمتی حتی از سوی استخابارات عراق مجری یکی از برنامههای فارسی رادیو بغداد شد و در برنامههایش به زبان فارسی به خلبانان نیروی هوایی ایران پیشنهاد میکرد تا دست از مقابله با عراق بردارند و به این کشور پناهنده شوند.
بسیاری از خلبانان و فرماندهان سابق نیروی هوایی ارتش، بخصوص کسانی که به دلیل شرکت در کودتا بازداشت شده بودند، با آغاز جنگ و هجوم رسمی عراق به ایران از گزند اعدام رهایی یافتند و حتی به خدمت بازگشتند. شماری از آنها چون سروان غفور جدی اردبیلی و سرهنگ ابولفضل مهدی نیز جانشان را در راه دفاع از وطن از دست دادند. حتی در میان آنها کسانی بودند که در ماههای نخست جنگ به علت ساقط شدن هواپیمایشان در عراق اسیر شده بودند و حمید نعمتی به بازجویانشان در حین بازجویی کمک کرده بود.
پس از یورش عراق به ایران، شاپور بختیار به اشتباه خود در همکاری با استخابارات عراق حهت مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی پی برد و جهت آزادسازی افسرانی که به پیشنهاد وی به عراق پناهنده شده بودند از طریق گروههای حقوق بشری به دولت عراق فشار وارد کرد؛ امری که سرانجام آزادی آنها از جمله حمید نعمتی را در زمستان سال ۱۳۶۰ ممکن ساخت.
پس از آن، حمید نعمتی به همراه فرزندش به ترکیه رفت. در آنجا محل سکونتش مورد حمله نیروهای خارجی وابسته به سپاه پاسداران واقع شد. در نهایت تصمیم به انتقال خود، فرزندش و همسر خارجیاش به فرانسه گرفت، جایی که در سال ۱۳۷۴ توسط ماموران وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی به قبرس کشانده شده و ربوده شد. او پس از ربایش به ایران منتقل و در نهایت در زندان اوین اعدام شد.
آیا اگر شاپور بختیار با استخبارات عراق همکاری نمیکرد شانس پیروزی کودتا وجود داشت؟
بسیاری از خلبانان نیروی هوایی ارتش و مورخانی چون سرتیپ بازنشسته علیرضا نمکی معتقدند که طرح کودتا در حقیقت جهت شکست طراحی شده بود و نه موفقیت و گروهی از افسران وطنپرست از آنجا که از ظلمهایی که پس از انقلاب به آنها و وطنشان روا شده بود ناراضی بودند تصمیم گرفتند تا شرکت در کودتا را بپذیرند بدون آنکه مطلع باشند بسیاری از جوانب و بخشهای طراحی شده عملیاتهای آن غیر عملی است، بخصوص برای جنگندههایی چون اف-۴ئی فانتوم ۲ که فاقد سامانههای هدفگیری اپتیکی و لیزری پیشرفته امروزی جهت بمباران دقیق بودند.
مهمترین بخش غیر ممکن عملیات هوایی کودتا، بمباران محل سکونت روحالله خمینی در جماران بود. محلی که بنابود توسط حمید نعمتی بمباران شود آن هم در حالی که نه تصویری از ساختمان آن در دست خلبانان شرکت کننده در کودتا بود و نه مختصات دقیق آن و بنابراین در روز عملیات فانتوم او به طور قطع نمیتوانست اصلیترین بخش آن یعنی به هلاکت رساندن روحالله خمینی را به انجام برساند.
بسیاری از خلبانان شرکت کننده در کودتا که با آغاز جنگ از گزند اعدام رهایی یافتند، به دلیل عدم حضور نعمتی در پایگاه و فرار وی در صبح روز کودتا معتقدند که که این کودتا در حقیقت برای فریب آنها، شناسایی افسران وطنپرست و مخالف جمهوری اسلامی و بازداشت، اخراج و اعدام آنها طراحی شده بود.
این احتمال وجود داشت تا در صورت عدم همکاری شاپور بختیار با استخبارات عراق و عدم دریافت کمکهای مالی از آنها، برنامه انجام کودتای نظامی به رهبری وی و سرهنگ بنی عامری به کلی منتفی شود و به جای آن نظامیان داخل ایران خود دست به طراحی کودتایی بزنند که در جریان آن همه جوانب عملیاتی و حتی حفاظتی به طور صحیح در نظر گرفته و رعایت شده بود.
لازم به ذکر است در طول کودتای نوژه یا قیام شاهرخی، برخی از عوامل شرکت کننده در آن، بی پروا و بدون رعایت اصول حفاظت اطلاعات در تماسهای تلفنی با خانه عبدالرحمن برومند محل اقامت شاپور بختیار، به راحتی اطلاعات محرمانه کودتا را در اختیار وی قرار میدادند که خود نشانگر بی توجهی شدید به حفاظت اطلاعات کودتا بود تا جایی که برخی از مقامات رژیم جمهوری اسلامی از یک ماه و نیم پیشتر از وقوع آن مطلع بودند و تنها روز دقیق و اسامی خلبانان و پرسنل شرکت کننده در آن را در تاریخ ۱۷ تیر ماه ۱۳۵۹ یعنی یک روز قبل از آن به دست آوردند.
کودتای نوژه یا قیام شاهرخی اگرچه در تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۵۹ شکست خورد و حداقل ۱۲۱ نفر از افسران، درجه داران و همافران شرکت کننده در آن اعدام و هزاران نفر دیگر بازداشت و اخراح شدند، اما حدود چهار دهه است که سبب شده مقامات جمهوری اسلامی به خصوص شخص علی خامنهای نسبت به اقدامی مشابه علیه حکومت خودکامه وی از سوی نیروهای چهارگانه ارتش و پرسنل آن نگران باشد. همین نگرانی سبب شده است مبنای انتصابات در ارتش در چهار دهه گذشته نه شایستگی افسران بلکه میزان سرسپردگیشان به ولی فقیه توسط سازمان حفاظت اطلاعات و میزان باورپذیری شان به مفاهیم شیعه و ولایت فقیه مورد تایید سازمان عقیدتی- سیاسی ارتش باشد.