نظام شاهنشاهی ایران و نیروهای مسلح آن ضامن صلح و ثبات در ایران، خاورمیانه و شمال آفریقا بودند. انقلاب، فرصتی مناسب برای دشمن دیرینه ایران فراهم آورد تا در روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با تهاجم زمینی و هوایی به اشغال بخشهایی از خاک استانهای خوزستان و کرمانشاه بزند و ضرر اقتصادی غیرقابل جبرانی به ایران وارد کند.
در کنار پیش گرفتن سیاست خارجی تهاجمی، تلاش برای صدور انقلاب اسلامی به کشورهای منطقه، لغو قراردادهای خرید تسلیحات، پایان بخشیدن به همکاریهای نظامی ایران و آمریکا و درنهایت تضعیف توان رزمی نیروهای سهگانه ارتش ایران از طریق تصفیه و اعدام افسران و فرماندهان توسط رژیم جمهوری اسلامی نقش مهمی در ترغیب عراق به حمله به ایران بازی کرد.
لشکر ۹۲ زرهی خوزستان که روزگاری مدافع سرسخت خوزستان بود، پس از انقلاب به مرز فروپاشی برده شد بهطوریکه در شهریورماه ۱۳۵۹ و زمانی که عراق بهتدریج تجاوزات مرزی خود را آغاز کرد، توانی قابل توجه جهت دفع تجاوز نداشت.
مقایسه قدرت زرهی ایران و عراق
بر اساس اسناد موسسه صلح استکهلم و سرویس اطلاعات مرکزی ایالاتمتحده آمریکا (سیا)، تا پایان سال ۱۹۷۸ میلادی (دی ۱۳۵۷) ارتش عراق دارای یک نیروی زرهی قدرتمند متشکل از ۲۶۸۵ تانک، نفربر و خودروی زرهی بود. این نیرو متشکل از ۱۵۰۰ دستگاه تانک اصلی میدان نبرد و همچنین حدود ۸۸۵ دستگاه نفربر زرهپوش و درنهایت ۱۰۰ دستگاه خودروی گشت زرهی و ۲۰۰ دستگاه خودروی زرهی و جنگی پیاده نظام ساخت اتحاد جماهیر شوروی بود که در کنار صدها توپ کششی و خودکششی، راکت اندازها و سایر تجهیزات در خدمت دو لشکر مکانیزه پیاده یکم و پنجم و چهار لشکر زرهی سوم، ششم، نهم و دهم نیروی زمینی عراق بود.
در مقابل، در دیماه همان سال نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ایران دارای ۴۰۷۰ دستگاه ادوات زرهی بود که از این میان ۲۰۲۵ دستگاه آنها تانک اصلی میدان نبرد بودند. تانکهای اصلی میدان نبرد ارتش ایران متشکل از ۴۱۵ دستگاه تانک ام-۴۷، ۲۶۰ دستگاه تانک ام-۴۸، ۴۶۰ دستگاه تانک ام-۶۰آ۱ و ۸۹۰ چیفتن در سه مدل بودند که در سالهای ۱۳۳۶ الی ۱۳۵۷ تحویل ایران شده بودند. در کنار این تانکها ۲۵۰ تانک سبک اسکورپیون انگلیسی، ۸۱۰ نفربر زرهی ام۱۱۳ آمریکایی، ۵۸۵ نفربر زرهی بی تی آر-۶۰، ۸۵۰ نفربر زرهی بی تی آر۵۰ و ۶۰ دستگاه خودروی زرهی و جنگی پیاده نظام بی ام پی-۱ به همراه حدود ۳۰۰ دستگاه خودروی زرهی چرخدار بی تی آر-۱۵۲ سایر ادوات زرهی ارتش ایران را تشکیل میدادند. علاوه بر این تانکها، تعداد حدود ۱۳۰۰ دستگاه تانک اصلی میدان نبرد چیفتن بهبودیافته، شیر ۱ و شیر ۲ نیز در دست سفارش بودند که با وقوع انقلاب قرارداد خریدشان توسط دولت موقت ملغی شد.
ادوات زرهی نیروی زمینی ارتش در کنار ۵۲۵ توپ خودکششی و ۷۰۰ توپ کششی؛ صدها راکت انداز کاتیوشا، ۵۷۵ پرتابگر موشک ضدتانک تاو، ۱۲۱۸ پرتابگر موشک ضدتانک دراگون و سایر تجهیزات در خدمت چهار لشکر زرهی (۱۶، ۸۱، ۸۸ و ۹۲)، یک تیپ زرهی (تیپ ۳۷)، دو لشکر گارد جاویدان (۱ و ۲) و چهار لشکر پیاده (۲۱، ۲۸، ۶۴ و ۷۷)، دو تیپ هوابرد، یک تیپ مستقل پیاده (۸۴) و همچنین پنج گروه توپخانه (۱۱، ۲۲، ۳۳، ۴۴ و ۵۵) بودند. وظیفه تعمیر و نگهداری این تجهیزات بر عهده کارخانجات سری ام (دپو) و کارخانجات بابک بود.
کارخانجات دپو تأسیس سال ۱۳۴۴ وظیفه تعمیرات سنگین ادوات زرهی غربی شامل تانکهای ام۴۷ و ۴۸ و ۶۰ و تانکهای انگلیسی چیفتن و اسکورپیون را بر عهده داشتند درحالیکه کارخانجات بابک تأسیس سال ۱۳۵۴ وظیفه تعمیر ادوات زرهی روسی ارتش ایران را بر عهده داشتند.
اعدام فرماندهان ارتش و تصفیه افسران باتجربه
درجهداران و افسران ردهپایین اسلامگرا و حامی آیتالله خمینی نقش مهمی در دستگیری فرماندهان ارتش و تصفیه آن از افسران باتجربه ایفا کردند. اعدام فرماندهان نیروهای مسلح ایران از شب ۲۵ بهمن ۱۳۵۷ به دستور مستقیم روحالله خمینی و با مشورت فرزندش احمد خمینی آغاز شد. ارتشبد نعمتالله نصیری (سومین رئیسکل ساواک)، سپهبد مهدی رحیمی (رئیس شهربانی و آخرین فرماندار نظامی تهران)، سرلشکر منوچهر خسروداد (فرمانده هوانیروز ارتش) و سرلشکر رضا ناجی (فرماندار نظامی اصفهان) نخستین چهار فرمانده نظامی بودند که در آن شب اعدام شدند.
در مجموع تا پایان سال ۱۳۵۸، دو ارتشبد، ۱۵ سپهبد، ۱۴ سرلشکر، ۹ سرتیپ، ۵ سرهنگ، دو سرگرد، یک سروان، یک ستوان دوم، یک سرپاسبان و دو سرجوخه از نیروهای مسلح نظام شاهنشاهی ایران به دست رژیم جمهوری اسلامی اعدام شدند که شامل سرلشکر خسروداد معمار هوانیروز ارتش و سپهبد امیرحسین ربیعی فرمانده و بنیانگذار فرماندهی تاکتیکی نیروی هوایی شاهنشاهی میشد.
نابودی نظم و انسجام در ارتش
هرجومرج و بینظمی در کشور از دستاوردهای انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ بود، اعدام و تصفیه فرماندهان سلسلهمراتب، اجرای مقررات و ضوابط نظامی را بهکلی در ارتش متلاشی کرد و آمادگی رزمی آن را از میان برد. . برنامههای آموزشی بهکلی متوقف و تمرد از دستور فرماندهان در میان افسران رده پایین و بخصوص درجهداران و همافران رایج شده بود. کافی بود که یک سرباز علیه فرماندهاش در هر درجهای که بود شعاری بدهد یا اتهامی وارد کند، سربازان دیگر با او همصدا میشدند و فرمانده را از پادگان اخراج میکردند. به همین دلیل فرماندهان در روزها و هفتههای اول بعد از انقلاب کمتر جرئت حضور در جلوی واحد تحت فرماندهی خود را داشتند و یا حتی دستور دادن به آنها داشتند.
شوراهای اسلامی و انقلابی در پادگانهای ارتش توسط افسران رده پایین و درجهداران تشکیل شد که برخلاف سلسلهمراتب همه ارتشهای جهان، این افسران رده پایین و بیتجربه بودند که پست فرماندهی را تعیین میکردند. بهعنوان مثال سه افسر برای فرماندهی گردان ۲۹۳ تانک لشکر ۹۲ زرهی انتخاب شدند با نامهای سرگرد صفوی سهی، ستوان یکم فرزاد و ستوان دوم آشوری که دورههای لازم فرماندهی و کنترل را نگذرانده بودند و تجربه کافی نداشتند.
درنهایت پس از آغاز جنگ، هیئتی توسط وزیر دفاع وقت مصطفی چمران تشکیل شد تا جهت دلجویی و دعوت به خدمت آن دسته از افسران و فرماندهان تصفیهشده که از جوخه اعدام جان سالم به در برده بودند اقدام کند که در نتیجه آن تعدادی از آنها در ماههای مهر تا دی ۱۳۵۹ به خدمت بازگشتند.
کاهش سربازان و نیروی انسانی متخصص
از دیگر اقدامات اشتباهی که رژیم جمهوری اسلامی پس از انقلاب انجام داد و اثر مستقیمی در کاهش توان رزمی نیروهای مسلح بخصوص نیروی زمینی ارتش داشت کاهش مدتزمان سربازی از دو به یک سال بود. در کنار ترخیص ۵۰ درصد از سربازان، تصفیه نیروهای متخصص نیز باعث شد تا استعداد نیروی انسانی ارتش در سال ۱۳۵۸ به چهل درصد و یا حتی کمتر تقلیل یابد.
بر اساس یک گزارش محرمانه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، از ۲۱۰ هزار نفر افسر، درجهدار و سرباز نیروی زمینی ارتش در دی ۱۳۵۷، تنها ۱۴۰ الی ۱۵۰ هزار نفر در آبان ۱۳۵۸ باقی مانده بودند.
کمبود نیرو سبب بدون خدمه ماندن وسایل و تجهیزات شد و درنتیجه نگهداری وسایل و تجهیزات حتی تأسیسات پادگانی با مشکلات شدیدی مواجه شد و بعضی از وسایل و تجهیزات آسیبپذیر مانند باتری خودروها و تانکها، به دلیل عدم اجرای برنامههای نگهداری درجا آسیب دیدند.
لشکر ۹۲ زرهی خوزستان نیز بیشترین ضربات را از ناحیه تصفیه نیروهای خود از رژیم جمهوری اسلامی خورد که علت آن تصفیه دوباره صدها نفر از افسران این لشکر به دنبال کودتای نوژه یا قیام شاهرخی در تیر ۱۳۵۹ بود.
در ماههای منتهی به جنگ ایران و عراق و با توجه به اینکه سران رژیم جمهوری اسلامی از خطر حمله عراق بهکلی مطلع بودند، ۱۴۰۰ نفر از درجهداران متخصص خدمه تانک و توپ و جنگافزارهای دیگر را ژاندارمری و حتی جهاد سازندگی منتقل دادند تا در آنجا راننده تراکتور شوند.
متعاقباً در آغاز جنگ ایران و عراق، از تعداد ۳۱۸ دستگاه تانک چیفتن سازمانی لشکر ۹۲ زرهی، فقط ۱۰۰ دستگاه تانک حاضر به کار بود و در جنگ شرکت کرد درحالیکه سایرین به علت نداشتن باتری، روغن و عدم نگهداری توپ نقص فنی پیدا کرده بودند و بدون اینکه حتی از پارکینگ حرکت کرده باشند. تعداد قابلتوجهی از این تانکها توسط عراق به غنیمت گرفته شد و با کمک اردن راهاندازی و به سازمان مجاهدین خلق واگذار شدند تا علیه ایران در طول جنگ و پس از آن استفاده شوند. این تانکها تا سال ۱۳۸۲ در خدمت این سازمان باقی ماندند و پس از خلع سلاح، به ارتش عراق واگذار شدند و امروز شمار اندکی از آنها در خدمت حشد الشعبی قرار دارند.
تضعیفشده اما پیروز نبردها
به دنبال آغاز تهاجم رسمی عراق به ایران، نیروی زمینی ارتش ایران و بخصوص هر آنچه از لشکر ۹۲ زرهی باقیمانده بود به دفاع از خوزستان پرداخت. لشکری که در سال ۱۳۵۴ و در جریان مانور نادر تمامی تجهیزات و نیروهایش را تنها در چند ساعت به میدان نبرد اعزام کرد حال به علت کمبود نیروی متخصص به چند روز زمان نیاز داشت تا خود را برای مقابله با ارتش عراق آماده کند.
با این وجود، نیروهای این لشکر، از افسران و درجهداران گردانهای تانک تا افسران گردان ۱۵۱ دژ در کنار تفنگداران دریایی ارتش در خرمشهر با تمام وجود در برابر نیروهای زرهی متجاوز عراق ایستادگی کردند و با وجود سقوط و اشغال خرمشهر سرانجام با فرارسیدن نیروهای کمکی از گروه رزمی ۳۷ شیراز، لشکر ۱۶ زرهی قزوین و لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه از پیشروی ارتش عراق در خاک خوزستان جلوگیری و از اشغال شهرهای بیشتر جلوگیری کردند و درنهایت موفق شدند تا در چند عملیات پیچیده نظامی مناطق اشغالشده از خاک خوزستان منجمله خرمشهر را آزاد نمایند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به علت ضعف لشکر ۹۲ زرهی ناشی از تصفیه افسران و درجهداران و همچنین انتقال ۱۴۰۰ نفر از آنها به ژاندارمری و جهاد سازندگی، نیروی هوایی و هوانیروز (هواپیمایی نیروی زمینی) ارتش از آسمان و با حملات هوایی پیدرپی خود به ستونهای زرهی ارتش عراق کمبودهای ناشی از کاهش توان رزمی لشکر ۹۲ زرهی را جبران کرده و شهرهای دزفول، اندیمشک، آبادان و اهواز را از خطر حتمی سقوط و اشغال نجات دادند.
لازم به ذکر است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به علت مشغولیت در سرکوب مخالفان رژیم جمهوری اسلامی در داخل کشور از شرکت کردن در جنگ بهطور جدی عاجز بود و تنها ۲۵ نفر از نیروهایش در نخستین حمله متقابل ارتش ایران که در ۲۳ مهر ۱۳۵۹ در غرب دزفول انجام گرفت (عملیات پل نادری) شرکت داشتند.
در عملیات دیگر ارتش که در همان زمان با نام «کرخه کور» در اجرا بود تنها ۳۰۰ نفر از نیروهای سپاه شرکت داشتند. حضور جدی سپاه در جنگ با عراق از عملیات ثامنالائمه در مهر ۱۳۶۰ آغاز شد که به علت بیتجربگی و فقدان تجهیزات و تسلیحات کافی در این نیروی شبهنظامی اثر چندانی در سرنوشت عملیات نداشته و بعضاً باعث وارد آمدن ضایعات و آسیب به نیروهای ارتش و حتی شکست عملیاتشان میشد.