رکنالدین خان مختاری در تاریخ موسیقی و هنر ایران استثنا است چرا که از یک سو هنرمندی طراز اول، مبتکر و صاحب ذوق و قریحهای کمنظیر در موسیقی است و از دیگر سو، از او به عنوان یکی از مستبدترین چهرههای نظامی ایران یاد میشود.
او دوم تیرماه ۱۲۶۶ به دنیا آمد و به روایتی ۲۹ و به روایتی دیگر ۳۰ تیرماه ۱۳۵۰ درگذشت. در پنجاهمین سالگرد درگذشت او پسندیده است که هر دو وجه کار این موسیقیدان برجسته و رئیس شهربانی در شش سال آخر حکومت رضاشاه را اندکی و در حد مقدورات این صفحه بکاویم و بررسی کنیم که شایعات و دیدگاهها درباره او و رفتارهایش چه بودهاند.
رکنالدین خان بهمثابه یک موسیقیدان
رکنالدین خان، که به گفته روحالله خالقی به او رکنی میگفتند، موسیقی را نزد حسین خان اسماعیلزاده آموخت. اسماعیلزاده کمانچهنواز نامی دوره قاجار بود اما رکنی از او ردیف را با ساز ویلن آموخت زیرا در گذشته عموم نوازندگان کمانچه قابلیت نواختن ویلن را هم داشتند.
پس از آن، او و درویش خان یک گروه موسیقی شکل دادند که کنسرتهایشان در انجمن اخوت زبانزد خاص و عام بود. در همین کنسرتها بود که رکنی بهعنوان مبدع پیشدرآمد شناخته شد؛ در حالی که نزد عموم موسیقیدانها، غلامحسین درویش خان مبدع پیشدرآمد دانسته میشود.
روحالله خالقی در جلد نخست کتاب معروفش، سرگذشت موسیقی ایران، ضمن تمجید از تکنیک، قدرت پنجه و آرشهکشی او در نواختن ویلن و البته دانش بالایش در ردیف موسیقی مینویسد: «در زمان خود همیشه به عنوان بهترین ویلنزن شهرت داشت و به نظر نگارنده پیشدرآمدهایش در نوع خود بینظیر است. با اینکه به موسیقی اروپایی آشنایی نداشت و حتی خط موسیقی را هم نمیشناخت ولی در ساخت این قسم آهنگها، ذوق و سلیقه و ابتکار مخصوص به کار میبرد؛ چنانکه هنوز پیشدرآمدهای قدیمیاش با اینکه موسیقیدانهای دیگر بسیار از آن تقلید کردهاند، بر ساختههای دیگران ترجیح و مزیت دارد» (سرگذشت موسیقی، جلد ۱ ص ۲۵۸). بعدها، بزرگانی چون ابوالحسن صبا و علی تجویدی هم درباره مختاری و کارهای او همین نگاه را داشتند و بر این باور بودند که او و کارهایی که تصنیف کرده، از زمان خود بسیار جلوتر بوده است.
از پایینترین درجه نظامی تا ریاست شهربانی رضاشاه
وجه دیگر شخصیت مختاری حضورش در شهربانی و طی مدارج آن تا عالیترین مقام این نهاد نظامی-امنیتی بود. مختاری آنچنان که دکتر باقر عاقلی در جلد سوم شرح حال رجال ایران آورده است، «از اوایل جوانی وارد شهربانی شد و هنگامی که سوئدیها شهربانی را تحویل گرفتند، او درجه سروانی داشت. هنگام قیام میرزا کوچک جنگلی شهربانی گیلان را اداره میکرد و همزمان با کودتای ۱۲۹۹ از طرف سیدضیاءالدین طباطبایی با درجه یاوری به معاونت شهربانی منصوب شد. پس از اخراج سوئدیها به ریاست شهربانی غرب کشور منصوب شد» (جلد سوم -ص ۱۳۷۰).
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
باقر عاقلی در ادامه مینویسد که او در سال ۱۳۰۸ به معاونت شهربانی کل و در سال ۱۳۱۴ پس از فرار محمدحسین آیرم (رئیسکل شهربانی رضاشاه) کفیل شهربانی و از سال ۱۳۱۵ با احراز درجه سرپاسی (سرتیپی) رئیس شهربانی شد (همان-ص ۱۳۷۰). از این سال تا پایان سلطنت رضاشاه (شهریور ۱۳۲۰) او یکی از تاریکترین دورههای زندگیاش را گذراند و این همان دورهای است که حمید کریمخانی در مقاله بسیار خواندنیاش درباره رکنالدین خان با عنوان «همگام با رضا شاه، همراه با درویش خان» مینویسد: «او همان شخصیت ویرانگر و نامعقولی است که اهل موسیقی رغبت زیادی به سخن گفتن درباره او ندارند» (چیستا شماره هشتم- سال ۱۳۷۰- ص ۹۴۱).
شخصیت پیچیده و چند وجهی رکنالدین خان سبب شد تا فیلمسازان مستند هم به سراغ زندگی او بروند و بخواهند در این زمینه اثری خلق کنند. فیلم «کنترپوان» (نقطه مخالف) به کارگردانی محمد فرزیننیا، اثری مستند و ۷۲ دقیقهای است که خبر ساخت آن اواخر سال ۱۳۹۹ منتشر شد. کارگردان نام کنترپوان را که واژهای موسیقایی است، به این دلیل انتخاب کرده است تا دوگانگی شخصیت مختاری را در عنوان اثر نیز نشان داده باشد.
پیش از این اثر، علی حاتمی هم در سریال هزاردستان جعفر والی را در قالب همین نقش قرار داد و بعدها در سریال کلاه پهلوی، فرهاد آییش هم نقش سرپاس مختاری را ایفا کرد.
احمد کسروی، مدافع رکنالدین خان مختاری
شهریور ۱۳۲۰ و پس از استعفای رضاشاه، ورق برگشت و مردم و دستگاههای قضایی که تا چند روز قبل در مدح رضاشاه سخن میگفتند، با ۱۸۰ درجه چرخش، علیه او و مدیرانش شدند و مختاری نیز نوک پیکان این انتقادها قرار گرفت و بهسرعت دستگیر شد و به زندان افتاد. به او اتهام زدند که جدا از فضای خفقانآوری که برای مطبوعات و رسانهها ایجاد کرده بود، برخی از افراد صاحبنام سیاسی چون نصرتالدوله فیروز، تقی ارانی، فرخی یزدی، سردار اسعد و صولتالدوله را به قتل رسانده است.
انتخاب احمد کسروی بهعنوان وکیل تسخیری مختاری ماجرای دادگاه را جنجالیتر کرد؛ اما کسروی نه تنها عقب ننشست بلکه با نگارش گزارش دادگاه در نشریه پرچم تابستان ۱۳۲۱ به دفاع از مختاری پرداخت و ضمن تمجید از خدمات رضاشاه، برخی نکات منفی زندگی مختاری و رضاشاه را نکوهش کرد و نوشت که مختاری در این زمینه مقصر نیست و تنها عامل اجرای دستورهای مقام مافوق بوده است. این گزارشها در چند شماره تیر و مرداد و شهریورماه ۱۳۲۱ نشریه پرچم منتشر شد و بعدها انتشارات خاوران متن کامل این دفاعیات را بهصورت کتاب و در مجموعه آثار احمد کسروی منتشر کرد.
در بخشی از نوشته کسروی آمده بود: «کسانی که امروز میگویند کارهای شهربانی جرم بوده است، بگویند دیروز کدامیک حس نفرت خود را در برابر آنها نشان دادند؟! کدام مجلس بوده است که از احترام مختار کاستهاند؟! کدام ایراد را به او گرفتهاند؟! اگر در آن هنگام به او ایراد میگرفتند، یکی جرمی را که کرده بود به جرم دومی جسارت پیدا نمیکرد. ولی که بوده که به او ایراد گرفته است… ما مگر نمیدانیم که دیروز چه چاپلوسیها از این آقای مختار میکردند؟!» (پرچم روزانه- شماره ۱۸۲ سال یکم- سهشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۲۱ ص ۴۷).
دفاعیات کسروی و البته انتشار این دفاعیات و مقالات در سطح عمومی توانست جو دادگاه را تا حدودی بهنفع رکنالدین خان تغییر دهد اما فشار افکار عمومی بهقدری زیاد بود که در نهایت، به هشت سال زندان او رای دادند تا بتوانند اندکی از خشم توده را کنترل کنند. رکنالدین خان مختاری بعد از شش سال، با تخفیف و عفو دو سال آخر، از حبس آزاد شد.
رکنالدین خان پیش از دستگیری و به زندان افتادن، از طرف رضاشاه مامور بیرون بردن خانواده او از تهران به سمت همدان شد و این نشان از اعتماد ویژه پهلوی اول به مختاری داشت؛ چرا که بر اساس گزارشهایی که از چند سال آخر زندگی رضاشاه در دست است، او اعتمادش را تقریبا به اکثر افراد از دست داده و برای عمده آنها مامور مخفی گذاشته بود.
سالهای بعد از زندان
شاید اگر رکنالدین خان عمر و وقتش را صرف موسیقی میکرد، میتوانست تاثیر عظیمتری بر جریانهای موسیقی بنهد. کار او در ساختار دیوانسالاری دوره رضاشاه و به زندان افتادن شش سالهاش سبب شد تا در سالهای بعد و بهرغم آنکه در خفا در زمره مشاوران ارشد برنامههایی چون «گلها» بود و نظراتش بهنوعی در این برنامهها و ارتقای کیفیت آن اثر داشت، کمتر مدیر و حتی دوستی جرات میکرد از او در ظاهر و علنی نام ببرد و بهجز چند اثر نه چندان باکیفیت، کار شاخص نوازندگی از او در دست نیست. حتی بزرگی چون روحالله خالقی در سالهایی که نوشتن بسیار آزاد بود و در دوران اوج روزنامهنگاری و آزادی بیان به شمار میرفت (سالهای ۲۰ تا ۳۲)، در کتابش از او نام نبرده است و در نهایت در پایان و بهصورت جستهگریخته و با تاسف و هراس و البته با نگاهی انتقادی از او یاد کرده و نوشته است: «ای کاش مختاری به دنبال هنر و سازش میرفت و در فکر به دست آوردن مقام نبود تا ما امروز میتوانستیم از شخصیت هنری این نوازنده چیرهدست بیش از این بگوییم» (به نقل کتاب خاطراتی از هنرمندان پرویز خطیبی-ص ۱۲۵).
همین نگاه را دیگرانی چون ابوالحسن صبا هم به کارهای مختاری داشتند؛ چنانکه دکتر باستانی پاریزی در یادداشتی که در شماره ۵ سال ۱۳۴۸ مجله یغما نوشت، آورده بود: «صبا (ابوالحسن) در مقدمه کتاب خود تذکر میدهد که آهنگ قطعه معروف کاروان را آقای رکنالدین خان مختاری از نوازندگان شیپور که با سینهزنها در موقع حرکت مینواختند، اقتباس کرده است» (یغما-ص ۲۵۸).
اما نکته مهم ماجرا این است که گذشت زمان تا حدودی گردوغبار از چهره موسیقایی او زدوده وحداقل در سه دهه اخیر، ارزش کارهای او بیشتر نمایان شده است. تلاشهای ارشد تهماسبی در گردآوری، نتنویسی و انتشار آثار رکنالدین خان مختاری گوشهای از این کوششها بود که سه دهه قبل منتشر شد. آن گونه که مسئولان خانه پایور عنوان کردهاند، از نتنوشتههای فرامرز پایور هم در زمینه آثار رکنالدین خان، مجموعهای موجود است که در صورت انتشار میتواند ارزش هنری کار او را بیش از پیش نشان دهد.
* عنوان مطلب برگرفته از مقاله ارزشمند حمید کریمخانی درباره رکنالدین مختاری در شماره هشتم نشریه چیستا در سال ۱۳۷۰ است