غلامحسین بنان (۱۵ اردیبهشت ۱۲۹۰- هشتم اسفند ۱۳۶۴) بیتردید یکی از سرفصلهای درخشان موسیقی آوازی و ترانهخوانی در تاریخ موسیقی معاصر و شهری ایران به شمار میرود.
او جدای از استعداد ذاتی در خوانندگی، هوش و نبوغی ویژه داشت و به قطع نامش در فهرست بالای خوانندگانی قرار میگیرد که خوانندگی را به دوره قبل و بعد از خود تقسیم کردند.
بنان صدایی دلنشین داشت که از آن با عنوان صدای مخملی یاد میکنند، صدایی در محدوده باریتون که توانست با ترکیب آن با موسیقی آوازی سنتی، شانی ویژه به موسیقی و آواز ببخشد.
صدای او یادآور و نمادی از پرشکوهترین دوره موسیقی در تاریخ موسیقی ایران است. دوره موسیقی گلها که بنان به تحقیق سرآمد و محبوب تمامی خوانندگان آن بود. آواز بنان از منظری نماد شروع دوران مدرن در ایران دوره پهلوی دوم؛ و نشانهای از تحول در فضای موسیقی و ورود عناصر مجدد و تازه موسیقی به ساختار موسیقی گذشته ایران بود. دورهای که با ارکستر گلها و ارکسترهای مختلف به رهبری بزرگانی چون روحالله خالقی، ابوالحسن صبا یا ساخت آهنگهایی از علینقی وزیری شکل گرفت و در برنامه گلها اوج خود را نشان داد. صدای او نمادی از تجمل و اشرافزادگی هم بود و شاید به همین دلیل از صدایش به عنوان مخملین یاد میکردند. نسب او به شاهزادگان قاجاری میرسید و صدایش تللویی از زرقوبرقهای قصرهای مجلل و مهمانیهای با شکوه آن دوران و البته دوران پهلوی را در خاطرهها زنده میکرد.
صدایی که مجلسی را به سکوت کشاند
نخستین توصیف از صدای بنان در مجلس خصوصی را پرویز خطیبی در کتابش نوشته است. او از شب سرد زمستانی در سال ۱۳۱۸ یاد میکند. شبی سرد و بارانی و مجلس عروسیای که بزرگانی چون علی دشتی و نصرالله فلسفی در آن حضور داشتند و نوازندگان و خوانندگان از هر دری میخواندند تا اینکه «به اصرار برادر عروس، مرد جوانی که در بین مهمانان نشسته بود همراه با تار شروع به خواندن آوازی کرد و ناگهان مجلس آرام گرفت و نفسها در سینهها حبس شد. صدای مرد جوان به زمزمه آرام جویباری میماند که در قلب کوهستانها آدم را به یک خواب شیرین بهاری دعوت میکند. هنگام خواندن چهرهاش آرام و نگاهش ثابت و معمولی بود، تحریر و کشش خاصی در آن صدا وجود داشت، یک چیز دیگر بود. چیزی سوای آنچه تا آن روز شنیده بودم، به دنبال نام او میگشتم که برادر عروس گفت: غلامحسین بنان، پسر بنانالملک از شاهزادههای قاجار است.» (خاطراتی از هنرمندان- ص ۳۵۹)
آن زمان بنان ۲۸ سال داشت. سنی که اوج و بلوغ یک صدا را میتوان در آن نظاره کرد. چندی بعد صدای او مورد پسند خالقی و صبا و وزیری قرار گرفت و فضا به سمتی رفت که از او به عنوان خواننده اول در افتتاح برنامههای رادیو در سال ۱۳۱۹ بهره گرفته شد.
به نوشته شاهرخ نادری در کتاب خاطراتش، بنان در زمره نخستین افرادی بود که در مراسم افتتاحیه رادیو و با ارکستر شماره ۴ و همراه با روحانگیز اثری اجرا کرد. «برنامه بنان در شب چهارم افتتاح رادیو در همراهی با روحانگیز با ارکستری به رهبری روحالله خالقی و همراهی نوازندگانی چون مهدی خالدی، سلیمان روحافزا، لطفالله مجد و علی زاهدی اجرا شد.» (شما و رادیو- ص ۳۹۹) این خوانندهها البته به دلیل نبود امکانات ضبط برای همگان در دسترس نیستند، همچنانکه برخی دیگر از خواندههای دوران جوانی و تا قبل از سال ۱۳۳۲ بنان و بسیاری دیگر ضبط نشدند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بنان در همان سالها بود که سرود ای ایران را خواند. این سرود ۲۷ مهر سال ۱۳۲۳ در تالار دبستان نظامی دانشکده افسری فعلی و در جمعی از چهرههای برجسته موسیقی متولد شد و اکنون که نزدیک به ۸۰ سال از پخش آن میگذرد به سرودی ملی تبدیل شده است. اثری که روحالله خالقی با توصیف این نکته از صدای بنان که آن را از گوهر گرانبهاتر توصیف کرده، نوشت: «بنان کوتاه میخواند، غلتها و تحریرهای او چون رشته مروارید غلطانی بههم پیوسته و چون آب روان است» و سپس گفت که اقبال به این اثر به گونهای بود که «یک روز سه بار تکرار شد و همین تاثیرگذاری سبب شد تا وزیر فرهنگ وقت هیئت نوازندگان را به مرکز پخش صدا فرستاد تا صفحهای از آن ضبط و همه روزه از رادیو پخش شود.» (سرگذشت موسیقی ایران خالقی- جلد سوم- ص ۹۲)
بنان در شکلگیری انجمن موسیقی ملی نیز نقشی ویژه داشت که سال ۱۳۲۳ به همت روحالله خالقی پاگرفت و به نوشته فرهادفخرالدینی در کتاب «زیر گنبد مینا» خوانندهاش بنان بود و سرود معروف «ای ایران» نیز حاصل همین همکاری مشترک بین خالقی و بنان و گلگلاب در آن انجمن بود. جمعی صمیمی که در انجمن موسیقی ملی گرد هم میآمدند و با کمترین بودجه و امکانات آثار درخشانی از خود به جای گذاشتند.
آثاری با کیفیتی درخشان
در مجموعه کارهای بنان تقریبا کار ضعیف و متوسط به چشم نمیآید. بخشی از این ویژگی را باید در فرهنگی جستوجو کرد که او در آن متولد شد، بالید و رشد کرد. فرهنگی که سختگیری و کیفیت در آن حرف نخست را میزد. او با استادانی حشرونشر داشت که سرآمد دوران خود در هر شاخه و رشتهای بودند. علینقی وزیری که سخت مخالف موسیقی مطربی و مجلسآرایانه بود و نگاه جدی و فاخر به موسیقی را وارد این حوزه کرد، ابوالحسن صبا که استادی کمنظیر و منحصربهفرد بود و روحالله خالقی و مرتضیخان محجوبی که در آهنگسازی و کار موسیقایی جدای از خلق آثار دلنشین و گوشنواز، سختگیر و جدی بودند. همچنانکه در شعر نیز دوستی با رهی معیری دانش ادبی او را ارتقاء داد و به او وسعت دیدی بخشید که بتواند در تلفیق شعر و موسیقی استانداردهای بالایی را در آوازهای خود بیافریند.
مرگی غریبانه و تدفین در مکانی مهجور
مرگ بنان نیز همانند آثار و خواندههایش بانی مکانی ویژه برای هنرمندان و اهل فرهنگ شد. او نخستین هنرمندی بود که در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. به نوشته شاهرخ نادری، پری بنان به عنوان آخرین همسر بنان گفته بود چون خانواده من در حسینآباد کرج هستند میخواهم ایشان را همانجا دفن کنم.» (ص ۳۹۹)
بنان در سکوت خبری درگذشت و رسانههای رسمی خبری از او منتشر نکردند.
فرهاد فخرالدینی در خاطرات خود به نقل از همسرش، آزرم نوشته است : «یادم میآید آزرم به رادیو تلفن کرد و گفت: میدانید استاد بنان فوت شده؟ جواب دادند. بله. آزرم گفت: پس چرا هیچی نمیگویید؟ گفتند: اجازه نداریم! آزرم گفت: اقلا یکی از ترانههایی را که خوانده پخش کنید. گفتند آن را هم اجازه نداریم.» (شرح بینهایت- ص ۳۷۹)
در مراسم تدفین بنان شجریان سنگ تمام گذاشت. او به همراه نی موسوی آوازی خواند و سپس با تغییر بندی از بیت معروف سعدی و جایگزینی «بنان» به جای «جان» تصنیفی هم به یاد استادش خواند.
ای ساربان آهستهران گویی بنانم میرود
گویی تاریخ تکرار شده بود. هنرمندانی که در آن مراسم بودند قطعا روز دفن بنان در امامزاده طاهر کرج که آرامستانی گمنام بود را به یاد دارند، آرامگاهی که به جز بنان ۱۰ شهید جنگ نیز در آن به خاک سپرده شده بودند. این آرامگاه اما از یک هفته بعد شهرتی ملی پیدا کرد. هنرمندان بزرگ موسیقی در مراسم چهلمش همانجا گرد آمدند، چرا که در آن زمان به دلیل محدودیتهایی که برای موسیقی در ایران وجود داشت عملا هیچ مکانی برای گردآمدن آنها وجود نداشت. این گردهمایی اما خود به خاطرهای تاریخی تبدیل شد و به یکباره شهرتی برای آن منطقه به ارمغان آورد و پس از آن بسیاری از نویسندگان و هنرمندان در آن نقطه به خاک سپرده شدند.
یاد یار مهربان
بعدها در مرگ بنان برخی هنرمندان دست به کار شدند و آثاری را ساختند که از جمله آنها «یاد یار مهربان» بود که با آهنگسازی فرهاد فخرالدینی و سرپرستی حسین علیزاده و گروه شیدا و عارف و صدای کاوه دیلمی اجرا شد. دیلمی از جمله خوانندگانی بود که شبیهترین صدا را به صدای بنان داشت.
فرهاد فخرالدینی از روزی یاد میکند که بنای ساخت این کار گذاشته شد. روزی که بنان در بیمارستان ایران مهر درگذشت و او و فریدون مشیری وقتی از بیمارستان بیرون میآیند مشیری میپرسد: «میتوان آهنگی ساخت که یادآور کارهای معروف بنان باشد؟» که پاسخ مثبت فخرالدینی سبب میشود تا مشیری شعری بسراید که در آن آهنگهای «بوی جوی مولیان»، «ای آتشین لاله» و «من از روز ازل» آمده بود. جالب اینکه فخرالدینی در آهنگسازی و تنظیمی ماهرانه این سه ترانه را به یک آهنگ پیوند زد. (ص ۱۳۱ زیر گنبد مینا – گفتوگوها و یادداشتها فخرالدینی). ویژگی این ترانه در این بود که او پردههای مشترکی را در مقامهای سهگاه با مقامهای اصفهان و افشاری پیدا کرد که دقیقا تداعیکننده سه آهنگ یاد شده بود.
اکنون که صد و دهمین سال تولد این چهره نامدار موسیقی آوازی را طی میکنیم به مدد فضای مجازی و اینترنت، عمده کارهای او در دسترس قرار گرفته و تلالوی آن صدای منحصربهفرد طنینی ویژه یافته است. کل اجراهای بنان در برنامه گلها روی فضای مجازی قرار دارد و مجموعهای شامل ۲۰ آلبوم از بهترین خواندههای او نیز انتشار عمومی پیدا کردهاند.
جدای از آن چندین کتاب درباره بنان و زندگی و آثارش منتشر شدهاند که هر کدام از جنبهای زندگی او را مورد کاوش و تحلیل قرار دادهاند.