شهرام کاشانی که برخی ترانههایش در دهههای ۷۰ و ۸۰ هوادارانی در میان طرفداران موسیقی پاپ پیدا کرده بود، روز ۲۸ ژوئیه، در حالی که هنوز به سن ۵۰ سالگی هم نرسیده بود، در ترکیه درگذشت. او هنرمندی بود که جدا از زندگی هنری و ترانههایی که برای نسلی خاطرهانگیز بودند و هستند، هرازگاه با حرکات عجیب و غریبش خبرساز میشد.
کاشانی ۱۶ تیرماه ۱۳۵۳ در تهران به دنیا آمد و از ۲۰ سالگی خوانندگی را در لسآنجلس و در همان فضای موسیقی معروف به «لسآنجلسی» آغاز کرد. برخی از ترانههاو آهنگهایش را خودش میساخت و همین به کارش ویژگیای بخشید که طرفدارانی در میان علاقهمندان به موسیقی پاپ پیدا کند.
در کارنامه کاشانی ۸ آلبوم و نزدیک به ۲۰ تکترانه به چشم میخورد. از سال ۱۹۹۱ با آلبوم کیوان (K One) کارش را آغاز کرد. عمده ترانههای آن آلبوم را خودش ساخته بود، اما نام منوچهر چشمآذر و اندرانیک به عنوان تنظیمکننده آهنگها، نشان میداد که استعدادی تازه در موسیقی پاپ در حال ظهور است. سه سال بعد که آلبوم «عطش» را منتشر کرد، نامهای تازهای چون انوشیروان روحانی و جهانبخش پازوکی نیز به آهنگسازان کارهای او اضافه شدند تا اعتباری افزونتر در میان اهالی موسیقی پاپ بیابد. در آلبومهای «هوس»، «دوستان» و «رنگ عشق»، نیز عمده آهنگسازیها را خودش انجام داد و دیگران تنظیم آن آهنگها را عهدهدار بودند. در دو آلبوم «نگو» و «خوشحالم» اما فریبرز حاجینبی و شهرام فرشید بیشترین نقش را در جایگاه آهنگساز بر عهده داشتند.
بیشترین سهم را در تنظیم کارهای او شوبرت آواکیان، موزیسین ارمنیتبار، بر عهده داشت که از جمله تنظیمکنندگان شناختهشده موسیقی پاپ در لسآنجلس بهشمار میرود.
«هنرمند نرمالی نیستم»
شهرام کاشانی در میان ترانهخوانان موسیقی پاپ و عامهپسند در دورهای به اوج رسید. از جمله کارهایی که او را معروف کرد، «دختر بندری» یا «دیگه بسه» را میتوان نام برد که در دورههایی برایش شهرت و معروفیتی به همراه آورد. خود او در گفتوگویی که با برنامه «بلور بنفش» بی بی سی داشت، بر نامعمول بودن خود و هنرش انگشت تاکید نهاد و گفت «هنرمند نرمالی نیستم»؛ همچنان که در برنامه گفتو گو محور «Un-Cut» نیز با اشاره به رهاییاش از بیماریای طولانی، بر این نکته تاکید ورزید که هیچگاه نخواسته خودش نباشد و «فیلم بازی» کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
شایعات و تکذیبها
بخشی مهم از زندگی هر هنرمندی در هر سطحی، با شایعه و حرف و حدیث از زندگی شخصی او در آمیخته است و بخشی از این شایعات دقیقا به نوع مواجهه هنرمندان با مشروبات الکلی و افراط در استفاده از آن و یا مواد مخدر مرتبط است؛ چنان که مرگ هنرمندان بزرگی چون الویس پریسلی یا مایکل جکسون را بیارتباط با مواد مخدر و افراط در استفاده از مشروبات الکلی نمیدانند. در ایران نیز داریوش اقبالی با اعلام عمومی مشکلات مربوط به مواد مخدر، تلاش کرد سلامت خودش را بازیافته و به دیگر افراد درگیر در این مورد، کمک کند.
شهرام کاشانی از جمله هنرمندانی بود که شایعات درباره افراطش در استفاده از مشروبات الکلی زیاد بود. او در مصاحبهای خودافشاگرانه که در ژوئیه ۲۰۱۶ روی خروجی تارنمای «کدوم» قرار گرفته بود، به برخی از آن شایعات پاسخ داد. او در آن مصاحبه الکلی بودن خود را انکار نمیکند، اما سر و کار داشتن با مواد مخدر را شدیدا رد میکند.
کاشانی در آن گفت و گو شایعات درباره نسبت خود با گوگوش را نیز تایید میکند و میگوید که برادر ناتنی کامبیز، فرزند گوگوش است. مادرش همسر محمود قربانی میشود که نخستین شوهر گوگوش بود و در سال ۱۳۵۱ از هم جدا شدند. در همان گفتوگوست که رگههایی از افسردگی شدید را میتوان در کلماتش جست؛ آنجا که میگوید: «آرزوی مرگ دارم! من از آهنگ خوندن و کنسرت زده شدهام ... من بچه پولدارم و ...»
این رفتارهای نامتعارف البته برای او شهرتی دگرگونه پدید آورد و گویی خود او نیز خوش داشت که به چنین رفتارهایی ادامه دهد، و مخاطبانش هم گویی از آنها راضی بودند. نمونهای از این رفتارها را او درکنسرت یورو سال ۲۰۱۴ در آلمان بروز داد؛ آنجایی که از فرط خستگی در کنسرت ابتدا مینشیند و سپس در ادامه حتی به حالت دراز کشیده قطعهای را میخواند. حضور چندباره مجری یا مدیر برنامه برای آن که قانعش کند به صورت ایستاده کنسرت را ادامه دهد نیز افاقهای نمیکند و او به همان شیوه کنسرت را ادامه میدهد. یک سال بعد، در برنامه بلور بنفش میگوید که در مشروبش قرص خواب ریخته بودند که او به چنان وضعیتی دچار شود.
در گفتوگوی کوتاهی که بهزاد بلور روز ۲۴ تیر ۱۳۹۴ با او در برنامه بلور بنفش داشت، گلهمندانه از افراطش در استفاده از مشروب و آنچه خود او «خرابکاری» عنوان میکند، سخن میگوید و آن روز (۲۴ تیر ۹۴) را آخرین روز مصرف الکل عنوان میکند، چرا که بر این باور است مرگ مادربزرگش در روز تولدش (۱۶ تیر) پیامی بوده تا او این مسیر را ترک کند. هرچند، روند زندگیاش پس از آن روز نشان داد که همچنان در همان مسیر و بر همان روال است.
مرگ کاشانی در سنی بین جوانی و میانسالی و زندگی سراسر پرماجرایش، میتواند حتی دستمایه یک فیلم شود. اما گذشته از تمامی آن حرف وحدیثها، آهنگها و ترانههایش برای نسلی از ایرانیان و بهخصوص علاقهمندان موسیقی پاپ، خاطرهانگیزند و نام و یاد او به قطع یقین، دستکم در اذهان همان طرفداران باقی خواهند ماند.