روز از نو روزی از نو. درست مثل یک سریال تلویزیونی که هیچ میلی به تماشای آن ندارید ولی به هر رو قسمت به قسمت به تماشای آن مینشینید، حماسه خاندان سلطنتی بریتانیا را هم نمیتوان به راحتی نادیده گرفت و روایتی که شما را به آسانی اندوهگین خواهد کرد.
شاید بهتر این بود اگر میتوانستیم هر هفته رای داده و یکی از اعضای خاندان سلطنتی را از قصر «برادر بزرگ» خود اخراج میکردیم، که البته با توجه به وسعت این خاندان، این کار برای مدتی طولانی به طول میانجامید.
و این داستان ادامه دارد با ماجراهایی مانند سفر هری و مگان با جت خصوصی برای دیدار سر التون جان، نزاع واقعی یا خیالی ویلیام و کیت، ماجرای ایزیجت (easyJet) و رسوایی نپی (قبول این آخری را از خودم درآوردم ولی اینجا یک مساله محیطزیستی نیز درباره ظروف یکبارمصرف وجود دارد.) همه این موارد کاملا سرگرمکننده است، یک نمایش سیرک که توسط رسانههای انگلوار پخش میشود تا ذهن ما را از بروز قریبالوقوع یک رکود اقتصادی برای ده سال آینده، منحرف کند. آیا شاهزاده جورج هنوز شاهزاده هری را ملاقات کرده است؟ آیا «بئاتریس» و «ایوجنی» با مگان مرکل کنار میآیند؟ شاهزاده «ان» از چه خمیردندانی استفاده میکند؟ و آیا به خاطر خرید عمده تخفیف میگیرد؟
به نظر میرسد حتی مفسران محافظهکار معتدلی مانند «چارلز مور» نیز نمیتوانند واقعیت را از افسانه تمیز دهند. به گفته او بازیگری که نقش ملکه در سریال «تاج» (The Crown) را بازی میکند، عالیجاه اولیویا کولمان، «قیافهای چپگرایانه» دارد. مطمئن نیستم که این اصلا اهمیتی داشته باشد جز این که کمی باعث اعصابخوردی ما خواهد شد.
در موردی جدیتر، به نظر نمیرسد عمو اندی - شاهزاده اندرو- بداند که تمام جنجالها بر سر رفاقت گهگاهانهاش با بیلیونر فقید و بیمار جنسی، جفری اپستین، بر سر چیست. این یک داستان فرعی در نمایشی آبکی نیست، ولی انگار با این داستان اینچنین برخورد میشود. ماجرایی که درباره سواستفاده جنسی و عواقب آن است ولی به دلیل رفتار به شدت مبتذل با آن تبدیل به کاری ناپسند مانند سفر با هواپیمای شخصی بدون درنظر گرفتن تاثیر منفی آن بر محیطزیست شده است.
هرچه بیشتر درباره رفتار« دوک یورک» و رابطه عجیب او با «گیزلاین مکسول» (که منکر هرگونه عمل اشتباهی در این ماجراست) بدانید، او سوالهای بیشتری برای پاسخ دادن خواهد داشت. اظهارات اجمالی اخیر وی واقعا کفایت نمیکند. به یقین او قصدی برای شرکت در برنامه «اندرو مار» و پاسخگویی درباره این ماجرا ندارد. درواقع خبرنگاران میگویند او اینروزها حتی کمی نگران سفر به امریکا است.
بوریس جانسون، که احتمالا فقط خواسته مفید واقع شود میگوید عالیجناب کارهای گرانقدری برای تجارت بریتانیا میکند، و احتمالا انتظار است ما در ذهن خود این استنباط ناگفته را اضافه کنیم که «پس دیگر عیبی ندارد» ولی خیلی هم عیب دارد و اصلا معلوم نیست چرا نخستوزیر در این ماجرا دخالت کرده است.
کل این ماجرا زهرآگین شده است. بیش از دو دهه بعد از مرگ شاهزاده دایانا، در تعطیلات دیگری در ماه اوت، خاندان سلطنتی دوباره خود را درگیر یک فضاحت سیاسی کرده است تا سرانجام آن چه باشد.
در واقع بحران پیرامون شاهزاده اندرو باید جدیتر از چیزی باشد که است. اما چه کسی میتواند کاری کند؟ نمیشود او را از شاهزاده بودن اخراج کرد یا دوک بودن را از او گرفت چون اقدامی نابخردانه یا بدتر کرده است. نمیشود مانند یک ژنرال، لباس نظامی وی را از تناش درآورد. او تحت تعقیب قضایی قرار نخواهد گرفت. فارغ از همه چیز، او ادامه داده و امیدوار خواهد بود ماجرا فراموش شود و شاید بشود.
یک کارکرد مفید سطلنت موروثی بریتانیا کارکرد محدود آن بر پایه قانون اساسی است. این کارکرد معمولا به نحوی بیعیب و نقص توسط ملکه انجام شده است ولی اکنون آن هم به خاطر مرداب بزرگ برگزیت به خطر افتاده است. احترام و اعتبار این نهاد که طی سالهای بعد از بحران ۱۹۹۷ با چند تغییر و به عرصه آمدن «شاهزادههای جوان» صورت گرفته بود، رو به تحلیل است. وضعیت به خاطر دلایلی آشکار، از این هم بدتر خواهد شد: بحثهای شدید درباره ملکه کامیلا مانند صحنهای از «بازی تاجوتخت» بر این پادشاهی درهم کوبیده سایه خواهد افکند (که به نظر من واقعا برازنده است.)
البته که هیچکس نمیخواهد سیاستمداران ناقص را جایگزین یک خاندان سلطنتی ناقص کند، پس این ایده متفاوت من است: اولین رهبر کشور دنیا که هوش مصنوعی است، آنگونه که نیک ویچل با ظرافت میگوید: «وقتی زمان آن رسیده.»
این هوش مصنوعی میتواند یک لوح رایانهای پر از نرمافزارهایی حاوی قانون اساسی بریتانیا باشد. میتواند به ما بگوید هنگام انتخاب یک نخستوزیر جدید یا الغای مجلس چه کنیم. قانون اساسی بریتانیا به طور عمده نانوشته است ولی هنوز وجود دارد و میتوان آن را مدون کرد. این نرمافزار نمیتواند هیچ تعصبی سیاسی داشته باشد و هرگز «قیافهای چپگرا» نخواهد داشت. با یادگیری منحصر به فرد ماشینی خود، از اشتباهات نیز درس خواهد گرفت.
حالا که از این لوح گفتیم، میتواند پوشش مخملین خود مزین به جواهرات و منقوش به نگارههای «پوگینسکی» را داشته، در یک قصر زندگی کند، و با کالاسکهای که اصالتا برای جورج سوم ساخته شده بود، به گردش رود. ولی به هر صورت حتی اگر توسط «هواوی» نیز ساخته شده باشد، همواره به روز خواهد بود و عملی به شدت بریتانیایی است.
فقط به این فکر کنید: این لوح میتواند کل مشکل مرز ایرلند هنگام خروج از اتحادیه اروپا و تمام مشکل برگزیت را حل کند. و تا وقتی که کسی برایش شارژر داشته باشد، با شکوه در بالای سیاست خواهد درخشید. اپکده متحد [کنایه از پادشاهی متحد بریتانیا] پیشتاز دنیا در تکنولوژیهای پیشرفته خواهد شد و بریتانیای جهانی به طور نمادین به وقوع خواهد پیوست. حتی سنگاپور هم حریف آن نخواهد شد.
بعد هم میتوانیم خاندان سلطنتی را بازنشست کنیم تا به عنوان اشرافیانی مشهور به کارهای ارزنده خود در زمینه خیریه و تجارت بریتانیا ادامه دهند. بدون شک، زندگی برازندهای برای خویش خواهند ساخت و از آن پس دیگر خود هزینه نمایش آبکی خاندان را خواهند پرداخت.
البته که هنوز به کسی نیاز خواهیم داشت تا وقتی دونالد ترامپ میخواهد برای عکسی یادگاری و ضیافتی مجانی برای خانوادهاش به بریتانیا بیاید، از او میزبانی کند. بنابراین میتوانیم گروهی از افرادی داشته باشیم که چنین کاری را انجام داده و همچنین تصمیمات مبتنی بر قانون اساسی اپ متعالی را منتقل کنند. پیشنهاد من پروفسو «جان کورتیس»، «جیل روتر» از موسسه دولت، و پروفسور «ورنون بوگدانور» است که شورای رهبری را تشکیل دهند، نقشی که هماکنون نیز کمابیش ایفا میکنند.
پس بفرمایید: چشماندازی برای آینده، مثبتاندیشی درباره دوران پس از برگزیت، بریتانیای مدرن و پیشرو، که برای جای خوش کردنی آرام و منطقی در دنیای جهانیسازیشده آماده است. خدا اپ را حفظ کند!
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent