عمران خان، نخستوزیر پشتونتبار پاکستان، در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مستقیم سراغ طالبان رفت و از جامعه جهانی خواست تا از تعامل با دولت برخاسته از تفکر طالبانی ابا نداشته باشند. او این خواسته را در نسخه دفاع از مردم افغانستان پیچید و گفت: «تنها یک راه باقی مانده است. جهان باید به خاطر مردم افغانستان به طالبان نزدیک شود. انزوای طالبان فاجعه انسانی در افغانستان را در پی خواهد داشت.» او بعدا در نوشتهای که به واشنگتنپست فرستاد نیز این مسئله را یادآوری کرد.
پاکستان این روزها بهشدت در تلاش برای رسمیت گرفتن از جامعه جهانی برای طالبان است. فارین پالیسی در مقالهای به قلم مایکل کوگلمن، نوشته است که پاکستان کارزاری وسیع برای جلب حمایت جهان از دولت طالبان را به راه انداخته است.
مایکل کوگلمن بر این باور است که هیچ کشوری مثل پاکستان به این صراحت به فکر کسب مقبولیت جهانی طالبان نیست. پاکستان نخستین کشوری بود که در اواسط دهه ۹۰ میلادی، گروه طالبان را به رسمیت شناخت و آخرین کشوری بود که این رسمیت را خاتمه داد. در ۲۰ سال گذشته، پاکستان چتر حمایت خود را هرگز از سر طالبان پس نزد و برای رهبران این گروه خانهای امن شد. حالا هم که طالبان قدرت را بهصورت کامل به دست آورده است، پاکستان باید آخرین قدم لازم را هم بردارد تا طالبان صاحب وجهه رسمی و جهانی شود.
اما موانع بسیار زیادی پیش روی طالبان است. از یک منظر، پاکستان همچون چوپان دروغگو در مسئله طالبان دیگر قابل اعتماد نیست. هیچ کدام از وعدههایی که پاکستان پس از توافق سیاسی آمریکا با طالبان، در مورد این گروه داده بود، عملی نشدند. این کشور تا لحظه رسیدن جنگجویان سراجالدین حقانی به دروازه ارگ کابل، از این داعیه که باید در افغانستان صلح و ثبات بر اساس مذاکره و گفتوگو تامین شود، عقب ننشست؛ اما همه میدیدند که طالبان به هر چیز پایبند بودند جز مذاکره و گفتوگو. البته ضعفهای دولت افغانستان در عرصه مذاکرات هم مطرح است که اینجا موضوع بحث ما نیست و مجال جداگانهای میطلبد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس از سقوط دولت اشرف غنی، باز هم پاکستان به دروغهایش در مورد طالبان ادامه داد. این کشور با تاکید بر ایجاد یک دولت فراگیر در افغانستان زیر سلطه طالبان، از سعی و تلاش این کشور در این زمینه سخن میگفت؛ اما در واقعیت، ژنرال حمید فیض آمد و حتی برخلاف رهبری طالبان، قدرت را به شبکه حقانی -منفورترین بخش طالبان در افکار جهانی- داد و دولت فراگیر را به تاق نسیان سپرد.
این رویکرد پاکستان حتی کشورهای همسو با طالبان را نیز نگران کرده است. جمهوری اسلامی ایران در حال بازگشت به موضع قبلی سیاسی خود است و کمکم دوباره به جبهه مقاومت نزدیک میشود. قطر، نزدیکترین همکار طالبان در هفت سال گذشته، بهشدت از بیتفاوتی طالبان در قبال ارزشهای حقوق بشری بهخصوص نقض آشکار حقوق زنان در این کشور نگران است. همین دو روز قبل، وزیر خارجه قطر گفت که بستن در مدارس و دانشگاهها به روی دختران بهشدت ناامید کننده است.
تنها چین که راهبرد اقتصادی یک جاده کمربندی آن مستلزم روی کار بودن دولتی یکدست و بهشدت بدبین به غرب در افغانستان است، با ولع و خوشی تحولات افغانستان را رصد میکند و از همکاریهای همهجانبه و کمک به دولت طالبان خبر میدهد. روسیه نیز از جدال کشورهای آسیای میانه با طالبان نگران است. برای روسیه خط مقدم جنگ این کشور با دشمنان سیاسیاش، کشورهای آسیای میانهاند و نفوذ افراط گری برخاسته از آن سوی آمو به داخل کشورهایی چون تاجیکستان و ازبکستان، این خط جنگ را بهشدت متزلزل خواهد کرد.
در چنین وضعیتی برای پاکستان سخت خواهد بود که بتواند برای به رسمیت شناختن طالبان حتی تعداد کمی همراه برای خود پیدا کند.
کشورهایی هم که برای وضعیت اقتصادی و بحران بیکاری در افغانستان نگراناند، احتمالا بدون آنکه طالبان را به رسمیت بشناسند، راهکاری برای کمک به افغانستان مییابند. به طور مثال، بیشتر کمکهای بشردوستانه از طریق سازمان ملل متحد و نهادهای بینالمللی کمکرسان ارسال میشود.
آمریکا، نزدیکترین متحد راهبردی پاکستان در منطقه، بار دیگر عینک بدبینی به پاکستان را به چشم زده است. جمهوریخواهان که در گذشته چشمبسته از پاکستان حمایت میکردند، حالا بیشتر به سیاستهای دوگانه پاکستان که از همان سال ۲۰۰۱ وجود داشت، پی برده و حتی طرح تحریم پاکستان را نیز مطرح کردهاند.
به نظر میرسد دمیدن عمران خان در سرنای حمایت از طالبان، از سر گشاد آن است و در افکار جامعه جهانی هیچ واکنشی را بر نیانگیخته است.
اگر این انزوا همچنان باقی بماند، همزمان با شکلگیری بحرانی کنترلناپذیر در افغانستان، پای پاکستان نیز در منجلاب افغانستان گیر خواهد کرد و در این باتلاق فرو خواهد رفت.