از روز مراسم تحلیف ابراهیم رئیسی در۱۴ مردادماه تا به امروز دقیقا ۱۰۰ روز گذشته است. در طول این مدت رئیسی و وزیر امور خارجهاش، حسین امیرعبداللهیان در روابط خارجی سه محور اساسی را تعقیب کردهاند. محور نخست رابطه با کشورهای همسایه و آسیا است. در محور دوم رابطه با کشورهایی که در ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی «محور مقاومت» نامیده میشوند در اولویت قرار گرفت. دولت ابراهیم رئیسی رابطه با کشورهای اروپایی را در محور سوم روابط خارجی خود قرار داده است. گرچه تعبیر گفتاری دولت رئیسی حاکی از تعقیب یک استراتژی نوین است اما در عمل و رفتار هیچ تغییر مشهود و ملموسی در هیچیک از محورهای سهگانه مشاهده نمیشود.
شاید بتوان گفت علت موفق نبودن سیاست خارجی ابراهیم رئیسی – دستکم تا به امروز– ناشی از نبود یک رهیافت جامع باشد که بهنوعی آینه سیاست آشفته داخلی این دولت نیز هست. در داخل، رکود اقتصادی و تورم لجام گسیخته و فقرعمومی همراه با تعرض به آزادیهای مدنی ادامه دارد. تعقیب قانونی بالاترین فرد نظام به اتهام دست داشتن در مرگ دهها هزار نفر بهعلت جلوگیری از خرید و ورود واکسن از انگلیس و اروپا مطرح است. این پیگیریها در خلال ۱۰۰ روز اخیر برخلاف برنامه واکسیناسیون ضربتی دولت رئیسی متوقف نشده است. در خارج، دو دادگاه بینالمللی اتهامهایی را در سطح کلان مدیریتی علیه نظام جمهوری اسلامی دنبال میکنند و حتی کوششهایی شده است که یک پرونده مستقل علیه خود ابراهیم رئیسی به اتهام شرکت در اعدامهای دهه ۶۰ باز شود.
در بهترین حالت، سیاست خارجی دولت رئیسی فاقد چارچوب تعریف شده از اهداف و روشهای رسیدن به آن اهداف است. اگر درهمین زمان کوتاه، سخنان رئیسجمهور، وزیر خارجه و سخنگوی وزارت خارجه را در کنار سخنان رهبر جمهوری اسلامی بگذاریم، متوجه میشویم که سیاست خارجی ایران، اصول اولیه تامین امنیت ملی را ندارد. هر کشوری برای تامین امنیت خود نیازمند برقراری حد معینی از ثبات سیاسی و امنیت داخلی است که خود تابعی از توسعه اقتصادی بهحساب میآید. درحالیکه یک نگاه کلی به سیاستهای داخلی و خارجی ایران نشان میدهد که الفبای امنیت ملی در بعد داخلی یعنی توسعه اقتصادی از صحنه غایب است و کشور در مسیر قهقرایی گام برمیدارد. در بعد خارجی نیز نه تنها نشانهای از تشنجزدایی دیده نمیشود، بلکه دولت یا به باورعام «دولت سایه» به تشنجآفرینی و افزایش برخوردها تا نزدیک شدن به درگیری نظامی پیش رفته است.
کشورهای همسایه – در رابطه با کشورهای همسایه، دولت رئیسی اقدام شتابزدهای در جهت برقراری رابطه با رژیم طالبان انجام داد که حتی بسیاری از جناحهای داخلی بهشدت مخالف آن بودند. رابطه جمهوری اسلامی با پاکستان نیز موجب همسویی پاکستان در نمایش نظامی در کنار همسایگان دیگر یعنی جمهوری آذربایجان و ترکیه شد که کاملا با منافع امنیتی ایران مغایرت دارد.
رابطه با عراق در دو زمینه قابلتوجه است. نخست، هجوم صدها هزار زائر ایرانی برای زیارت اماکن مذهبی عراق که قطعا برای عراق ازنظر اقتصادی سودمند و برای ایران ازنظر ابتلا و انتشار ویروس کووید ۱۹ خطرناک است. درهمین مدت کوتاه ۱۰۰ روزه شاهد تغییراتی در سیاست داخلی و خارجی عراق بودیم که درمجموع نشاندهنده تغییرهای اساسی در جهتگیری احزاب سیاسی و حتی گروههای شیعه عراقی است که خواهان فاصله گرفتن از ایران و پیگیری نوعی سیاست ملی در داخل و برقراری رابطه با سایر کشورهای منطقه و دنیا ازجمله عربستان سعودی و سایر همسایگان ایران هستند که با سیاست رسمی ایران مغایرت دارد. پل ارتباطی عراق بین ایران وعربستان حائز اهمیت است ولی اقدامهای ترمیمی در جهت برقراری ارتباط با عربستان بهکندی پیش میرود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
روز یکشنبه ۱۶ آبان حملههای پهپادی به محل اقامت مصطفی الکاظمی، نخست وزیر عراق صورت گرفت که به خود او آسیبی نرساند ولی چند نفر از محافظانش را مجروح کرد. برای چند روز رسانههای ایرانی این حملهها را به افراد نامشخصی که در جهت سیاستهای آمریکایی در منطقه عمل میکنند نسبت دادند، ولی خبرگزاریهای بینالمللی با طرح این قضیه که پهپادها و مواد انفجاری ساخت ایران بودند، انگشت اتهام را بهسوی یک گروه مورد حمایت ایران نشانه گرفتند. تردیدی نیست که ایران از سیاستهای ملیگرایانه گروههای عراقی و شخص مصطفی الکاظمی خشنود نیست و عراقیها هم متقابلا میخواهند به نفوذ سیاسی و حمایت ایران از گروههای شبهنظامی عراق خاتمه دهند.
با توجه به پیچیده بودن سناریوها و بازیگران بین دو کشور و نفوذ دستگاههای امنیتی داخل و خارج میتوان تصور کرد که قضایا بسیار پیچیدهتر از اینها بشود. با وزیر خارجهای که گفته میشود بیشتر بر مسائل منطقهای و خاورمیانهای تمرکز و تخصص دارد تا اروپایی و جهانی، در دولت ابراهیم رئیسی استراتژی مشخصی در جهت ایجاد توازن بین امنیت ملی و سیاست منطقهای و بینالمللی مشاهده نمیشود.
محور مقاومت – دولت رئیسی در زمینه حمایت از گروههای نیابتی همان سیاستهای پیشین را ادامه داد و با تحویل سوخت به لبنان و اقدامهای خود نشان داد که قصد ندارد این محور منازعه را به همکاری تبدیل کند و در جهت صلح و آرامش در منطقه حرکت کند. در شرایطی که مردم هنوز از کشتار سال ۹۸ که به دلیل افزایش قیمت بنزین صورت گرفت خشمگین هستند، تحویل سوخت به حزبالله موجب خشم عامه مردم در داخل شد ضمن اینکه در لبنان نیز مشکلات سیاسی را دامن زد. در رابطه با سوریه، اسرائیل، یمن و عربستان سعودی نیز تغییر مثبتی رخ نداد و یا برنامهای برای تغییر الگوهای رفتاری ایران مشاهده نشد.
خاور دور – سیاست ابراهیم رئیسی در خاور دور، از پکن تا کره جنوبی نیز چندان رونقی نداشته است. نهتنها پولهای بلوکهشده در کره جنوبی آزاد نشده، پیمان ۲۵ ساله با چین (که البته بهشدت مورد اعتراض ایرانیان قرار دارد) نیز پیشرفت چشمگیری نداشته است و فقط صدور نفت ایران با قیمتهایی که مخفی نگه داشته میشود ادامه دارد و قرار است بهزودی پروژههای انبوهسازی مسکن در ایران با مدیریت چینیها آغاز شود!
اواخر شهریورماه، ابراهیم رئیسی به تنها سفر خارجی خود رفت. حاصل این سفر یک دکترای افتخاری بحثبرانگیز از تاجیکستان بود که در کنار پذیرش ایران بهعنوان عضو در سازمان همکاریهای شانگهای به او داده شد. این سازمان عمدتا برای ایجاد موازنه با قدرت آمریکا تشکیل شده است و ایران از سال ۲۰۰۵ تاکنون منتظر پذیرش در سازمان بود که سالها بهعلت مخالفت تاجیکستان تحققنیافته بود. حال تا چه حد عضویت در سازمان همکاریهای شانگهای بتواند به تحقق رویاهای جمهوری اسلامی کمک کند باید منتظر ماند و دید.
توافق اتمی – شاید ناکامترین تلاشهای جمهوری اسلامی در این ۱۰۰ روز کوشش برای ایجاد شکاف بین آمریکا و اروپا بر سر مذاکرههای توافق اتمی (برجام) باشد. بعد از هفتهها بازی بحث در مورد حضور یا عدم حضور ایران در گفتگوهای برجام و کوشش ناموفقی که برای تغییر محل اجلاس از وین به بروکسل انجام شد، سرانجام جمهوری اسلامی تاریخ هفتم آذرماه را برای بازگشت به گفتگوها تعیین کرد. گرچه بسیاری از ناظران علت این وقتکشی را در ایجاد ظرفیتهای جدید برای امتیاز گیری میدانند ولی این بدبینی نیز وجود دارد که شاید هدف جمهوری اسلامی ایجاد ظرفیتهای جدیدتر و غیره منتظره در آستانه مذاکرات وین باشد.
ایران حتی نتوانست در جهت کسب حمایت اروپا، امتیاز کوچکی در حد آزاد کردن شهروندان دو تابعیتی را در برابر اقدامهای متقابل از جانب اروپا مدیریت کند که نشان میدهد دستگاه سیاست خارجی و سیاست رادیکال دولت رئیسی نمیتواند پلهای ارتباطی مستحکم بسازد و از بحرانها عبور کند. افرادی مانند نازنین زاغری در این میان قربانی همین سیاستهای غلط شدهاند که با سناریوهای نادرست برای چندمین بار محاکمه و محکوم به حبسهای جدید میشوند.
درعینحال برنامه مذاکرات نیز در هالهای از ابهام فرورفته است و واقعا مشخص نیست که دولت و دستگاه سیاست خارجی ابراهیم رئیسی چه مطالبههایی دارد و در مقابل چه بخشی از ظرفیتهای ایجاد شده از زمان خروج آمریکا از برجام را از دست خواهد داد؟ رئیسی در اجرای تعهدهای برجامی تا حدی عقبنشینی کرد که حتی آژانس بینالمللی انرژی هستهای را علیه ایران تحریک کرد و تا صدور یک قطعنامه و ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد پیش رفت.
بهجای اقدامات سازنده فقط عبارتهای کلیشهای همچون «مذاکرات نتیجه محور» و یا مذاکرات را «از نقطه بنبست مذاکرات وین آغاز نخواهیم کرد» و یا رئیسجمهور آمریکا «باید عذرخواهی کند» پشت سرهم ردیف میشوند. بهموازات آن کوششهایی برای برخورد با نیروهای آمریکایی چه در خلیجفارس و چه در منطقه التنف سوریه صورت میگیرد که تنها مخالفین بازگشت آمریکا به برجام را تقویت کرده و میکند.
برخلاف تماسهایی که بهدفعات با چین و روسیه گرفته شده به نظر نمیرسد این دو کشور عضو برجام حاضر باشند از خواستههای ایران حمایت بی قیدوشرط بنمایند. طبیعی است حجم منافع آن دو کشور در برابر آمریکا بر منافعی که در برابر ایران دارند افزونتر است و همانطور که در اجلاس گلاسگو شاهد بودیم امکان همگرایی چین و آمریکا و یا روسیه با آمریکا بهمراتب قویتر از حمایت بیقیدوشرط آن دو کشور از ایران است. این نکتهای است که دولتمردان ایران باید فراگیرند و در سیاست عملی بهجای مذاکرات از طریق واسطه و یا حتی گریز از مذاکره، به مذاکرات رودررو بپردازند و با اهداف روشن و تعریف شده با آمریکا بر سر میز مذاکره بنشینند.
اصولا چگونه میتوان تصور کرد که آمریکا بدون اینکه رودررو با ایران بر سر میز مذاکره بنشیند و بر سر اهداف و شرایط مشخص مذاکره کند، حاضر بشود تحریمها را بردارد و یا میلیاردها دلار را (خواه متعلق به ایران باشد یا نباشد) به نفع ایران آزاد کند؟ ابراهیم رئیسی باید در نظر بگیرد که شرایط با دوره باراک اوباما متفاوت است و جو بایدن تحتفشار دوسویه داخلی (جمهوریخواهان و بخشی از دموکراتها) و فشار خارجی (اسرائیل، برخی از همسایگان ایران، کشورهای خاورمیانه و اروپا) قرار دارد تا چنین پولهایی را آزاد نکند.
۱۰۰ روز از آغاز به کار دولت ابراهیم رئیسی میگذرد. او به دلیل نگرانیهایی که از تعقیب و یا بازداشتش در اروپا وجود داشت مجبور شد نمایندهای را به اجلاس اقلیمی گلاسگو بفرستد و آن نماینده نشان داد که همچون رئیس خود، قادر نیست پیامی را حتی از روی نوشته بخواند. سنت عبور از ۱۰۰ روز که شاید در فرهنگ اسلامی بهنوعی آزمون تعبیر میشود و جنبه جنسیتی (سه ماه و ده روز) دارد در عرف سیاسی نقطه عطفی است که نشان میدهد یک رئیسجمهور از مرحله وعدههای انتخاباتی عبور کرده و به مرحله اجرایی رسیده است. متاسفانه برنامه سیاست خارجی ابراهیم رئیسی چنین نویدی را به همراه ندارد.