فرماندهای در صحنه نبرد حرفهایی هشدارآمیز میزند. سخنان او را که روز دوشنبه با نیروهای ارتش اتیوپی صحبت میکرد از تلویزیون دولتی این کشور میشنویم: «دشمن ضربه خورده و پیروزی ما ادامه دارد. هیچ چیز جلویمان را نمیگیرد. دشمن نابود میشود. وظیفه باقیمانده این است که دشمن را تار و مار و نابود کنیم.»
سخت است تصور کنیم این حرفها از زبان آبی احمد بیرون میآید، نخستوزیر ۴۵ ساله اتیوپی که همین دو سال پیش بهخاطر پایان دادن به ۲۰ سال تخاصم با کشور همسایه، اریتره، نوبل صلح گرفته بود. باید اعتراف کنم که خود من حتی پیش از نوبل، آقای احمد را از نویدبخشترین رهبران آفریقا میدانستم: او داشت هم به رشد اقتصادی کشورش کمک میکرد؛ هم میخواست به دههها دیکتاتوری و حکومت تکحزبی پایان دهد؛ و هم صلح را جانشین جنگی خونین کند که دهها سال بود شاخ آفریقا را درگیر کرده است. یادم هست هنگام سفر به واشنگتن (که از اتیوپیایینشینترین شهرهای آمریکا است) با هر اتیوپیایی که صحبت میکردی اغلب با امید از دولت جدید میگفت. خانمی از اهالی این کشور را به یاد دارم که میگفت سالها آرزو داشته به آسمارا، پایتخت اریتره، برود و حالا این آرزو میتواند مسجل شود.
آقای احمد به واقع روابط خود را با اریتره و رئيسجمهور دیکتاتور آن کشور، ایسایاس آفورکی، بهبود بخشید؛ اما این تنها بخش مثبت کارنامه او بود. امیدها برای بهبود شرایط داخلی اتیوپی مسجل که نشد هیچ، نخستوزیر جوان کشور را به جنگ داخلی کشانده و اتیوپی امروز شاید بیش از هر زمانی در تاریخ معاصر در خطر فروپاشی و تجزیه قرار دارد.
جنگ کنونی ۱۳ ماه پیش، در نوامبر ۲۰۲۰ شروع شد: زمانی که احمد جواب اختلاف با دولت محلی در منطقه تیگرای در شمال کشور را با لشکرکشی عظیم داد. حتی اگر روایت او را بپذیریم که حمله اول را نیروهای تیگرای انجام داده بودند، نخستوزیری که قصدش اتحاد کشور است میبایست هر کاری کند به جز آن راهی که احمد در ۱۳ ماه اخیر پی گرفته: حملات پی در پی نظامی، بستن مرزهای تیگرای به روی کمکهای بشردوستانه، قطع دسترسی مردم منطقه به وسایل ارتباطی و متهم کردن نیروهای تیگرای به تروریست بودن و استفاده از همان زبان دشمنتراش و ویرانگری که در بالا دیدیم.
تاریخ پرجنگ و نزاع
جنگ داخلی امروز ریشه در دهها سال تاریخ پرجنگ و نزاع اتیوپی دارد. اتیوپی (به همراه لیبریا) یکی از تنها ۲ کشور قاره آفریقا است که مرزهای آن حاصل استعمار نیستند و در اوایل قرن بیستم که اروپاییها ۸۵ درصد جهان را از آن خود کرده بودند به همراه ممالکی همچون ایران، عثمانی و تایلند از معدود کشورهایی بود که استقلال و تداوم تاریخی را حفظ کرد. اما پادشاهی هایله سلاسی، که در سال ۱۹۷۱ هنگام حضور در جشنهای ۲۵۰۰ ساله در ایران به عنوان ارشدترین پادشاه حاضر، مکرمترین مهمان شاه بود، قادر به دوام آوردن در دنیای معاصر و التهاب جنگ سرد نبود.
امپراتوری اتیوپی در سال ۱۹۷۴ در انقلابی فرو پاشید که منجر شد به ۱۶ سال جنگ داخلی خونین و نهایتا جدایی اریتره و بیساحل شدن اتیوپی. «جمهوری دموکراتیک خلق اتیوپی» که انقلابیونِ موتلف با اتحاد شوروی راه انداختند و به نام خونتای حاکم به رژیمِ «درگ» معروف بود اما علیرغم شعارهای انترناسیونالیستی، سیاستِ رایج در زمان امپراتوری که امتیاز دادن به قوم امهاری بود بیش از پیش ادامه داد تا نزاع در این کشور چندقومیتی بالا بگیرد. این بود که جنگ داخلی اتیوپی، مثل جنگ داخلی لبنان که در سالهایی کم و بیش همزمان با آن پیش میرفت، از یک سو جنبه ایدئولوژیک داشت، از یک سو جنبه قومی و از سوی دیگر جنبه بینالمللی که باعث درگیر شدن دولتهای مختلف جهانی شد. از جهان کمونیست، شوروی، کوبا، کره شمالی؛ و از کشورهای منطقه، لیبی، اسرائیل و سومالی هر یک به نوعی مشارکت نظامی در این جنگ داشتند (شاه و ایران نیز نقشی در رویدادهای شاخ آفریقا داشتند که دکتر راب استیل، تاریخدانِ انگلیسی، اخیرا پژوهشهایی در این مورد انجام داده است.)
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در پایان ۱۶ سال جنگ داخلی، حکومتِ رژیمِ «دِرگ» پایان گرفت اما به جای اینکه شاهد دموکراسی باشیم، دولت جدیدی سر کار آمد که این بار تحت سیطره یک گروه قومی دیگر بود: «جبهه آزادیبخش خلق تیگرای.» اگر قوم آمهارا حدود ۲۵ درصد جمعیت کشور را تشکیل میداد شمار تیگراییها حدود ۶ درصد بود. این حزب تیگراییها البته بخشی از «جبهه دموکراتیک انقلابی خلق اتیوپی» بود که از گروههای نماینده سایر قومیتها همون «حزب دموکرات آمهاری»، «حزب دموکرات اورومو» و «جبهه دموکراتیک مردمان جنوب اتیوپی» تشکیل میشد و نظامی فدرالیستی-قومی به میان آورد. اما دست سنگین رهبری تیگراییها همچنان در حکومت به چشم میخورد. همین بود که وقتی آقای احمد، که از رهبران حزب دموکرات اورومو بود، از دل ائتلاف حاکم بیرون آمد و «حزب رفاه» را به همراه برخی اعضای «جبهه دموکراتیک» سابق تشکیل داد خیلیها امید داشتند آیندهای متفاوت را برای کشورش رقم بزند. او خود از قوم اومورو بود: از مادری مسیحی و پدری مسلمان و البته خودش مسیحی پروتستان و معتقد (بر خلاف اکثریت عظیم مسیحیان اتیوپی که ارتدوکس شرقی هستند.) اما بسیاری شایعه کرده بودند که مادرش امهاری است و این مادر واقعا نیز به زبان امهاری مسلط بود (مثل بسیاری دیگر از مردمان درسخوانده اتیوپی که زبان غالب کشور را فرا میگرفتند.) همین تصویر مختلط قومی بودن امید به مصلح بودن احمد را بالا برد. میگفتند او با سن جوان و خواستهای بزرگی مثل صلح در اریتره و گشایش سیاسی آینده بهتری رقم میزند.
اما گشایش سیاسی طولی نکشید و به زودی سرکوب بازگشت. انتخاباتی که قرار بود در اوت ۲۰۲۰ برگزار شود به بهانه ویروس کرونا به تاخیر انداخته شد. دولت منطقه تیگرای که در سپتامبر ۲۰۲۰ انتخابات مجزای خود را به رهبری دبرتسیون گبرمایکل برگزار کرد، ریشههای نزاع کاشته شد. دو ماه بعد درگیری نظامی آغاز شد و حالا با گذشت ۱۳ ماه شاهد کشته شدن حداقل ۱۰ هزار نفر، آواره شدن حداقل دو میلیون نفر، خروج حداقل ۶۰ هزار نفر از کشور و گرسنگی برای میلیونها نفر هستیم. دیگر آفت بزرگ جنگ رواج تجاوز جنسی است که به رویدادی روزمره در جنگ بدل شده: تجاوز به زنان و دختران از سنین ۷ تا ۷۲ سال گزارش شده است.
جنگ امروز به جایی رسیده که خطر فروپاشی و تجزیه اتیوپی در میان است. تنها حزبِ «جبهه دموکراتیک» سابق که حاضر نشد به «حزب رفاه» احمد بپیوندد همان حزب تیگراییها بود که حالا نیروهای آن نوک تیز جنگ داخلی با آدیس آبابا هستند. اما این طرف جنگ منحصر به آنها نیست. جمعیت همقومیهای خود احمد، یعنی اوروموها، که با ۳۵ درصد بزرگترین قوم اتیوپی هستند نیز در پی سرکوب برخی چهرههای خود وارد نزاع با حکومت مرکزی شدهاند. در واقع مرکزیگرایی و سرکوبگری مطابق معمول باعث تولید منطق تخاصم مرکز و حاشیه شده است. حالا «ارتش آزادیبخش اورومو» همگام با تیگراییها علیه نیروهای ارتش اتیوپی میجنگد. این دو حزب تیگراییها و اوروموها ماه گذشته «جبهه متحد نیروهای فدرالیست و کنفدرالیست اتیوپی» را تشکیل دادند که شامل هفت حزب دیگر نیز میشود که همگی مثل خود آنها بنیان قومی دارند: از «جبهه وحدت دموکراتیک انقلابی آفار» تا «مقاومت سومالیها.» در سوی دیگر هم تمام دولتهای ایالتی کنار آقای احمد هستند و هم نیروهای اریتره که علیرغم انکارهای اولیه حضور گستردهشان در جنگ واضح است. نشانههایی از حمایت کشورهای منطقه همچون جیبوتی، سومالی و امارات متحده عربی نیز از آدیسآبابا میرود. مثلا طبق برخی گزارشها، امارات، علیرغم دعوای اتیوپی با متحد نزدیک آن، مصر، کمک هوایی به آدیسآبابا داده است. جیبوتی نیز بنادر خود را در اختیار اتیوپیِ بیساحل قرار داده که از طریق آنها تجهیز و تامین میشود.
جنگ با کدام هدف؟
در ماههای اخیر نیروهای «جبهه آزادیبخش خلق تیگرای» نه تنها کنترل پایتخت محلی منطقه تیگرای، مکله، را از دولت مرکزی پس گرفتند که از ماه ژوئیه سال جاری وارد دو منطقه همسایه آمهارا و آفار نیز شدند (این مناطق مثل تمام ۱۱ منطقه فدرال اتیوپی بنیانی قومی دارند.) بیم اینکه جبهه به همراه «ارتش آزادیبخش اورومو» فاصله ۴۰۰ کیلومتری باقیمانده تا آدیس آبابا را هم طی کند و پایتخت را فتح کند باعث شد خیلی کشورهای غربی شهروندانشان را فرابخوانند. بسیاری نیز به اسرائیل گریختند و اندک یهودیهای باقیمانده در اتیوپی نیز کوشیدند با استفاده از حق خود به کشور یهودیان سفر کنند.
آبی احمد اما سر سازش و مذاکره ندارد و تنها کوشیده کل کشور را علیه منطقه تیگرای بسیج کند و آنرا تحت حصر قرار دهد. تلاش دیپلماتیک اتحادیه آفریقا و سایر کشورها (از جمله مربع کنیا، نیجر، تونس و سنت وینسنت و گرانادا) برای حل دیپلماتیک جنگ تا بحال ره به جایی نبرده بود.
آقای احمد چند هفته پیشی حکمرانی در پایتخت را به معاونش سپرد و خود رخت جنگ بر تن کرد و عازم صحنه نبرد شد. در روزهای اخیر پس از اینکه دو شهر کومبولچا و دسی در منطقه آمهارا از دست تیگراییها در آمد و به دست نیروهای مرکزی بازگشت، احمد نیز به آدیسآبابا بازگشته است.
اما جنگ را پایانی تصور نیست و انگار هیچ یک از دو طرف چشماندازی برای پایان آن ندارند. آقای احمد البته عملیات جنگی را «وحدت ملی در تنوع» نامیده اما سیاستهایش نشانی از عمل به این شعار ندارند. امیدهای بهبود اقتصادی نیز با توجه به بالا گرفتن بدهی، گرانی، تورم و قطع کمکهای آمریکا (بهخاطر مخالفت با سیاستهای جنگی احمد) کنار رفتهاند. جنگ باعث شده کشاورزی نیز شدیدا مختل شود بخصوص که منطقه تیگرای از مهمترین مناطق کشاورزی تامینکننده کل کشور بود. در این میان اتیوپی درگیر جدال با مصر و حامیان آن در جهان عرب هم هست چرا که سدی ساخته که بر دسترسی قاهره به رود نیل تاثیر منفی گذاشته است.
به گفته «کمیسیون حقوق بشر اتیوپی» تبعیض و آزار و اذیت تیگراییها در سراسر کشور صورت میگیرد. جنگ قومی در دوران اینترنت بدین معنی است که انواع تحریکها علیه مردم قومهای مختلف صورت میگیرد. آمریکا، کانادا، دانمارک، هلند و بریتانیا روز سهشنبه با انتشار بیانیهای دستگیری دستهجمعی تیگراییها توسط دولت مرکزی را محکوم کردند و گفتند این کار «احتمالا مصداق نقض قانون بینالمللی است و باید فورا خاتمه یابد.»
از سوی دیگر، رویکرد دولت منطقهای در تیگرای نیز لزوما بهتر نیست و کارشناسان معتقدند هر دو طرف به جنایات جنگی گسترده دست زدهاند. سازمان ملل روز چهارشنبه گفت، مقادیر عظیمی از غذا که برای مردم گرسنه شمال اتیوپی تهیه شده بود توسط مقامات محلی به زور مصادره شده و سه کامیون «برنامه جهانی غذا»ی سازمان ملل نیز در روزهای سهشنبه و چهارشنبه توسط نیروهای ارتشی به سرقت رفتهاند. این در حالی است که طبق تخمین سازمان ملل ۵.۲ میلیون نفر در تیگرای، ۵۳۴ هزار نفر در آفار و ۳.۷ میلیون نفر در امهارا نیاز فوری به غذا دارند.
پناهجویان در حالی اردوگاههای آشنا مثل کاکوما در کنیا و ام رکوبه در سودان را پر کردهاند که طبق برخی گزارشها عوامل لباس شخصی اتیوپی موفق شدند یکی از مخالفین دولت را در انظار عمومی در نایروبی، پایتخت کنیا، بربایند. بدینسان مخالفین آدیس آبابا حتی در تبعید نیز امنیت ندارند.
تلاشهای دیپلماتیک مطابق معمولی در جریانند. اتحادیه آفریقا، اولسگون اوباسانجو، رئیسجمهور سابق نیجریه، را مامور کرده است. او روز چهارشنبه وارد کنیا شد تا با آهورو کنیاتا، نخستوزیر کنیا، دیدار کند؛ رهبری که نگران است جنگ داخلی اتیوپی بالا بگیرد و وارد مرزهای این کشور هم بشود. جفری فلتمن، فرستاده ویژه آمریکا برای منطقه شاخ آفریقا، نیز روز پنجشنبه عازم سفری میشود که طی آن قرار است از مصر، امارات و ترکیه دیدار کند و ببیند چگونه میتواند این کشورها را به روند حل بحران اتیوپی وارد کند.
دهه پایانی قرن بیستم شاهد فروپاشی خونین یوگسلاوی و تجزیه آن به شش کشور بود؛ تجزیهای که باعث عدالت پایدار نشده و امروز میبینیم که خطر تجزیه مجدد بوسنی هرزگوین و فروپاشی ساختار داخلی آن وجود دارد. دو دهه قرن جاری نیز پر از جنگهای داخلی خونین بودهاند و در ده سال اخیر دیدیم که سوریه چطور جلوی چشمانمان فروپاشید و اکنون بخشهای مختلف آن در اختیار گروههای شبهنظامی و کشورهای مختلف منطقه است. منطقه شاخ آفریقا متاسفانه دهها سال است اینقدر پر از جنگ و نزاع بوده که جنگآوری به یکی از راههای معمول زندگی تبدیل شده است. دولت اریتره مثلا خود در پی قریب ۳۰ سال جنگ (از ۱۹۶۱ تا ۱۹۹۱) به استقلال رسید و اما دیکتاتوریای که سر کار آمد یکی از مخوفترین نظام وظیفههای جهان را دارد که در آن جوانان سالیانی بیشمار را در سربازی اجباری میگذرانند. همین است که بسیاری جوانان اریترهای ترجیح میدهند دل به دریا بزنند و خطر مرگ در دریای مدیترانه را به ماندن در کشورشان ترجیح دهند. سودان نیز از یک سو تجزیه شد تا «سودان جنوبی» تشکیل شود و از سوی دیگر هم سودان و هم سودان جنوبی شاهد جنگهای مختلف خونین قومی و وقوع نسلکشی بودهاند. باید تنها امیدوار بود که رهبران منطقه و جهان اینبار زودتر دست به عمل میزنند تا نگذارند اتیوپی، یوگسلاوی دیگری شود.