خاورمیانه و آسیا چند سالی است به رهبران راستگرایی که با پیروزی در انتخابات سرکار میآیند و با عملکردی اقتدارگرایانه نهادهای کشور را به چالش میکشند عادت کرده. رهبرانی که مشروعیت دموکراتیک دارند و مجریِ جمهوریاند اما به علت ویژگیهای خاصشان لقب «شاه» و «سلطان» میگیرند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، هم از این دست است. عنوان «شاه بیبی» هم نام فیلم مستندی معروف در مورد او است و هم عنوان روی جلد هفته پیش مجله «اکونومیست».
سهشنبه این هفته اسرائیل در حالی عازم انتخابات میشود که حاکمیت «شاه بیبی» با جدیترین چالش خود روبرو شده. حزب کارگر، نیروی اصلی چپ میانه در اسرائیل، مدتها است که نتوانسته تهدیدی جدی برای نتانیاهو باشد. حالا اما بنی گانتز، رئیس سابق ارتش اسرائیل، در صدر ائتلافی با نام «آبی و سفید» (رنگهای پرچم اسرائیل) موفق شده اقبالی واقعی برای جایگزینی «بیبی» داشته باشد. از چهار نفر اول فهرست انتخاباتی او، دو نفر دیگر مثل خودش عالیترین مقام نظامی کشور بودهاند: موشه یعلون و گابی اشکنازی. نفر دیگر یائیر لاپید است، روزنامهنگاری که سالهای گذشته در صدر حزب میانهگرای «یش آتید» شکافی در مجلس اسرائیل ایجاد کرده و معادلات را به هم ریخته. آقای گانتز با شعار «اسرائیل پیش از هر چیز» به میان آمده و از بیبی انتقاد میکند که بین مردم اسرائیل جدایی و اختلاف انداخته. کارشناسان میگویند قبلا «قائله اسرائیل و فلسطین» مساله اصلی کشور بود و حالا «قائله اسرائیل و اسرائیل.» آقای نتانیاهو توانسته خوب از این قائله استفاده کند و با جمع کردن آرای احزاب راست و مذهبی پیش خودش به سوی قدرت خیز بردارد. اتفاقی نیست که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، را نزدیکترین چهره سیاسی به خود میبیند و بر رابطه نزدیکش با او تاکید میکند. آخرین بمب انتخاباتی نتانیاهو این بود که اعلام کرد اگر دوباره انتخاب شود شهرکهای یهودینشین مستقر در کرانه غربی که خلاف قانون بینالمللی هستند به خاک اسرائیل الحاق میکند. روسای جمهور آمریکا، علیرغم نزدیکی سنتی واشنگتن و تلآویو، همیشه با اقدامات اینچینی مخالفت کردهاند. ترامپ اما رئیسجمهور متفاوتی است. کسی که هم پایتخت بودن اورشلیم را پذیرفته و هم (برخلاف رای مشترک تمام کشورهای اتحادیه اروپا و بیشتر کشورهای جهان) الحاق بلندیهای جولان به خاک اسرائیل را. از آن طرف ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، نیز رابطه خوبی با نتانیاهو دارد و همین چند وقت پیش بهترین هدیه انتخاباتی را به او داد: کمک به بازگرداندن بقایای سربازی اسرائیل که ۳۷ سال پیش در لبنان کشته بود.
سوال اصلی انتخابات ۹ آوریل این خواهد بود: آیا ائتلافِ تحت رهبری گانتز خواهد توانست علیرغم تمام این شگردهای نتانیاهو، او را شکست دهد؟ آیا دستاوردهای دیپلماتیک نتانیاهو به چشم میآید یا این واقعیت که او تحت تعقیب مقامات قضائی کشور قرار دارد و شاید به اتهام فساد مالی عازم زندان شود؟
پاسخ به این سوال اصلی اما از دل سوالهای فرعی بسیار میآید. این به علت ماهیت نظام انتخاباتی دموکراتیک در اسرائيل است. در سالهای گذشته خیلی کشورهای دموکراتیک شاهد افول احزاب اصلی و عروج احزاب متعدد و کوچک بودهاند. اما در اسرائیل این روند شاید از همهجا دیرینتر و شدیدتر بوده. هم جامعه اسرائيل مشتت و شامل گروههای مختلف قومی، فرهنگی، مذهبی و طبقاتی است و هم نظام انتخاباتی آن بدین شکل است که تنها با کسب ۳/۲۵ درصد آرا میتوان وارد مجلس شد.
انواع احزاب کوچک و بزرگ در صحنه انتخاباتی اسرائیل غوغا میکنند.
جنبش کارگری اسرائیل سنتا از قویترین نیروهای کشور است و تا سال ۱۹۷۷ تمام نخستوزیران کشور از احزاب این جنبش میآمدند. حزب کارگر اما همین چند هفته پیش در آستانه این خطر قرار داشت که برای اولین بار حتی آرای کافی برای ورود به مجلس هم پیدا نکند. بخصوص که رهبر آن، آوی گابای، هیچ سابقه جدی در جنبش کارگری ندارد. او مدیر کل شرکتی در زمینه ارتباطات بوده و در ضمن مدتی وزیری در کابینه نتانیاهو. آخرین نظرسنجیها اما نشان میدهد شمار قابل توجهی از رایدهندگان به این حزب وفادار میمانند و گابای اگر هم رهبر اپوزیسیون نباشد، شمار قابل توجهی از نمایندگان را با خود به مجلس میآورد.
در سمت راست سیاست اسرائیل، ابتکار جدیدی به نام «راست نو» را داریم، حزبی که توسط دو تن از چهرههای جوان و کاریزماتیک کابینه نتانیاهو بنیانگذاری شد: نفتالی بنت، وزیر آموزش و پرورش و آیلت شاکد، وزیر دادگستری. این دو قبلا با چهرههای مذهبی در قالب حزبی به نام «خانه یهودی» فعالیت میکردند اما اکنون گروهی سکولارتر درست کردهاند. کارشناسان سیاست اسرائیل همگی بر کاریزمای شاکدِ جوان و احتمال اینکه او سالها چهرهای تاثیرگذار باشد تاکید میکنند. اما نظرسنجیها نشان میدهد که «راست نو» نتوانسته اقبال چندانی میان رایدهندگان داشته باشد و بازیگری فرعی خواهد بود.
غیرقابل پیشبینیترین مهره جدید سیاست اسرائیل اما موشه فایگلین است، چهرهای که قبلا بیشتر با راست افراطی شناخته میشد و پیشنهاداتی افراطی همچون الحاق تمام خاک کرانه غربی (و نه فقط شهرکهای یهودینشین) به خاک اسرائیل داشت. او حتی خواهان این بود که حرم الشریف، که از مقدسترین مکانهای مسلمانان در بیتالمقدس است و توسط مسلمانان اداره میشود، توسط یهودیان قبضه شود (طبق قوانین کنونی، یهودیان و سایر غیرمسلمانان حتی اجازه عبادت در این مکان را هم ندارند.)
فایگلین اما حتی چهره عوض کرده و به عنوان طرفدار قانونیسازی ماریجوآنا معروف شده. او خواهان سیاستهای بازار آزادی همچون مالیات ثابت، خصوصیسازی بیمارستانها، پایان تعرفه بر واردات و البته کاهش هزینه مسکن است. همین است که باعث شده بعضی جوانها به حزب او گرایش کنند. نگارنده در سفر خود به اسرائیل با بعضی چهرههای صنعت فنآوری، که در تلآویو زیاد پیدا میشوند، گفتگو کرد که به فایگلین گرایش داشتند.
اما شاید تاثیرگذارترین گروه رایدهندگان انتخابات روز سهشنبه گروهی قومی باشند که ۲۰ درصد رایدهندگان را تشکیل میدهند: شهروندان فلسطینی و عربِ اسرائیل. این شهروندان معمولا به احزاب و ائتلافهایی رای میدهند که رهبری آنها با عربها است. آویدور لیبرمن، رهبر حزب «اسرائیل، خانه ما» که در واقع گزینه سیاسی روستباران اسرائيل است، برای اینکه جلوی نفوذ این احزاب را بگیرد در دولت قبلی، قانونی تصویب کرد که میزان حداقل آرای لازم برای ورود به مجلس را از ۲/۵ به ۳/۲۵ درصد افزایش داد. این حرکت اما نتیجه برعکس گرفت. تمام احزاب عربمحور در گروهی به نام «فهرست مشترک» متحد شدند و موفق شدند ۱۳ درصد آرا را کسب کنند و حضوری قوی در پارلمان پیدا کنند.
اینبار اما اختلاف میان رهبران عرب باعث شده خبری از چنین ائتلافی نباشد. در عوض دو گروه اصلی برای آرای عربها رقابت میکنند. ائتلافی که نیروهای اصلی آن از دو دسته تشکیل میشود: حزب کمونیست اسرائیل به رهبری ایمن عوده و «جنبش عربی تغییر» به رهبری احمد الطیبی که از دیرینترین و سخنورترین نمایندگان مجلس اسرائيل است. ائتلافی دیگر دو حزب «بلد» و «رام» را گرد هم میآورد که به گرایشهای ناسیونالیستیتر معروفند گرچه «بلد» بیشتر گرایشات سوسیالیستی دارد. جالب آنجا که نفر دوازدهم این فهرست، مژگان نوی، یهودی ایرانیتبار است که به ترجمههای خود از شاعرانی همچون احمد شاملو و فروغ فرخزاد و نویسندگانی همچون احمد دولتآبادی به عبری معروف است.
رقیب اصلی احزاب عرب اما کارزاری است که تحریم انتخابات اسرائيل را تشویق میکند. نگارنده در سفر خود به شهرهای عکا و حیفا در شمال اسرائيل شاهد بود که بسیاری از جوانان عرب میل چندانی به شرکت در انتخابات ندارند. آنها هرچقدر دل خوشی از نتانیاهو نداشته باشند، در رقیب اصلی او نیز جذابیت چندانی نمیبینند. بخصوص پس از اینکه گانتز برای جذب آرای راست با افتخار از شمار جنگندگان فلسطینی که در جریان جنگ ۲۰۱۴ در نوار غزه کشته شدند دم زد.
با این حال بسیاری چهرههای جامعه عرب و فلسطینی اسرائیل بر لزوم مشارکت انتخاباتی مردم تاکید دارند.
پر سر و صداترین اقدام در این زمینه را تامر نفار، نوازنده رپ، انجام داد. او به همراه لامیس عمار، بازیگر برجسته فلسطینی که چند سال پیش با فیلم «طوفان شن» در بسیاری جشنوارههای جهانی سینمایی خوش درخشید، کلیپی ویدئویی درست کرده. در این کلیپ که این روزها هزاران بار در رسانههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شده، دو بوکسور، که نقش هردویشان را خود تامر بازی میکند، با هم نبرد میکنند. یک تامر خواهان تحریم انتخابات است و میگوید «از ما استفاده میکنند که قیافه لیبرال بگیرند.» تامر دیگری میگوید «اگر هم فلسطین را آزاد نکنیم، با رایمان لیبرمن را پاک میکنیم، بیبی را زندانی میکنیم.»
اشاره به لیبرمن از این جهت است که اگر مشارکت فلسطینیها در انتخابات بالا بگیرد، حزب لیبرمن شاید حتی آٰرای کافی برای ورود به مجلس را پیدا نکند — از آنجا که او کاریر سیاسی خود را با دشمنی با احزاب عرب تعریف کرده، چنین اتفاقی را میتوان «عدالت شاعرانه» یا «طنز تلخ» دانست.
دو روز مانده به انتخابات باید دید، هزار رقابت کوچک در اسرائیل چگونه پیش میروند و تکلیف رقابت بزرگتر چه میشود.