روز چهارشنبه، ۸ دی ۱۴۰۰، سرتیپ دوم بازنشسته محمد مسبوق، افسر و کاربر سابق رادار جنگنده رهگیر اف-۱۴ آ تامکت (F-14A Tomcat) نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در پی ابتلا به سرطان درگذشت. پیکر او صبح روز نهم دی ماه پس از تشییع، در قطعه ۵۱ بهشتزهرای تهران به خاک سپرده شد. مسبوق بهعنوان افسر کنترل رادار، تسلیحات و ناوبر جنگنده تامکت، نزدیک به سه هزار ساعت پرواز با این جنگنده رهگیر را در کارنامه خود ثبت کرده که از این میزان، دو سوم در طول جنگ ایران و عراق بوده است.
کمبود افسران آموزشدیده کنترلکننده رادار (RIO) رهگیرهای تامکت در ابتدای جنگ ایران و عراق
در میان ۶۳ نفر موجود، عمده پروازهای رزمی را تنها ۱۲ نفر انجام میدادند؛ افرادی که به دلیل تعدد پرواز همراه خلبانان جنگندههای تامکت، در شکار جنگندههای عراقی با رهگیرهای تامکت سهم چشمگیری داشتند. از میان حدود ۱۵۰ تیر موشک ایم-۵۴ آ فینیکس (AIM-54A Phoenix) شلیکشده در طول جنگ، ۱۱ شلیک با تامکتهایی صورت گرفت که سرتیپ دوم بازنشسته محمد مسبوق افسر کنترل رادار آنها بوده است؛ شلیکهایی که دستکم شش مورد از آنها به سرنگونی جنگندههای عراقی منجر و حداقل سه مورد دیگر آسیب به سه جنگنده دیگر را سبب شده است.
اهمیت نقش افسران کنترل رادار جنگندههای تامکت کمتر از نقش خلبان یا فرمانده هواپیما نیست. این افسران همچون چشمان خلبانان در کابین عقب عمل میکنند و با هدایت رادار آوگ-۹ (AWG-9)، مدیریت تسلیحات و ناوبری در نبردهای هوایی در فواصل کوتاه، با پایش اطراف هواپیما، خلبان را در اجرای مانور مناسب بهمنظور ساقط کردن جنگنده دشمن راهنمایی میکردند.
محمد مسبوق در سال ۱۳۲۸ در همدان به دنیا آمد. او به دانشکده افسری نیروی زمینی به ارتش رفت و پس از فارغالتحصیلی جزو سهمیه نیروی هوایی شاهنشاهی قرار گرفت. او پس از گذراندن آزمونها و معاینات پزشکی، در سال ۱۳۵۰ در رسته خلبانی پذیرفته و پس از شش ماه، به نیروی هوایی وارد شد.
در سال ۱۳۵۱ برای گذراندن دورههای تکمیلی آموزش خلبانی راهی آمریکا شد و پس از ۱۹ ماه، بهعنوان ناوبر به ایران بازگشت. با خرید جنگنده رهگیر تامکت، او در سال ۱۳۵۵ بهعنوان ناوبر و افسر تسلیحات این جنگنده انتخاب و برای آموزش بار دیگر به آمریکا اعزام شد.
اهمیت رهگیرهای تامکت در حراست از حریم هوایی ایران در طول جنگ با عراق
نیروی هوایی ارتش با ۴۳۴ فروند هواپیمای جنگنده به جنگ با عراق وارد شد. میانگین آمادگی رزمی جنگندههای گردانهای شکاری نیروی هوایی ارتش در ابتدای جنگ یعنی نیمه اول شهریور ۱۳۵۹، بین ۶۰ تا ۷۰ درصد بود که تا اول مهر، به حدود ۸۰ درصد افزایش یافت؛ اما از این میان، جنگنده رهگیرهای اف-۱۴ آ تامکت به علت کمبود نفرات فنی که از بازخرید و اخراج بسیاری از نیروهای مجرب ناشی میشد و همچنین تکمیل نشدن دورههای آموزشی بسیاری از متخصصان فنی این نوع هواپیما از یک سو و همچنین کارشکنی همافران و درجهداران انقلاب در تعمیر این جنگندههای پیشرفته، آمادگی رزمی پایینی داشتند.
شلیک موشک تمرینی فونیکس در سال ۱۳۵۵ در ایالات متحده آمریکا توسط نخستین رهگیر تامکت نیروی هوایی شاهنشاهی ایران. (Iranian Air Force)
مشکلات تعمیر و نگهداری ناوگان رهگیرهای تامکت با فرا رسیدن موعد تعمیر اساسی یا اورهال نخستین دسته از تامکتهای تحویلی به ایران در سال ۱۳۵۹، دوچندان شد. جنگندههایی که بنا بود بر اساس یک قرارداد فسخ شده با شرکت گرومن (Grumman)، سازنده آنها، در شرکت صنایع هواپیمایی ایران (صها) اورهال شوند اما وقوع انقلاب و سپس آغاز جنگ در این روند وقفهای طولانی ایجاد کرد. با وجود این، از ۷۷ فروند رهگیر تامکت موجود در ایران که در خدمت سه گردان ۸۱ آموزشی، ۸۲ شکاری تاکتیکی و ۷۱ شکاری تاکتیکی بودند، در مجموع ۲۷ فروند تا اول مهرماه عملیاتی شدند که از این میان، ۲۳ فروند برای شرکت در رزم هوایی آمادگی داشتند.
پیش از انقلاب بنا بود ۷۷ تامکت نیروی هوایی شاهنشاهی بین چهار گردان واقع در دو پایگاه شکاری تاکتیکی نیروی هوایی شاهنشاهی تقسیم شوند؛ گردانهای ۷۱ و ۷۲ شکاری تاکتیکی در پایگاه هفتم شکاری تاکتیکی «تدین» واقع در شیراز و گردانهای ۸۱ آموزشی تاکتیکی و ۸۲ شکاری تاکتیکی در پایگاه هشتم شکاری تاکتیکی «خاتمی» در اصفهان.
به علت وقوع انقلاب و تکمیل نشدن آموزش خلبانان و افسران کنترل رادار رهگیر تامکت، تنها ۱۷ فروند از مجموع ۳۲ فروند تامکت موردنیاز برای تشکیل دو گردان شکاری در شیراز از اصفهان به این شهر منتقل شدند و با آغاز جنگ، تنها یک گردان شکاری در این شهر مستقر بود. این گردان در ابتدای جنگ ۱۶ تامکت داشت که پنج فروندشان آماده پرواز بودند. برای این پنج رهگیر، ۱۵ خلبان و ۱۳ افسر کاربر رادار موجود بود که تنها دو سوم آنها توانسته بودند تا پیش از انقلاب، آموزشهای رزمی فاز ۱ (Phase 1) را تکمیل کنند که محمد مسبوق یکی از آنها بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
از سال ۱۳۶۰ و با آغاز اورهال یا تعمیر اساسی تامکتهای نیروی هوایی در شرکت صها، واقع در فرودگاه مهرآباد تهران، بهتدریج شمار تامکتهای عملیاتی نیروی هوایی افزایش یافت اما به علت تاخیر در این روند، در سال ۱۳۶۵، گردان ۷۱ شکاری تاکتیکی منحل شد و تمامی تامکتها و خدمه زمینی و پروازی آن زیرنظر تنها گردان تامکت باقیمانده نیروی هوایی ارتش، یعنی گردان ۸۱ شکاری تاکتیکی در اصفهان قرار گرفتند که پیشتر یک گردان آموزشی بود.
با توجه به آنکه ماموریت اصلی گشت هوایی بر فراز خلیج فارس و محافظت از تاسیسات نفتی و نفتکشهای حاوی نفت صادراتی بر عهده تامکتهای گردان ۷۱ شکاری بود، گردان ۸۱ تعداد هشت فروند تامکت را از اصفهان به پایگاه ششم شکاری در بوشهر گسترش داد تا با پایان خدمت تامکتها در شیراز، این رهگیرها بتوانند این امر مهم را این بار از بوشهر انجام دهند. محمد مسبوق یکی از افسران کنترل رادار این جنگنده بود که برای این منظور به بوشهر اعزام شد.
ماموریت اصلی جنگنده رهگیرهای تامکت در طول جنگ، همانطور که در بالا ذکر شد، حراست از حریم هوایی و ممانعت از جنگندهها و بمبافکنهای عراقی از بمباران ایران بود. آنها وظیفه محافظت از تنها منبع درآمد ایران، یعنی نفت در برابر تهاجم جنگندههای عراقی بهخصوص میراژهای اف۱ ئیکیو فرانسوی را هم بر عهده داشتند. خلبانان جنگندههای عراقی در مواجهه با قفل رادار قدرتمند تامکت روی جنگندههای خود، از فاصله دوردست، ماموریت خود را لغو میکردند و به پایگاههایشان بازمیگشتند؛ با وجود این، تامکتها در دو سال نخست جنگ با شلیک حدود ۱۵۰ تیر موشک هوابههوای دوربرد ایم-۵۴ آ فونیکس از مجموع ۲۸۴ فروند تحویلی، توانستند حدود ۱۰۰ جنگنده عراقی را ساقط کنند.
خاطره محمد مسبوق از دفاع از جزیره خارک در برابر حمله میگ-۲۳های عراقی در مهر ۱۳۵۹
«آنطور که در خاطرم مانده است، نخستین رویارویی چشمی من با جنگندههای عراقی در همان هفتههای اول جنگ رخ داد؛ به این صورت که در ساعت ۱۰ صبح بهاتفاق یکی از همرزمان، از پایگاه هوایی شیراز به پرواز درآمدیم و گشتزنی در منطقهای بین بندر بوشهر تا بندر امام (شاپور) را آغاز کردیم. سمت حرکت ما بهطرف بندر امام بود. همین طور که پیش میرفتیم، اطراف هواپیما را هم از نظر میگذراندم. برای لحظهای احساس کردم که سایه هواپیمای خودمان را میبینم؛ در حالی که ارتفاع پروازی ما بسیار بالا بود!
خواستم به همکارم در کابین عقب جنگنده بگویم که «نگاه کن چقدر هوا صاف و روشن است که میتوانیم سایه هواپیمای خودمان را هم ببینیم!» اما وقتی به ارتفاع پروازی بالا و در عین حال، نبود ابر زیر هواپیمایمان توجه کردم، به خودم آمدم و فهمیدم که به خطا در تشخیص دچار شدهام. لذا بلافاصله به همکارم گفتم که فکر کنم یک هواپیما دیدهام؛ برویم دنبالش تا ببینیم موضوع از چه قرار است.
در ادامه، ارتفاع پروازی را کاهش دادیم اما هرچه جستوجو کردیم (در رادار) چیزی دستگیرمان نشد! مجددا متوجه اشتباه دیگرم در تشخیص شدم و فهمیدم که آن هواپیما از سمت مخالف ما میآمده است. به همین دلیل، خلبان هواپیما سریع سمت پروازی ما را با گردشی ۱۸۰ درجهای به طرف بوشهر تنظیم کرد. با ادامه مسیر در ارتفاع پایین، مشغول کاوش در ناحیه جلو هواپیما شدم. پس از مدتی کوتاه، با چشم هم توانستم یک فروند هواپیمای جنگنده میگ-۲۳ دشمن را که تیرهرنگ بود، رویت کنم. فورا با رادار مراقبت زمینی بوشهر تماس گرفتم و به آنها گفتم که وضعیت منطقه را قرمز اعلام کنند.
همینطور که به آن میگ نزدیک میشدیم، سعی داشتیم با همان شیرجه ملایمی که به طرف آن میرویم، با تیربار هواپیمایمان آن را ساقط کنیم. در همین اندیشه بودم که برای لحظهای چشمم به آینههای عقبنگر بالای سرم افتاد و دیدم که دو فروند دیگر از جنگندههای میگ-۲۳ دشمن به شکلی موذیانه از ناحیه عقب در حال تقرب به جنگنده مایند! فهمیدم که داریم در تله دشمن گرفتار میشویم. در حقیقت آنها سعی داشتند تاکتیک رزمی ساندویچ (Sandwich attack) را ضد ما به کار گیرند.
حالا دیگر به مرز آبهای ساحلی منطقه بوشهر رسیده بودیم. در واقع، با دیدن دو فروند جنگنده دشمن در پشت سرمان، انگیزه شکار جنگنده جلویی را از دست دادیم. تنها به این فکر میکردیم که چطور خود را از گزند جنگندههای تعقیبکننده نجات دهیم. در همین افکار بودیم که میگ جلویی بهطرف جزیره خارک تغییر مسیر داد. ما نیز تنها برای رهایی خود در همان سمتی که میگ جلویی در پیش گرفت، یعنی به سمت راست، با زاویهای تند (Break turn) دور زدیم و با این مانور، از تیررس جنگندههای دشمن خارج شدیم و در واقع خود را نجات دادیم.
ناگهان دیدم همان میگی که جلو ما بود، به تصور اینکه مانور شدید ما بهعنوان یک تاکتیک، ضد او انجام شده، در همان جهتی که ما دور زدیم او هم سعی کرده تا احتمالا مانور Break Turn را اجرا کند؛ ولی از آنجایی که ارتفاع پروازیاش بسیار پایین بود، در حین این مانور عجولانه و نسنجیده به داخل آب رفت و منهدم شد. شدت انهدام به حدی زیاد بود که مقداری از آب دریا تا روی بدنه و کاناپی (شیشه آسمانه) بالای سر ما نیز رسید و قطرات آب روی آن پخش شد.
آن دو فروند میگ دیگر هم که قبلا پشت سر ما بودند، حین وقوع همین اتفاقها، در همان مسیر منتهی به جزیره خارک ادامه مسیر دادند. پس از آنکه به پایگاه برگشتیم، اطلاع یافتیم که پدافند زمین به هوای خارک موفق شده است یکی از همین دو فروند میگ دشمن را ساقط کند. بدین ترتیب، غیرمستقیم و بیآنکه از تسلیحات هواپیمای خود استفاده کرده باشیم، سرنگونی دو فروند از جنگندههای میگ-۲۳ عراقی را باعث شدیم و آنها که میخواستند ما را به دام بیندازند، خودشان گرفتار شدند.»
خاطره محمد مسبوق از شکار جنگندههای عراقی در جریان اسکورت کاروان نفتکش ها
«در ماموریت اسکورت کاروانها بودیم؛ نصف روز را پایگاه شیراز انجام میداد و بعدازظهرها را پایگاه اصفهان. من یادم است آن روز ساعت هشت صبح با کمال جمشیدی (کابین جلو) بودم که بلند شدیم (از شیراز) و با یکی دیگر از دوستان در منطقه به پرواز ادامه دادیم. حولوحوش ساعت ۱ بود که بچههای اصفهان وارد منطقه شدند؛ جلیل زندی و احمد روستایی، خلبان دو فروند تامکت، به همراه دو نفر از دیگر دوستان در کابین عقب. به آنها خیرمقدم گفتیم و اجازه خواستیم منطقه را ترک کنیم. آنها هم برای ما آرزوی موفقیت کردند و ما منطقه را ترک کردیم و آن را در اختیار این عزیزان گذاشتیم.
تقریبا حولوحوش کازرون رسیده بودیم که دیدم جناب زندی ما رو صدا زد و گفت که شماره ۲ من اشکال ژنراتور پیدا کردم و میخواهم ماموریت را لغو کنم و برگردم پایگاه. شما میتوانید برگردید به منطقه؟ گفتم اجازه دهید با گردان هماهنگ کنم. خودمان که دوست داریم، اگر اجازه دهند ما در خدمتتانیم.
با گردان (۷۱ شکاری تاکتیکی) هماهنگ کردیم. از گردان به ما گفتند که اگر خسته نیستید، میتوانید ادامه پرواز دهید. ما قبل از اینکه به منطقه وارد شویم، بنزین گرفتیم و سرحال وارد منطقه شدیم.
ایشان به من گفت که ما در ورودی کاروانها پرواز میکنیم و شما در انتهای کاروان پرواز کنید. کاروان دیگر تقریبا داشت وارد خور موسی میشد تا از آن قسمت برای پهلو گرفتن به بندر امام وارد شوند. موقعی که ما ادامه پرواز داده بودیم، قبل از اینکه اینها وارد منطقه شوند، واقعا منطقه خلوت بود. ما هیچ تارگتی (هدفی) نگرفتیم. اما بهمحض اینکه همراه جناب زندی وارد منطقه شدیم، انگار هواپیماهای عراقی تازه از خواب بیدار شدند و پروازهای ایذایی خود به سمت کاروان را شروع کردند. جناب زندی بلافاصله به ما گفتند شما ارتفاع بالا را نگاه کن و ما از ارتفاع پایین اینها را داریم. ما هم که همیشه کارمان این بود، هم بالا را نگاه میکردیم و (با رادار) و هم پایین را نگاه میکردیم (با رادار). آنها در ارتفاع پایین هدفی را گرفتند و به رادار بوشهر گفتند.
رادار بوشهر بلافاصله تایید کرد که این تارگت (هدف) است. چندثانیهای بیشتر طول نکشید که موشکشان را شلیک کردند؛ موشک فینیکس یکی از این هواپیماها رو منهدم کرد. بعد تاکتیک عراقیها این بود که یک سری هواپیما هم از ارتفاع بالا میفرستادند و یک سری هواپیما هم از ارتفاع پایین که هواپیماهای ارتفاع بالا تقریبا ایذایی بودند و وقتی به سمتشان میرفتیم، بلافاصله برک (Break) میکردند و برمیگشتند. پس میخواستیم آن هواپیما را که در ارتفاع پایین ماموریت را اجرا میکرد، هدف بگیریم. وقتی این هواپیمای عراقی (ارتفاع پست) مورد اصابت قرار گرفت، جناب زندی گفتند حالا شما بیاید پایین که ما میرویم بالا. ما آمدیم جای آنها و آنها به انتهای کاروان رفتند.
بهمحض اینکه ما در لبه بهاصطلاح کاروان آمدیم، در همان ارتفاع بالا باز دو فروند هواپیمای (عراقی) را دیدیم که به سمت ما نزدیک میشدند. بلافاصله موقعیت آنها را به رادار بوشهر گفتیم. رادار هم باز تایید کرد که تارگت (هدف)اند. در نقطه رنج (برد موشک) که قرار گرفتیم، ما هم بلافاصله یک موشک فایر (شلیک) کردیم. یکی دیگر از هواپیماهای عراقی در همان زمان سرنگون شد. در آن زمان یک هواپیمای دیگر از اصفهان آمد و گفت که جناب زندی گفتند شما میتوانید برگردید.»
بازنشستگی
پس از جنگ ایران و عراق، محمد مسبوق به پرواز با جنگنده رهگیرهای تامکت این بار در پایگاه هشتم شکاری محل استقرار گردان ۸۱ شکاری تاکتیکی، تنها گردان کاربر جنگنده رهگیر تامکت در آن زمان، ادامه داد. با تاسیس گردان ۸۳ آموزشی خلبانی تامکت او آموزش تئوری افسران کاربر رادار رهگیر تامکت را آغاز کرد.
او تا آخرین روز خدمت خود به پرواز ادامه داد. با توجه به اینکه برای تحصیل به دانشگاه فرماندهی و ستاد آجا دافوس رفت، همچون دیگر خلبانان تامکت محصل در این دانشگاه چون سرتیپ جلیل زندی به تهران منتقل شد و تا پایان خدمت خود در نیروی هوایی که با آغاز دهه ۱۳۸۰ خورشیدی مصادف بود، به پرواز در کنار تحصیل و همچنین آموزش در دانشگاه ادامه داد.
سرتیپ دوم بازنشسته محمد مسبوق در سال ۱۳۸۹ پیش از انجام مصاحبه با ماهنامه صنایع هوایی در دافوس. (Iranian Air Force)
آخرین ماموریتهای او پرواز در کابین عقب تامکتهایی بود که پس از تعمیر اساسی یا اورهال در شرکت صها (صنایع هواپیمایی ایران) برای آزمایش به پرواز درمیآمدند.
پس از بازنشستگی از نیروی هوایی ارتش با درجه سرتیپ دوم، به تدریس در دانشگاه دافوس ادامه داد؛ امری که با وجود ابتلای او به سرطان تا آخرین ماههای حیات او ادامه یافت. محمد مسبوق سرانجام در بامداد هشتم دی ماه ۱۴۰۰ درگذشت.