علیاکبر صالحی، وزیر خارجه سابق ایران، در گفتوگویی با روزنامه «خراسان» خاطراتی را از قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که حدود دو سال پیش توسط آمریکا کشته شد، تعریف کرد. صالحی در دولت دوم محمود احمدینژاد از ۱۳۸۹ تا تابستان ۱۳۹۲ وزیر خارجه بود و در نتیجه در دوران آغاز و اوج گرفتن انقلابهای موسوم به «بهار عربی»، سکاندار دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بود. همزمان، سلیمانی به عنوان فرمانده نیروی قدس نقش مهمی در تدوین و اجرای سیاستهای تهران در منطقه داشت.
به گفته صالحی، آغاز آشنایی او با سلیمانی به همان سال ۸۹ برمیگردد؛ زمانی که او وزیر خارجه شد و حداقل هفتهای یک بار با سلیمانی جلسه داشت. او میگوید اغلب هفتهای دو یا سه بار جلساتی در وزارت خارجه، شورای عالی امنیت ملی یا دبیرخانه آن، تشکیل میشد که سلیمانی در آنها حضور داشته است. سعید جلیلی، دبیر وقت شورا، و حسین سلامی، فرمانده کنونی سپاه و معاون عملیات وقت ستاد مشترک سپاه، از دیگر چهرههای تاثیرگذار در آن جلسات بودند.
جنبش «بهار عربی» که از انقلاب تونس آغاز شد و به سرعت به کشورهای عربی سرایت کرد، در آغاز دوران صالحی صورت گرفت. جمهوری اسلامی ایران از این جنبش در کشورهایی که حکومتشان با غرب نزدیک بود، همچون تونس و مصر، حمایت کرده بود. اما وقتی کار به سوریه رسید، کنار دولت بشار اسد و علیه مردم ایستاد. صالحی با یادآوری آن دوران، در مورد سوریه میگوید: «نمیخواهم بگویم اعتراضات مردمی رنگی نداشت، اما به وزن اعتراضات مردمی در لیبی و جاهای دیگر نبود.»
صالحی با اشاره به انقلاب در لیبی، میگوید که مدت کوتاهی بعد از سقوط معمر قذافی، پس از مشورت با سلیمانی، به آن کشور سفر کرده است. او میگوید: «در لیبی دیدم دوستان ما در نیروی قدس برای اینکه تعدادی از انقلابیون لیبی زخمی شده بودند، سریعا امکانات ساخت پروتز برای دادن خدمات به انقلابیون آنجا با کمک هلال احمر ایجاد کرده بودند.» او در ضمن اعتراف میکند که در تعیین سفرای ایران در لیبی و تونس با سلیمانی مشورت میکرده است، چرا که «شرایط خاص آنجا سفیر خاصی هم میخواست، یعنی باید هم دیپلمات میبود و هم از پشتوانه میدانی برخوردار بود.» همین بوده است که پیمان جبلی، رئیس فعلی صدا و سیما، و دکتر حسین اکبری، که اکنون رئیس «مرکز مطالعات و پژوهشهای مجمع جهانی بیداری اسلام» است، به ترتیب به سفارت ایران در تونس و طرابلس انتخاب شدند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به گفته صالحی، ایران در پی انقلاب عربی در مصر، با آنکه با آن کشور روابط دیپلماتیک نداشت، با فعالیت نیروی قدس و وزارت خارجه وارد عمل شده و در مصر حضور یافته است. او مدعی میشود که سپاه قدس نه فقط یک نیروی نظامی، که در عین حال «نیروی فرهنگی و کمکرسان» است. صالحی میگوید: «ما با اعتراضات مصر همراه بودیم و با فرهیختگانشان در تماس بودیم، اما حضور نظامی که نداشتیم. حضور ما در تونس، لیبی، و مصر صرفا فرهنگی و انساندوستانه بود، نه با توپ و تانک.»
در مورد سوریه، صالحی با اذعان به «اعتراضات مردمی» در آن کشور، میگوید که ایران به دلیل حمایت حکومت سوریه از جمهوری اسلامی ایران طی جنگ ایران و عراق، به کمک دمشق رفته است. او با اشاره به نقش ایران در حفظ دولت اسد، میگوید: «البته روسها هم به توصیه سردار سلیمانی بعدا وارد میدان شدند، اما در ابتدای کار فقط ایران بود. جمهوری اسلامی ایران توانست از سقوط دولتی که یک عنصر مهم در محور مقاومت بود، جلوگیری کند.»
صالحی در عین حال میگوید که در صحبت با ولید معلم، وزیر خارجه وقت سوریه، به او گفته است، «اگر دولت سوریه با صبوری رفتار میکرد و شتابزده عمل نمیکرد، شاید میتوانستند بحران را تا حدودی مدیریت کنند که اینگونه نشود.» او اما میافزاید که با توجه به آنچه در کتابهای هیلاری کلینتون، وزیر وقت خارجه آمریکا، خوانده و حرفهایی که از دونالد ترامپ، رئیسجمهوری بعدی آمریکا، شنیده است، تحلیل آن موقع خود را درست نمیداند، چرا که «هر چقدر سوریه تلاش میکرد تا اعتراضات را مهار کند، باز این وزن توطئه آنقدر قوی بود که نمیتوانست کاری کند و این برنامه از پیش تنظیم شده بود.»
وزیر خارجه سابق ایران میافزاید که حضور ایران در سوریه مخالفان بسیاری درون ایران داشته است و سلیمانی با اتکا به حمایت علی خامنهای، رهبر نظام حاکم بر ایران، توانسته است آن سیاست را پیش ببرد. او میگوید سلیمانی نسبت به رویکرد برخی از سیاستمداران در ایران، «گلهمند» بوده است.
صالحی در پاسخ به سوالی راجع به گرایش حزبی سلیمانی، میگوید: «برداشت من این است که ایشان در قالب حزب نمیگنجید و خود را در قالب حزب قرار نمیداد.» او در مورد احتمال نامزدی سلیمانی برای ریاستجمهوری نیز میگوید: «این حرفها وجود داشت، اما ایشان اصلا در این وادی نبود. یعنی اینکه بخواهد در مسیر ریاستجمهوری سیر کند، در شاکله ذهنیاش نبود. در قالب حزب و حزببازی هم خودش را قرار نداد.» این در حالی است که به نوشته آرش عزیزی، تاریخدان، در کتاب «فرمانده در سایه»، سلیمانی مراحل اولیه بررسی احتمال نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری را پیش برده بود.
مذاکرات هستهای از دیگر نکات گفتوگوی صالحی با خراسان است. وزیر خارجه سابق ایران میگوید که هنگام مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا در عمان با «مشکلاتی در داخل» روبهرو بوده است و کوشیده است از سلیمانی کمک بگیرد. صالحی میگوید به سلیمانی گفته است: «شما بیایید در میدان و کمک کنید که دوستان اینقدر اذیت نکنند… گفت من تلاش میکنم. البته اواخر کار ما بود و نرسید، ولی موافق و همراه بود که مسایل حل شود.» صالحی میگوید، سلیمانی «اول سیاستمدار بود و اگر میشد گرهی را با سیاست حل کند، باز میکرد و اگر امکان نداشت، وارد فاز نظامی میشد.»
در مرحله بعدی مذاکرات برجام، صالحی به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی در تیم ایران حضور داشت و دیگر در وزارت خارجه نبود و از اینرو روابط کمتری با سلیمانی داشت. به گفته او، سلیمانی در آن دوره چند بار از او درخواستهایی داشت، از جمله خواست سخنرانی صالحی برای فرماندهان نیروی قدس، که حدود ۷ تا ۸ ماه پیش از کشته شدن سلیمانی انجام شد.
صالحی در ضمن میگوید که سلیمانی اهل «موازیکاری و تکروی» نبوده است و «اگر کاری به وزارت خارجه ارتباط داشت، قطعا با وزارت خارجه هماهنگ میکرد.» این در حالی است که جواد ظریف، وزیر خارجه سابق ایران، در مورد دخالتهای سلیمانی در روند کار آن وزارتخانه شکایتهایی کرده بود. ظریف یکبار به دلیل مطلع نشدنش از سفر بشار اسد به تهران (که توسط سلیمانی و نیروی قدس سازمان داده شده بود)، استعفا داد.
در مورد حضور سلیمانی در عراق، صالحی از سابقه «رفاقت و تماس» او با شخصیتهایی در دولت عراق در دوران پس از سقوط صدام حسین میگوید. او همچنین میافزاید که یک بار همراه با سلیمانی و سفیر ایران در بغداد به دیدار آیتالله علی سیستانی، مهمترین مرجع شیعیان عراق و جهان، رفته است و مدعی است که «آنجا متوجه شدم که ایشان علاقه و اعتماد وافری به سردار سلیمانی داشتند.»
صالحی در این گفتوگو خاطرهای غریب از سلیمانی نیز بازگو کرده است. او میگوید سلیمانی روزی با او تماس گرفته و گفته است که فردای آن روز قرار است ۴۸ نفر ایرانی در سوریه اعدام شوند، و از او خواسته است که کمک کند. او سپس میافزاید: «بحمدالله با عنایت پرودگار و با تدبیر صورت گرفته، موضوع به سلامتی و خوبی حل شد.» گرچه صالحی توضیح بیشتری در این مورد نداده است، اشاره او احتمالا به ۴۸ نفر است که به گفته حکومت ایران «زائر» بودند، اما برخی گروههای اپوزیسیون سوریه که آنها را دستگیر کرده بودند، آنان را از اعضای سپاه پاسداران میدانستند. آن افراد با پادرمیانی وقت ترکیه و قطر و در مقابل آزادی بیش از دو هزار نفر از زندانیان حکومت اسد، آزاد شدند و به دمشق فرستاده شدند.
با نزدیک شدن سالگرد کشته شدن سلیمانی، رسانههای نزدیک به سپاه و جمهوری اسلامی ایران، روایتهای متعددی در مورد او منتشر میکنند. روزنامه «خراسان» نیز روایتهایی در مورد حضور سلیمانی در جنگهای مختلف سالهای اخیر منتشر کرده است که بیشتر آنها تکراری و بر اساس گفتههای سابق رهبران عرب متحد جمهوری اسلامی ایران در منطقه است؛ از جمله این ادعای احمد عبدالهادی، عضو دفتر سیاسی حماس فلسطین، که گفته است: «صهیونیستها خوب میدانستند که طی جنگ ۲۲ روزه، حاج قاسم بارها به غزه سفر کرد.»
شبکه سوم سیما نیز قرار است روز شنبه، ۱۱ دی، ساعت ۷:۲۰ شب، مستندی به نام «۷۲ ساعت» راجع به سه روز پایانی زندگی سلیمانی پخش کند. این مستند محصول سازمان هنری رسانهای اوج، نزدیک به سپاه، است. آقای شوقی پیش از این نیز مستندهایی تاریخی راجع به چهرههای زمان محمدرضاشاه پهلوی، همچون امیرعباس هویدا، نخستوزیر، و اسدالله علم، وزیر دربار، ساخته است.