چند روز پس از آنکه خبر خودسوزی سحر خدایاری جهانی شد و در گوش زنان رنج دیده افغان هم طنین انداخت، بمب بی قراری در دل فرحناز فروتن، روزنامه نگار و فعال حقوق زنان در کابل منفجر شد.
هنگامی که فرخنده دختر افغان به اتهام ناروا و بی بنیاد لادینی، در کابل زجرکش شد، و یا در غور دختری زیر شلاق طالبان بی رمق افتاد و یا دختری دیگر که به جرم عاشقی در شمال افغانستان، جانش را از دست داد، فرحناز بیقرار شده بود.
این بار اما داستان فرق می کرد. خبر از آتش زدن دختری در ایران بود که ناچار شده بود بخاطر ممنوعیت زنان در استادیومهای ورزشی، لباس پسرانه بپوشد. وی بازداشت و به قید وثیقه آزاد شد و سرانجام زیر فشار اجتماعی و سیاسی خود را به آتش کشید.
دادستان غم انگیز سحر خدایاری آرامش را از فرحناز فروتن گرفته بود. این روزها در کابل دیدن فوتبال در کنار پسران در ورزشگاه ها پدیده ای عادی است و حداقل کاری که فرحناز فروتن با جمعی از دختران همفکرش انجام داد، اعتراض بود.
«همه چیز از توئیت آرین آرون شروع شد که گفته بود اعتراض به آنچه بر سحر گذشته فرصت خوبی برای همصدا شدن زنان دو کشور است. اصل پیشنهاد از او بود.یک شب پیش از مسابقه فوتبال بین تیمهای لیگ برتر افغانستان، این انگیزه ایجاد شد و فردا شام مسابقه فوتبال بود. ساعت هفت صبح از خواب بیدار شدم. به این تصمیم رسیدیم که این کار را بکنیم. شب به چند جای پیام دادم و بسیار استقبال شد. به رامین مظهر پیام دادم که می تواند چند کاغذ درست کند و اگر برگها آبی باشد چه بهتر. ده یا بیست برگ به نام هشتک دختر آبی آماده بسازد. رامین این کار را کرد. گفتم به رفقایی که همفکر هستند بگوید که به ورزشگاه بیایند. بعد از آن این را مطرح را با دو دست نزدیکم مطرح کردم. هر دو گفتند که با من همراه هستند. تماس گرفتم با صمیم سیرت و گفتم ۱۳ بلیط ورزشگاه را برایمان تهیه کند. چند دقیقه بعد خبر داد و گفت ساعت دو بروم بلیطها را بگیرم. ماجرا و قصه سحر را برای مادرم تشریح کردم. مادرم نگران شد و گفت اوضاع خراب است و انفجاری و بهتر است که به ورزشگاه نروم. ما اطمینان دادیم که چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد. سپس برگه ها را در ورزشگاه پخش کردیم».
پس از این برنامه ریزی مختصر، گروه کوچکی از دختران کابل برای به چالش کشیدن نگاه جمهوری اسلامی ایران به زنان، به دیدن مسابقه فوتبال تیم های شاهین آسمایی و سیمرغ البرز در مرحله نیمه نهایی لیگ برتر فوتبال افغانستان، آمدند. زنان افغان بدون هیچ ممانعتی می توانند به استادیوم ها بروند و این حضور در این سالها پررنگ تر هم شده است.
دختران افغان پلاکارتهای آبی رامین مظهر را با خود حمل می کردند و پیام شان از همدردی با خانواده سحر فراتر رفته و تمام دختران ایران را در بر گرفت که همچنان اجازه رفتن به ورزشگاه را ندارند.
خانم فروتن درباره انگیزه این کار می گوید: «وقتی من خبر را شنیدم خواستم چیزی بنویسم. اما دستم یاری نکرد. نتوانستم احساس رنج خود را بیان بکنم. واقعا برایم در چند روز سخت بود. با خود فکر می کردم نه تنها نظام بلکه خانواده چقدر سحر را سرزنش کرده بود. چه پول هنگفتی برای قید ضمانت وی داده بودند تا او را رها کنند. و اینکه چه سرش آمده تا او را به جایی رسانده که خودش را بسوزاند» وی می افزاید:«چقدر دردناک است که یک زن بخاطر خواسته اش که دیدن مسابقه فوتبال است، مجبور است بجنگد و مبارزه کند و قربانی شود. لباس پسرانه بپوشد تا عادی ترین خواست ممکن را داشته باشد و چرا؟».
سحر خدایاری ماه گذشته در استادیوم آزادی با پوشش مردانه دستگیر شده بود و در مقابل دادگاه انقلاب در تهران خودش را به آتش کشید. وی که طرفدار تیم آبی پوش استقلال بود، از این رو به دختر آبی ایران معروف شد.
در افغانستان واکنش به حرکت زنان همدرد با دختر آبی ایران گوناگون بوده است. گرچه بسیاری از فرهنگیان از آن استقبال کرده اند، شماری نیز به رفتارهای ناپسند جمهوری اسلامی با مهاجران افغان اشاره کرده و دختران افغان را به باد انتقاد گرفته اند.
خانم فروتن می گوید: «ما ده یا سیزده نفر دوستانی که به ورزشگاه رفتیم ، باور بزرگتری داریم. ما مبارزه برای حقوق بشر، آزادی و برابری را مبارزه ای نمی دانیم که مثل قرض دادن یا گرفتن نان باشد. این نادرست است که گفته شود چون جمهوری اسلامی با ما بدرفتاری می کند، ما جنایت بزرگی را که در آن دختری بخاطر شنیدن صدای دلش، خود را به آتش می کشد، نادیده بگیریم. بعضی با اشاره به وضعیت زنان افغان و انفجارهای انتحاری در کشور، سعی می کنند از ما انتقاد کنند. مبارزه ما یک مبارزه بزرگ فراکشوری است برای انسانهایی که به انسانیت فکر می کنند. مرز سیاسی در آن بی مفهوم است».
فرحناز خطاب به نظامهای مستبد هشدار می دهد که؛ «همه چیز از باریکی پاره می شود، اما ظلم از کلفتی».