سریال میدان سرخ، که در شبکه نمایشهای خانگی در دسترس است، هفته گذشته و با نمایش قسمت پانزدهم از فصل نخست، به کار خود پایان داد. این سریال با سرمایهگذاری فیلیمو ساخته شد. سریالی که پیش از شروع و با توجه به خیل بازیگران ریز و درشت خود، توقعاتی را ایجاد کرده بود و میخواست حداقل کمتر از سریالهایی چون آقازاده، میخواهم زنده بمانم، زخم کاری و قورباغه نباشد، شروع ناامیدکننده آن و پایان سردرگمی که برای مخاطبان و پیگیران این سریال ایجاد کرد، نشان داد نهتنها آن خواستهها برآورده نشد، بلکه این سریال هم در سراشیبی قرار گرفت که سریالهای دیگر این فصل چون قبله عالم، جزیره، نیسان آبی و خسوف با سرعت در آن پیش میروند.
به نظر میرسد بعد از فصلی کمابیش پر اقبال از سریالهایی بهنسبت خوشساخت، مجموعه تولیدکنندگان گمان کردند میتوانند با تولید شکسته بسته هر خوراک تلویزیونی، مخاطب را به خرید بستههای خود ترغیب کنند، اما طبیعی است در سپهر سرگرمیهای فیلمی ایران که شبکههای تلگرامیاش فیلمهای روز دنیا را با زیرنویس فارسی و حتی دوبلههای بهنسبت مناسب، رایگان عرضه میکنند؛ چرا باید مخاطبان ماهانه میانگین ۱۰۰هزار تومان بپردازند تا سریالی را ببیند که حتی از نسخههای ترکیهای آن هم ضعیفتر است.
داستان سریال درباره سه دوست است که هر کدامشان یک پای مافیا و روابط ناسالم اقتصادیاند که در سالهای اخیر ترکشهای واقعی آن را میتوان عینا دید. آنها برای وصول طلبشان به سراغ یکی از بدهکاران میروند. در یک درگیری ناخواسته فرد بدهکار به خودش شلیک میکند و همزمان سه شریک با مقدار زیادی شمش طلا و الماس مواجه میشوند که تمام آنها را از خانه فرد بدهکار خارج میکنند، اما همسر مرد بدهکار را درگیر ماجرایی پیچیده میکنند، چراکه طلاها متعلق یک باند مافیایی دیگری است و قرار بود از ایران خارج و به قبرس ارسال شود. در این گیرودار برخی رقابتها و حسادتهای میان این سه تن و نیز بین برادران و اقوام یکی از سه تن بروز میکند که همه اینها بر پیچیدگی داستان میافزاید.
گلچینی از بازیگران شناختهشده
در این سریال که کارگردانی آن را ابراهیم ابراهیمیان انجام داده است، حمید فرخنژاد، علی مصفا، سعید داخ، مهتاب کرامتی، مسعود کرامتی، بهرام افشاری، امیرحسین آرمان، کاظم ریاحی و لیندا کیانی بازیگرانیاند که گلچینکردن و گردآوردن آنها میتواند هر مخاطبی را وسوسه کند که سریال را ببیند؛ بهخصوص در این ایامی که کرونا بیداد میکند و تلویزیون ایران هم برنامه جذابی ندارد و مخاطبان منتظرند که بتواند اوقات فراغتشان را پر کنند. حضور رضا یزدانی، خواننده متفاوت پاپ-راک در نقش یکی از سردستههای قاچاق و مافیای واردات و صادرات نیز برگ برنده دیگری بود که مجریان سریال رو کردند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
زمزمههایی هم شده بود که تیتراژ سریال با صدای فرزاد فرزین حذف و پسازآن چهره مهتاب کرامتی دستکاری و سانسور شد، اما تمامی این تمهیدات سبب نشد تا سریال آن چنانکه انتظار مجریان آن بود بهقول معروف بگیرد. در سایت سریال هم تقریبا اطلاعاتی درباره میزان فروش این سریال نیست که میتواند نشانهای از همین کسادی بازار آن باشد. برخی شایعات هم بیتاثیر بر بیاقبالی به این سریال نبود؛ برای مثال در گزارشی که مشرق نیوز همزمان با پخش قسمتهای نخست سریال منتشر کرد، به حضور کمال تبریزی بهعنوان کارگردان دیگر و پشتصحنه سریال اشاره شد.
فیلمنامه ضعیف و سردرگم
مهمترین مشکل سریال میدان سرخ، فیلمنامه آن است و این البته مبتلا به تمامی سریالها و آثار سینمایی است که در تاریخ سینمای ایران تولید شدهاند. هنوز این جمله طلایی در سینما و فیلمسازی کاربرد دارد که یک کارگردان متوسط یا ضعیف از یک فیلمنامه خوب میتواند، فیلمی نسبتا قوی و خوب تولید کند، اما یک کارگردان ممتاز نمیتواند از یک فیلمنامه ضعیف اثری حتی متوسط تولید کند. در چنین فضایی است که میتوان سریالهای اخیری که در شبکه نمایش خانگی به نمایش درآمدند را به قضاوت نشست. سریالهایی که بازیگرانی شناختهشده را دور خود جمع کردند اما حاصل آن نارضایتی مخاطب است.
فیلم و فیلمنامه نقاط کور زیادی دارد که بهجای آنکه در ذهن مخاطب بهعنوان جورچینی از یک کار جنایی-مافیایی جای بگیرد و هرازگاه توضیحی منطقی برای مخاطب داشته باشد، در همان نقطه کور باقی میماند. برای نمونه تا چند قسمت نخست مخاطب فکر میکرد شیدا (مهتاب کرامتی) زنی ساده و سر در لاک و کار خود است که وارد یک بازی پیچیده شده است، آنهم به خاطر آنکه سارقان و مافیا، دختر او را گروگان گرفتند، اما بهمرور مشخص میشود که او خود بهعنوان یکی از حلقههای این بازی پیچیده وارد میدان شده و جالب اینکه گروگان گرفتن دخترش هم عملا به فراموشی سپرده شده است و او نیز در این زمینه نگرانی ندارد، درحالیکه در بخشهای نخست، مهمترین دغدغه او آزادی دخترش بود.
یا در قسمتهای نخست بحث به گروهی میکشد که قاچاق اسلحه انجام میدهند و اصولا تمامی این شمشهای طلا و الماسها را برای مبادله با سلاحهایی پیچیده میخواهند، اما از میانههای سریال آن دغدغهها تقریبا محو میشود و عملا صحبتی در میان نیست. درحالیکه لپتاپی که نقشه ترورهایی را در آن جاسازی کردهاند، به دست سهتن و بهخصوص (پاپ با بازی حمید فرخنژاد) میافتد و او در مییابد که با فهمیدن راز چرایی قاچاق اینهمه طلا و الماس، وارد چه بازی خطرناکی شده است، اما این خطر در عمل به برخی آدمرباییهای بیحاصل میانجامد. همچنان که نقش رضا یزدانی، بهعنوان یکی از سر حلقههای اصلی قاچاق تقریبا در سریال گم است و در چند قسمت آخر حضور او بسیار کمرنگ است.
همین انتقاد را میتوان به سرقت طلاها که همسر برادر یکی از سه تن (همسر بهرام افشار) انجام داد، وارد دانست که این سه تن باآنهمه تجربهای که در چنین اموری دارند، آنهمه طلا را در طرفهالعینی به مفت از دست میدهند و بازی را به دختری میبازند که با چند تعقیب و گریز خیابانی میخواهد نشان دهد فرد پیچیدهای است.
ساترا پاشنه آشیل سریالسازی
درحالیکه جامعه منتقدان سریال را سخت موردانتقاد قرار دادند، اما تهیهکننده آن بر این باور است که سریال با اقبال عمومی روبهرو شده است و دلیل آن را هم ادامه ساخت سریال تا قسمت پانزدهم و پایان فصل نخست ذکر میکند. به گفته او اگر سریال با اقبال و فروش خوبی روبهرو نمیشد، در همان قسمتهای میانی متوقف میشد و کار ادامه پیدا نمیکرد. او در گفتوگویی که اواسط آبانماه با برنامه «بیچارچوب» شبکه ۴ سیما داشت، انتقادها به فیلمنامه را متوجه ممیزیهای بیحدوحصر شبکه ساترا دانست. ساترا شبکهای است که زیر نظر صداوسیما فعالیت میکند. با توجه به اینکه نظارت و اعطای مجوز سریالهای خانگی به این نهاد و صداوسیما واگذار شده است، تقریبا عمده هنرمندان و اهل سینما از این وضعیت ناراضیاند و آن را ضربهای بزرگ به اقتصاد سریالسازی میدانند.
به گفته آقای نوروزبیگی طی شرایطی ما با جایی به نام ساترا آشنا شدیم و تمام برنامهریزیهای ذهنی ما نسبت به سینما به هم ریخته است. در حال حاضر، «راکوردهای» سریال میدان سرخ هم به همین دلایل به هم ریخته است. متاسفانه ما نسبت به ممیزیهای جدید حرکت و تغییر میکنیم که قطعا آسیبهای جدی را هم به همراه دارد.
در چنین شرایطی است که باید منتظر ماند و دید آیا سریالهایی چون میدان سرخ، امکان ادامه حیات دارند یا ما با آخرین نسل از سریالهای پرمخاطب روبهرو بودیم و ساترا میتواند با سختگیریهایش، پیکر نیمهجان سریالسازی را تهی سازد و مقدمات تشییع و هدایت آن به آرامگاه را فراهم سازد.