هفت اولویت ایران برای تعدیل خشکسالی انباشته

سرزمینی که دچار قهقرای هیدرو-اکولوژیک شده است

عکس از خبرگزاری فارس

چهارشنبه گذشته رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران از سیطره خشکسالی بلندمدت بر ۹۸ درصد مساحت ایران خبر داد و با توصیف تداوم خشکسالی‌های انباشته به عنوان «یک وضعیت خطرناک» اشاره کرد هم اکنون ۸۵ درصد جمعیت ایران تحت تاثیر همین وضعیت زندگی می کنند. (الف).

خشکسالی انباشته به وضعیتی گفته می‌شود که در آن سالیان مکرر بارش کمتر از عادی، امکان جبران کمبود آب و رطوبت را برای چشم‌انداز دشوار کرده و در صورت تداوم حتی می‌تواند اصطلاحا موجب «قهقرای سرزمین» شود.  سرزمینی که دچار قهقرای هیدرو-اکولوژیک شده ممکن است حتی برای همیشه زایایی‌اش را از دست داده و به پهنه‌ای سترون و بی‌برگ و بار تبدیل شود. کاهش بارش نسبت به دوره نرمال بلندمدت در ایران کمابیش از سی سال قبل شروع شده، اما از ده سال قبل بود که روند خشکسالی در ایران تشدید شده و به تدریج عمده مساحت ایران را دچار تقلیل منابع آب و خشکیدگی خاک کرد. اگر چه در این باره در سالیان اخیر مکرر رسانه‌ها گفته و نوشته‌اند اما هیچ کدام از این هشدارها هرگز به یک برنامه جامع ملی برای تعدیل اثرات خشکسالی انباشته در ایران منجر نشده است. اگر فرض کنیم مقرر باشد که در ایران چنین برنامه‌ای تدوین و اجرا شود، از جمله این اولویت‌ها می‌تواند رئوس چنین برنامه‌ای به شمار آید:

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

۱- تامین رطوبت خاک: رطوبت خون زمین است. خاکی که چند سال متوالی رطوبت کافی دریافت نکند همچون مجروح یک حادثه که دیر به او خون رسانده‌اند امکان بازیابی دشواری دارد. شکل ساده‌تر همه مشکلات اقلیمی ایران این است که خاک در عمده مساحت کشور رطوبتش را از دست داده است. بازگرداندن رطوبت به خاک ایران می‌تواند دغدغه اول هر برنامه جامع محیطی در ایران و حتی دغدغه اول هر ایرانی باشد. راه حل‌ها البته در این باره دشوار و پیچیده‌اند. مثلا باید به رهاسازی سیلاب‌ها و بلااثر شدن بسیاری از سدهای موجود کمک کرد. اما آب در خشکسالی کالای گرانی است و بعید است نه دولت و نه مردم معیشت امروز را برای مصایب آینده خاک فرو بگذارند.

۲- امداد سریع برای وخیم‌ترها: اثر خشکسالی بلندمدت بر چشم انداز یکسان نیست. جاهایی بیشتر و جاهایی کمتر آسیب می‌بینند. باید به سرعت بخش‌های آسیب دیده را شناسایی و برای ترمیم آنها (تامین رطوبت) اقدام کرد. راه حل: ترسیم نقشه آسیب پذیری ایران در برابر خشکسالی انباشته با لایه‌های مختلف اکولوژیک، اقتصادی، اجتماعی و...

۳- عدم غفلت از بی پناهان و بی زبانان: در تقسیم منابع باقی مانده آب معمولا فقط به نیاز انسان توجه می‌شود. طبیعت و زیستمندان آن چون لابی فشار ندارند فراموش می‌شوند. مثلا بر سر آب حوضه زاینده رود بین بختیاری‌ها و اصفهانی‌ها کشمکش هست. دولت سعی می‌کند این هر دو را راضی نگه دارد. در این میان سهم عرصه‌های طبیعی، مثلا تالاب گاوخونی کاملا فراموش شده است. در حالی که آب زاینده رود در وهله اول حق و سهم گاوخونی است.

۴- تغییر زمینه‌های معیشتی: برای معیشت‌های از دست رفته و همچنین معیشت‌های آب بر باید جایگزین فراهم شود. مثال ساده‌اش در ایران کشاورزی است. باید برای تامین آب به شماری از کشاورزان کمک کرد. اما در جاهایی هم باید یا کشاورزی تعطیل شود یا الگوی کشت و آبیاری آن کلا تغییر کند.

۵- اعلام وضعیت اضطراری برای بهره برداری از منابع آب: آب در خشکسالی مثل نان در سال قحطی است. میزان مصرف آن و شکل مصرف آن و نحوه توزیع منابع آن باید عادلانه و در قالب یک برنامه دقیق و فراگیر تعیین شود. اتفاقا حاکمیت باید تمام قد دخالت کند. سپردن حکمرانی آب به مردم افسانه شیرینی است که جای بازگفتن آن در دوران خشکسالی انباشته نیست.

۶- شناسایی گروه‌های اجتماعی آسیب پذیر: در چشم انداز انسانی مناطقی آسیب پذیرتر هستند. مثلا همین خشکسالی بلندمدت باعث خالی شدن نیمی از روستاهای شرق ایران در پنج سال اخیر شده است. این روستاییان کجا رفته‌اند و اکنون چگونه روزگار می‌گذرانند؟ آنها که مانده‌اند چه سرنوشتی در پیش دارند؟ شهرهایی که مقصد این انبوه مهاجران بوده‌اند اکنون دچار چه وضعیت اجتماعی تازه‌ای هستند؟ آیا ممکن است این مهاجرت‌های اقلیمی نشانه برخی تنش‌های قومی، مذهبی، اقتصادی یا امنیتی در آینده شده باشد؟ اینها نمونه‌ای از پرسش‌ها هستند که حاکمیت باید سریعا برای آنها هم پاسخ دقیق و مستند بیابد و هم البته واکنش موثر و مناسب برگرفته از پاسخ‌های دریافتی نشان دهد.

۷- رویکرد مسئولانه به بدبینی: خشکسالی انباشته حاصل چندین سال بارش کمتر از نرمال است. لابد می‌توان امیدوار بود طبیعت حد تعادل نگه دارد و با ترسالی انباشته به زودی به داد زمین برسد. اما متاسفانه مدل‌ها و روندهای اقلیمی در باره ایران چنین فرضی را تایید نمی‌کنند. فرض غالب اقلیم شناسان این است که تحت تاثیر گرمایش جهانی خشکسالی کنونی ایران و خاورمیانه نه تنها تداوم داشته باشد بلکه حتی شاید تشدید شود. (ب). مسئولانه‌تر این است که فرض‌های بدبینانه‌تر را جدی بگیریم و سیاست‌های مدیریت محیطی را بر مبنای آنها تنظیم کنیم. مثلا اینکه دولت ایران باید برنامه کنونی‌اش برای دو برابر شدن جمعیت کشور و رسیدن آن به  حد ۱۵۰ میلیون نفر را کنار بگذارد. در پسانرمال اقلیمی، واقع بینانه‌تر بدبینی مدام است.   

الف

https://www.isna.ir/news/97061407017

ب

https://brill.com/view/journals/tjis/2/1/article-p118_118.xml

 

بیشتر از