بیعباهای تحصیلکرده، از نوفلوشاتو، در خدمت آیت الله خمینی بودند. زبان انگلیسی را خوب بلد بودند و میتوانستند مکنونات قلبی و قبلی حضرت را برای کارتر و همکارانش ترجمه کنند.
بیعباها، نقطه بودند، خط شدند، «مثلث» شدند، مربع شدند، متساوی الساقین شدند، کثیرالاضلاع شدند، ذوزنقه شدند، دکتر شدند، پزشک اطفال شدند، اقتصاددان شدند، تئوریسین شدند و بازماندگانشان تا امروز در خدمت انقلابند.
درس نخواندههاشان پاسدار شدند، سپاهی شدند، نظامی شدند و به سرداری و سالاری و تیمساری رسیدند.
نسل بعدی بیعباها همچنان راه آل عبا را صاف میکند، اما پشت خودش هیچوقت صاف نمیشود!
نوکری آخوند
دانی چه کس فضیلت آدم فنا کند
آن بیعبا که خدمت آل عبا کند
پیوسته ایستاده خبردار و پاچه خار
تا کام خود ز پاچه آقا، روا کند
بندد هماره دگمه کت را به احترام
وز بهر شیخ، قامت خود را دو تا کند
خواندهست درس و نوکر آخوندکی شدهست
تا او جواب نوکریش را ادا کند
یعنی دهد سفارش پستی برای او
وین کفچه مار را به عمل اژدها کند
ور رخت ارتشی به تن این تکاور است
او را امیرِ لشگر یامصطفا کند
این بیعبا برای ترقی بیشتر
از دستبوس رد بشود، میل پا کند
زین شیخ اگر که آب نشد گرم بهر او
فردا رود به شیخ دگر التجا کند
خوشخدمت است و هرچه که آخوند میل کرد
او در پی تهیه آن، کارها کند
آقا اگر که خواست امیرارسلان شود
او میرود تدارک فرخ لقا کند
آقا اگر به خانه فرخ لقا نرفت
ایشان موظف است که تأمین جا کند
آقا اگر به اُبنه شرعی شود دچار
او نیز کون خویش به آن مبتلا کند
کوشا بود شفاهاً و کتباً به مِدحتش
وان را به هر رسانه که باشد، رسا کند
یک روز هم اگر که بیفتد ز چشم شیخ
آن کار میکند که به لندن عطا کند
هادی بیار شعر خودت را به دادگاه
ملت بزودی است که آن را بپا کند
***
فیسبوک همگانی هادی خرسندی (با یک کلیک)