ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، و شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین، پس از دیدار روز جمعه گذشته (۴ فوریه) در پکن، بیانیه مشترکی صادر کردند که در آن آمده است: «روسیه و چین با هرگونه گسترش پیمان ناتو در آینده، مخالف هستند». بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، آنها همچنین راهبرد آمریکا را در حوزه اقیانوس هند و اقیانوس آرام یک گام منفی در راه صلح و ثبات در این منطقه خواندند و در رابطه با پیمان نظامی «آکوس» نیز که میان ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، و استرالیا در ۲۰۲۰ انعقاد شد، ابراز نگرانی کردند.
این اعلامیه که بیانگر موضع مشترک چین و روسیه است، به روشنی نشان میدهد که چین در رابطه با بحران اوکراین، از متحد خود روسیه در برابر غرب و آمریکا پشتیبانی میکند. آنچه در این مورد جالب توجه است، اظهارات روزنامه چینی « گلوبال تایمز» است که نوشته است: «روابط میان چین و روسیه، آخرین خط دفاعی برای حمایت از نظم جهانی است.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اکنون، این پرسش مطرح میشود که آیا ما با یک نظم نوین جهانی دیگری روبهرو هستیم؟ یکی از وضعیتهای احتمالی این است که روسیه به اوکراین و چین به تایوان، همزمان حمله کنند و در این صورت، ایالات متحده آمریکا با یک چالش واقعی مواجه خواهد شد و جامعه جهانی وارد تنگنایی خواهد شد که برونرفت از آن پیشبینیناپذیر است. با توجه به احتمالات یادشده، پرسش بالا را با یک دیپلمات و کارشناس مسائل بینالملل مطرح کردم، و او در پاسخ گفت: «آری! ما با شکل گرفتن یک نظم نوین جهانی روبهرو هستیم. حمله همزمان روسیه به اوکراین و چین به تایوان هم از احتمال دور نیست، هر چند از نگاه زمانی احتمالش را کمتر میبینم.» او افزود: «نظم جهانی کنونی عملا دچار چالش است، زیرا پیمانهای راهبردی فعلی در جهان، در نتیجه تغییرات و دگرگونیهای پیدرپی و تداخل منافع تغییرپذیر و ناپایدار شکل گرفته است که در نتیجه، گزینههای موجود را به تفاهمات تاکتیکی و مقطعی مبدل کرده است.»
شاهد بودهایم که ایالات متحده آمریکا نه در زمان اوباما دارای راهبرد روشن و مواضع هماهنگ بود، نه در زمان ترامپ، و نه در دوران کنونی که بایدن بر سر قدرت است. از اینرو، اعتماد به آمریکا به عنوان یک متحد همیشگی و راهبردی، از سوی منطقه و حتی از سوی کشورهای اروپایی، بسیار دشوار شده است؛ چنانچه مقامهای آلمانی به صراحت اعلام کردند که نمیتوان به سیاست خارجی آمریکا که هر چهار سال دچار تغییر میشود، اعتماد کرد. این وضعیت درباره روسیه نیز صدق میکند. در روسیه هم یک راهبرد روشن وجود ندارد، بلکه تنها تاکتیکهای سیاسی و شکار فرصتها وجود دارد که از سوی یک فرد اعمال میشود. درست است که رئیس جمهوری روسیه در پی احیای قدرت اتحاد جماهیر شوروی است، ولی از داشتن ابزارهای مناسب برای پیگیری اهداف راهبردی و بلندمدت محروم است. از این رو، میبینیم که خود را در دامن چین افکنده است.
اما چین وضعیت کاملا متفاوتی دارد. چینیها دارای راهبرد روشن و صبر استراتژیک قابلتوجهی هستند. به گفته دیپلمات یادشده، «چین از قدرت اقتصادی افسانهای برخوردار است که به طرز شگفتانگیزی رو به پیشرفت است». او میافزاید: «اقتصاد چین و ایالات متحده آمریکا به عنوان دو ابرقدرت جهانی، چنان با هم گره خورده است که با فروپاشی هر یک، طرف دیگر نیز فرو میپاشد. از این رو برای آمریکا دشوار است که چین را مانند روسیه مورد تحریمهای اقتصادی واقعی قرار دهد.»
با توجه به آنچه در بالا ذکر کردیم، روشن است که با شکلگیری یک نظم نوین جهانی روبهرو هستیم که البته هزینههای سنگینی هم در پی خواهد داشت.
برگرفته از روزنامه الشرق الاوسط