محمد دونپرور، محمد محمدی نیک و در انتها «محمد محمدی ریشهری» متولد ۱۳۲۵ در شهر ری، طلبهای جوان بود که در مدرسه حقانی پای درس علی مشکینی نشست و از دختر ۹ ساله او خواستگاری و سپس زمانی که دختر مشکینی ۱۱ سال داشت با او ازدواج کرد. همسر ریشهری ازجمله چهرههایی است که مدافعان حقوق زنان همواره از او با عنوان یکی از قربانیان کودک همسری میان چهرههای شاخص حکومت یاد کردهاند.
اگرچه داماد آیتالله مشکینی بودن امتیازی خاص برای «آیتالله اعدامهای فلهای» بود تا در ساختار حکومت تازه تاسیس مدارج ترقی را طی کند، ولی آنچه او را تبدیل به چهرهای خاص کرد، نقش کلیدیاش در وقایع سالهای آغازین دهه ۶۰ و روند اعدامهای سیاسی است. نشستن بر صندلی ریاست دادگاه انقلاب ارتش و حاکم شرع دادگاههای انقلاب و دادستانی کل کشور به او فرصت داد تا مهمترین پروندههای سیاسی و نظامی را قضاوت کند.
ریشهری از همان نخستین روزهایی که در قامت حاکم شرع شهرهای مختلف ایران فعالیت قضاییاش را آغاز کرد، پروندهای سیاه در کشتار دارد. این محمد ریشهری بود که در ماجرای اعتراض اهل سنت ترکمنصحرا، احکام اعدام گسترده را برای معترضان صادر کرد. مردی که به نظر میرسد در جبهه طیف بهشتی، هاشمی و خامنهای بود، در همان روزهای نخست تسویه نیروهای ارتشی، حکم اخراج، زندان و اعدام بسیاری از فرماندهان و سران ارتش را صادر کرد. بسیاری معتقدند در ماجرای موسوم به نوژه هم ریشهری پای مرجع بزرگ و صاحبنام دوران، محمدکاظم شریعتمداری را به این پرونده باز کرد. همانطور که او نقش بازجو و قاضی صادرکننده حکم را در ماجرای دستگیری و دادگاه قطبزاده هم داشت.
در خاطرات چهرههای سیاسی بارها به این نکته اشاره شده است که احمد خمینی با اصرار ریشهری توانست قطبزاده را که قصد انفجار در جماران داشت، با وعده مورد عفو قرار گرفتن راضی به اعتراف کند. همچنین گفته شده است وقتی روحالله خمینی پس از پایان دادگاه مخالفت خود را با اجرای حکم اعدام قطبزاده اعلام کرد، این محمد ریشهری بود که در مراجعههای بسیار (در برخی روایات ۱۱ دیدار) سرانجام رضایت خمینی را برای اجرای حکم اعدام گرفت.
محمد خلجی نقل کرده است که در دادگاه آیتالله شریعتمداری، محمد ریشهری جوان سیلی محکمی به گوش این مرجع بزرگ زد. قربانیان دادگاههای ریشهری شامل صادق قطبزاده، فتحالله امید نجفآبادی، مهدی هاشمی، جمعی از فرماندهان ارتش به اتهام عضویت در حزب توده ایران، بیش از ۱۲۰ نفر از افسران و درجهداران ارتش در ماجرای کودتای نوژه و بیش از ۱۰ نفر از افسران و درجهداران ارتش در ماجرای حزب خلق مسلمان است.
ریشهری در بخشی از خاطراتش صدور حکم برای ۵۰۰ نفر و نظارت بر اجرای آن در پرونده نوژه را جزو دستاوردهایش دانسته است. شاید همین برخورد تند او که مطلوب نزدیکان رهبر کبیر بود، سبب شد پس از تشکیل وزارت اطلاعات با حکم مرجعیتی که پدر همسرش برای او صادر کرد، نخستین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بسیاری معتقدند آنچه امروز با عنوان قتلهای زنجیرهای مخالفان حکومت در ایران و خارج از ایران خوانده میشود نیز با نظارت ریشهری و در دوره وزارت او آغاز شد و در دوره فلاحیان اوج گرفت. حسین موسوی تبریزی به صراحت ریشهری را عامل اصلی کشتار سال ۶۷ میداند و میگوید: «در دوران وزارت او تندرویهایی صورت گرفت که نمیشود نفی کرد. پس از حمله مرصاد که بعد از قطعنامه رخ داد، آقای ریشهری به امام نامه نوشت و توضیح داد که مجاهدین با صدام کنار آمدهاند و میخواهند شهرها را تصرف کنند.» نامهای که سرآغاز تشکیل شورای مرگ و صدور احکام اعدامهای گسترده در زندانهای جمهوری اسلامی شد.
منتظری که قائممقام وقت روحالله خمینی بود، ریشهری را پروندهساز میدانست نه قاضی. همین اختلاف بود که ریشهری را مجاب کرد در مقام وزیر اطلاعات خبر دستگیری مهدی هاشمی (برادر داماد منتظری) را اعلام و او را متهم به دایر کردن خانه تیمی با انبار اسلحه کند. اصلیترین گلایه منتظری در نامه مشهورش به خمینی مسئله پروندهسازی وزیر اطلاعات وقت علیه مهدی هاشمی است. نامهای که درنهایت منجر به عزل منتظری شد.
تلاشهای ریشهری به نفع مشکینی در جریان انتخاب رهبر جدید، نقطه افول ستاره اقبال او در انقلاب و جمهوری اسلامی بود. او پس از رهبری علی خامنهای، مسئولیت تولیت آستان عبدالعظیم را برعهده داشت و سال ۷۶ نامزد انتخابات ریاستجمهوری و رقیب محمد خاتمی شد و شکست خورد. ریشهری در وقایع سال ۸۸ و در اختلاف میان هاشمی رفسنجانی و احمدینژاد، کنار رفیق دیرینش، هاشمی ایستاد و همین پایان کارش در سیاست بود و منجر به گوشهنشینی او شد. در پیام حسن خمینی برای مرگ ریشهری روشن است که ریشهری در جبهه نیروهای مقابل علی خامنهای در نظام قرار دارد.
هاشمی و خاتمی سال ۹۴ نام ریشهری را در فهرست امید خبرگان مردم قرار دادند که موجب اعتراض طیف گستردهای از تحولخواهان شد. این شاید آخرین هدیه رفسنجانی به یار روزهای قدیم و اهرم اصلی انجام پاکسازی رقیبان سیاسی در دهه ۶۰ بود. ردپای ریشهری در بسیاری از سرکوبها و منازعات پشت پرده ناشناخته مانده است. مردی که دوران جوانیاش به کشتار، اعدام و سرکوب پیوند خورد و در اواخر عمر مانند بسیاری از نیروهای رده اول نظام از حلقه مقربان طرد شد.