حال «ایران» خوب نیست، تولههایش را پس زد و به آنها شیر نداد. کارشناسان حیاتوحش میگویند سزارین غیرضروری بدن حیوان را عفونی کرده است و احتمال دارد که دیگر هیچوقت باردار نشود و این به معنای به صدا درآمدن زنگ خطر انقراض یوزپلنگ آسیایی است که گفته میشود آخرین زیستگاه آن مناطق مرکزی ایران است.
مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست به اشتباههای خود در شیوههای نگهداری از تولههای «ایران» اعتراف کردهاند اما همچنان از سزارین صحرایی حیوان دفاع میکنند. برخلاف این ادعاها، کارشناسان میگویند «عوارض چنین تولدی کاملا گویاست».
یوزپلنگ آسیایی، یوز ایرانی
زیستگاه یوزپلنگ آسیایی در سالهایی نه چندان دور گستره وسیعی را در برمیگرفت؛ گسترهای که از شبهجزیره عربستان شروع میشد و تا قفقاز جنوبی و هند ادامه مییافت. با گسترش نفوذ انسان در زیستگاههای حیاتوحش، یوزپلنگ آسیایی بهتدریج از قلمرو خود ناپدید شد و جمعیت آن رو به کاهش گذاشت. حالا اندک تعداد باقیمانده اینگونه منحصربهفرد را نیز خطر انقراض تهدید میکند. کافی است به این آمار توجه کنیم؛ حسن اکبری، معاون سازمان حفاظت محیط زیست سال ۱۴۰۰ در مصاحبهای گفت که اواخر دهه ۸۰ جمعیت یوز ایرانی حدود ۱۰۰ قلاده بود اما حالا تعداد آنها به ۱۲ فرد کاهش یافته است که سه فرد آنها ماده بالغاند.
اگر آمار این مقام مسئول مبنا قرار بگیرد به معنای آن است که تا خطر انقراض دائمی یوزپلنگ ایرانی فاصله زیادی نیست چون یکی از این سه یوز ماده موجود «ایران» بود که این روزها حال خوبی ندارد و امیدها به بارداری دوباره آن به یأس تبدیل شده است.
جفتگیری و بارداری در اسارت
کارشناسان و متخصصان حیاتوحش درباره جفتگیری و بارداری گونههای در خطر انقراض در شرایط اسارت، نظرات متفاوتی دارند؛ برخی بر این باورند که حیوان باید در زیستگاه طبیعی خود جفتگیری و زایمان کند و برخی شرایط در اسارت را مفید میدانند اما حتی آنها هم تاکید میکنند که در شرایط اسارت هم نباید حیوان را از زیستگاه طبیعیاش دور کرد.
«ایران» در شرایط اسارت باردار شد. او و فیروز سال گذشته در زیستگاه طبیعی توران، جفتگیری کرده بودند. فیروز حدودا ۱۲ سال دارد و در سال ۱۳۹۱ در منطقه توران شناسایی شده بود. ایران هم در سال ۱۳۹۶ درحالیکه هشت ماه داشت از قاچاقچیان در تهران گرفته شد. او چند سالی به همراه «کوشکی» و «دلبر» دو یوز دیگر نر و ماده در پارک پردیسان بود و بعد هم فروردین سال ۱۳۹۹ به پارک ملی توران در شاهرود منتقل شد.
تولد تولهها و حاشیههای ناتمام
حاشیههای مربوط به تولد تولههای «ایران» از همان روزهای ابتدایی بارداری او شروع شد اما در زمان زایمانش به اوج رسید، اولین سؤالی که برای مردم و کنشگران حیاتوحش به وجود آمد این بود که چرا «ایران» سزارین شد؟ بهرنگ اکرامی، دامپزشکی که او را سزارین کرد در همان روزهای نخست در گفتوگو با روزنامه همشهری از این اقدام دفاع کرد و گفت: «یوز ماده دهم اردیبهشتماه در آغاز زایمان درد زیادی را تحمل کرد و مجبور شدیم برای اینکه مادر آسیب نبیند و تولهها تلف نشوند، عمل جراحی سزارین را انجام دهیم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
«ایران» روز یازدهم اردیبهشت سزارین شد و سه توله به دنیا آورد. دومین حاشیه مربوط به او و تولههایش وقتی فراگیر شد که مسئولان حفاظت محیط زیست ادعای ماده بودن دو تا از تولههایش را مطرح کردند.
ماده بودن تولههای «ایران» ازآنجهت خبری مسرتبخش بود که امیدها را برای احیای نسل یوز ایرانی افزایش میداد اما این شادی چندان طول نکشید زیرا سازمان محیط زیست به اشتباه خود اعتراف کرد و گفت که هر سه توله نر هستند. این مسئله دستمایه طنز برخی کاربران رسانههای اجتماعی شد و نگرانی کنشگران محیط زیست را هم در پی داشت؛ آنان تاکید میکردند وقتی توان شناسایی جنسیت تولهها در سازمان حفاظت از محیط زیست وجود ندارد، چگونه ممکن است که جان «ایران» و تولههایش حفظ شود.
خیلی زود مشخص شد که این نگرانیها بیراه هم نبود چون دو تا از تولههای ماده یوز ایرانی به فاصله چند روز تلف شدند و مقامهای سازمان حفاظت محیط زیست اذعان کردند که امیدی به زنده ماندن توله سوم هم نیست.
حسن اکبری، معاون سازمان حفاظت محیط زیست، در مصاحبهای مصرف «شیر بیکیفیت» را علت اصلی تلف شدن توله دوم خواند و گفت که توله سوم نیز از همین ناحیه آسیب دیده است. معاون سازمان حفاظت محیط زیست، این موضوع را به تحریمها مرتبط کرد و مدعی شد که امکان تامین شیر مورد نیاز تولهها به دلیل تحریمها وجود نداشت. در فاصله کمتر از یک روز بهرنگ اکرامی افشا کرد که شیر تولهها با کمک یک حامی در آمریکا خریداری و به ایران ارسال شده بود اما سازمان حفاظت محیط زیست با یک هفته تاخیر آن را به تولهها داد.
تامین شیر برای تولههای «ایران» نیز در موضوع سزارین او ریشه دارد؛ گفته میشود که هنگام عمل سزارین، تولههای «ایران» با دست انسان لمس شدهاند و همین مسئله باعث شد که او فرزندانش را پس بزند و به آنها شیر ندهد اگرچه بهرنگ اکرامی این خبر را انکار کرد و گفت که در تمامی مراحل تیم پزشکی دستکش در دست داشتند.
مسئول باروری «ایران»، سازمان حفاظت محیط زیست را مقصر تلف شدن تولهها معرفی کرد و گفت: «تولد توله یوزها برای سازمان محیط زیست اهمیتی نداشت. اکنون باید بهترین دامپزشکهای کشور در اختیار این سازمان باشند؛ اما هنوز دنبال متخصص تولیدمثل میگردند.»
به گفته او «اگر سازمان محیط زیست همچنان به تولد توله یوزها بیتفاوت باشد، توله سوم هم تلف میشود.»
پیشتر علیرضا شهرداری، کارشناس و امدادگر حیاتوحش، نیز که چند روزی اصول نگهداری و مراقبت از تولههای یوزپلنگ را به تیم مراقبت آموزش میداد، گفته بود: «در ابتدای حضورم، نوع شیر و سرشیشهای را که یوزها از آن شیر میخوردند عوض کردم و بارها و بارها نحوه صحیح شیر دادن و زاویه درست شیردهی به تولهها را به کارشناسان نشان دادم. تولهها در اتاقی ۹ متری نگهداری میشدند که محل زندگی محیطبان بود و بههیچوجه شرایط استاندارد را نداشت.»
به گفته علیرضا شهرداری نیز «پنهانکاری و فقدان اطلاعرسانی درباره مشکلات یوزها و نیز کمک نگرفتن از متخصصان واقعی» از دلایل اصلی تلف شدن تولهها به شمار میروند.
در همین زمینه مرتضی اسلامی، مدیرعامل سابق انجمن یوز ایران هم به خبرگزاری ایسنا گفت: «بر اساس تصاویر منتشر شده در فضای مجازی، نقصهای زیادی در جریان تولد تولهها و پس از آن مشاهده شد چراکه اصول بهداشتی به طور مناسب رعایت نشد و محیط نگهداری تولهها و نحوه شیردهی به آنها نیز حرفهای نبود.»
سزارین و پیامدهای آن برای «ایران»
حالا دو تا از تولههای «ایران» تلف شدهاند و توله سوم را هم خطر مرگ تهدید میکند. مقامهای دولتی بدون اشاره به عوارض سزارین عواملی مثل «چسبندگی ریه» و «مصرف شیر بیکیفیت» را عامل تلف شده تولهها میدانند اما متخصصان حیاتوحش میگویند سزارین غیرضروری عامل اصلی مرگ تولهها بود.
پیام محبی، دامپزشک و رئیس بیمارستان دامپزشکی ایران در مصاحبه با خبرگزاری خبرآنلاین گفت: «وقتی روند طبیعی زایمان به هر دلیلی مختل میشود، حیوان بچهها را پس میزند و در نهایت نمیتوان امیدی به زنده مانده بچهها داشت.»
کاوه فیضاللهی، کارشناس حیاتوحش نیز در توییتی «سزارین غیرضروری» را عامل مرگ تولهها خواند و از احتمال نازایی دائمی «ایران» به دلیل سه برش عمل سزارین خبر داد.
ایران ممکن است دیگر هیچوقت باردار نشود، این خبر تلخ در روزهای گذشته بارها در رسانههای اجتماعی بازنشر شد. کنشگران حیاتوحش نیز با نگرانی در توییتهای جداگانهای درباره احتمال انقراض یوز ایرانی هشدار دادهاند بهخصوص اینکه تلاشها برای جفتگیری کوشکی و دلبر در پارک پردیسان تهران هم تاکنون بینتیجه مانده است.
خبات منگوری، کنشگر محیط زیست در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی به کمبود امکانات نظارتی و نگهداری در زیستبومهای در معرض خطر انقراض اشاره کرد و گفت: «وضعیت ایران را بهعنوان یک گونه ویژه و تحت نظارت باید با در نظر گرفتن مجموعه شرایط از زیستگاهش گرفته تا تغذیه دوران بارداری بررسی کرد نه صرفا در روایت نصفونیمهای که از سزارین حیوان بیرون آمده است.»
این پژوهشگر محیط زیست در ادامه با انتقاد از اینکه پرونده پزشکی «ایران» در دسترس نیست، افزود: «پرسشی که مطرح میشود این است که آیا در زمان بارداری و زایمان ایران فاکتورهای و استانداردهای لازم نگهداری از حیوانات در معرض انقراض رعایت شده بود؟ آیا سازمان محیط زیست در این زمینه نظر مشورتی کارشناسان و متخصصان جانوری را گرفته بود؟ آیا اساسا نیاز بود ما دایره حفاظتی ازاینگونه در حال انقراض را کنار بگذاریم و او را سزارین کنیم؟ آیا وضعیت تغذیه حیوان رصد میشد؟ آیا احتمال زایمان ویژه ایران با توجه به اینکه سهقلو باردار بود، پیشبینی شده بود؟ اگرنه مسئولان باید پاسخ بدهند که چرا مطالعات خود را در این زمینه کامل نکردند.»
به گفته عضو انجمن محیط زیست مهاباد، سازمان حفاظت محیط زیست از زمان بارداری «ایران» تا هنگام زایمان چندین ماه فرصت داشت که مطالعات را کامل و امکانات لازم را برای زایمان فراهم کند. حتی زمان کافی برای بهرهگیری ازنظر تخصصی و مشورتی متخصصان در دیگر کشورها هم وجود داشت و باید حتی احتمال انتقال حیوان به مکانی دیگر هنگام زایمان را هم پیشبینی میکرد.
خبات منگوری، با تاکید بر اینکه در زمان زایمان هم یکسری اقدامهای نظارتی خاص لازم بود، گفت: «یک تیم مجرب باید بر زایمان ایران نظارت میکرد، وقتی بدون شناخت، امکانات، تجربه و مطالعه به این مرحله از زایمان میرسیم، با سیاهچالهای روبرو میشویم که حتی شناختی هم از آن نداریم.»
این فعال محیط زیست در ادامه وضعیت تولهها را پس از زایمان مثال زد و گفت: «حتی اگر زایمان طبیعی هم بود، احتمال تلف شدن تولهها وجود داشت چون طبق آخرین اطلاعاتی که دست من رسیده است آنها را در یک اتاق شش متری که محل اسکان یکی از کارکنان بود نگهداری میکردند، خب این در حدِ یک گونه در حال انقراض است؟ طبیعتا نیست.»
نتیجه برخوردهای امنیتی با متخصصان محیط زیست
حسن اکبری، معاون سازمان حفاظت محیط زیست در مصاحبههای اخیر خود به «خطاها» و «نداشتن دانش و تجربه کافی» برای زایمان «ایران» و نگهداری از تولههایش اعتراف کرد. او به سختیهای دعوت از متخصصان خارجی اشاره کرد و گفت: «هیچ کارشناس یا دامپزشکی در درون سازمان در زمینه تکثیر یوز آسیایی تجربه نداشت، سازمان برنامهوبودجه هم با تامین بودجه برای اعزام کارشناس به خارج مخالفت کرد.»
سوی دیگر این ماجرا کنشگران محیط زیست ایستادهاند که همواره از حذف متخصصان و افراد با تجربه و برخوردهای سلبی با آنان انتقاد کردهاند. کاوه فیضاللهی در توییتی در همین زمینه نوشت: «نه توانایی مطالعه منابع تخصصی و بهرهگیری از نیمقرن دانش مکتوب جهانی را دارند و نه حتا توانایی کمک گرفتن از متخصصان بینالمللی با نوشتن یک ایمیل. گفته میشود آخرین مدرک تحصیلی یکی از این «متخصصان» که شش روز به تولهها دسترسی داشته و آنها را تغذیه کرده سوم راهنمایی است.»
پیام محبی نیز در مصاحبه خود با خبرآنلاین به حذف افراد متخصص و با تجربه انتقاد کرد.
به گفته خبات منگوری، در دنیای امروز استفاده از نظر مشورتی و تخصصی کار چندان سختی نیست و به سادگی امکانپذیر است. او با انتقاد شدید از تصمیم سزارین «ایران» گفت: «حتی اگر همه احتمالها و پیشبینیها انجام نشده بود و تیم ناظر بر وضعیت ایران با یک وضعیت غیرمنتظره روبرو شدند، امکان ارتباط آنلاین و روی خط آوردن یک تیم تخصصی کلاً ۱۰ دقیقه طول نمیکشد. میتوانستند نظر مشورتی متخصصان را بگیرند. یا در این حد هم با کمبود امکانات مواجهاند که قابلباور نیست یا آنقدر به داشتههای خودشان اعتماد دارند که راحت دست به چنین کاری زدند.»
او در پاسخ به این ادعای مقامهای سازمان محیط زیست درباره در دسترس نبودن متخصصان نیز گفت: «همین الان که با شما صحبت میکنم حداقل ۲۰ تا ۳۰ فرد و انجمن فعال در ایران و جهان را میشناسم که تخصصی کار میکنند و حاضرند بدون بودجه و فعالانه در این زمینه همکاری کنندو حتی اگر این امکان هم وجود نداشت، سازمان محیط زیست موظف بود در لایههای بالاتر با متخصصان ارتباط برقرار کند اما این کار را انجام نداد.»
در روزهای گذشته همزمان با افزایش نگرانیها درباره وضعیت جسمی «ایران»، نام هومن جوکار در رسانههای اجتماعی فراگیر شد. او یکی از بنیانگذاران «انجمن یوزپلنگ ایرانی» است. نصب دوربینهای تلهای برای شمارش یوزهای زنده در زیستگاههای طبیعی یکی از اقدامهایی بود که آقای جوکار برای محافظت از یوز آسیایی انجام داد.
این متخصص حیاتوحش که رئیس پروژه بینالمللی حفاظت از یوز ایرانی نیز بود، سال ۱۳۹۶ به همراه همسرش سپیده کاشانی و تعدادی دیگر از کنشگران محیط زیست با اتهامهای امنیتی دستگیر و به زندان محکوم شد.
جمهوری اسلامی ایران از سال ۲۰۰۱ با همکاری برنامه توسعه سازمان ملل متحد، پروژه محافظت از یوزپلنگ آسیایی را آغاز کرد و برای این کار نزدیک به ۴۷ هزار دلار بودجه از سازمان ملل متحد گرفت اما با دستگیری فعالان محیط زیست، تلاشهای جهانی برای محافظت از گونه در حال انقراض یوز آسیایی نیز محدود شده است.
به گفته خبات منگوری، ما برای نگهداری از «ایران» و دیگر گونههای در معرض انقراض نیازمند دایرههای وسیعتری از تغذیه نگهداری و رسیدگیهای نامحسوس پزشکی هستیم ولی وقتی هیچیک از این اقدامها انجام نمیشود با وضعیت موجود این گونهها قابل نگهداری نیستند و بالاخره از بین خواهند رفت.