حدود یک دهه بعد از بازگشایی خانه سینما در ماههای ابتدایی دولت اول حسن روحانی در سال ۱۳۹۲، حالا این نهاد صنفی در وضعیتی کاملا متفاوت قرار گرفته است. خانه سینما که زمانی بهعنوان مجمع مستقل سینماگران در برابر فشارهای بیرونی تندروها و دولتهای محافظهکار شناخته میشد و نزد سینماگران و مخاطبان سینمای ایران محبوبیت قابلتوجهی داشت، در ابتدای قرن جدید، مسیری را در پیش گرفت که آن را هدف انتقادهای شدید بدنه سینمای ایران قرار داد و مقبولیتش بهشدت افت کرد.
جامعه اصناف سینمای ایران که بهاختصار «خانه سینما» خوانده میشود، از میانه دهه ۱۳۷۰ آغاز به کار کرد و تا اواخر دهه ۱۳۸۰، علاوه بر نقشآفرینی بهعنوان مدافع حقوق صنفی سینماگران، در مقاطع مختلف، موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی داشت. در میانه رقابتهای سیاسی ایران بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶، اغلب سینماگران ایرانی به اصلاحطلبان گرایش داشتند و این گرایش در مدیریت خانه سینما هم دیده میشد.
در یکی از خبرسازترین موضعگیریها، خانه سینما در جریان مبارزات انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۴ علیه محمود احمدینژاد، شهردار وقت و یکی از نامزدهای آن انتخابات، بیانیه تندوتیزی صادر کرد؛ اما به قدرت رسیدن احمدینژاد معادلات را تغییر داد. اطرافیان رئیس دولتهای نهم و دهم که کینه خانه سینما را به دل گرفته بودند، ابتدا سعی کردند تشکلهای موازی تاسیس کنند تا جریان سینماگران موسوم به انقلابی را مقابل خانه سینما قرار دهند؛ اما تعداد اندک آنها مانع از نقشآفرینی صنفی تاثیرگذار میشد. تا اینکه بعد از انتخابات جنجالی سال ۱۳۸۸، دولت دوم احمدینژاد آغاز به کار کرد و جواد شمقدری به معاونت امور سینمایی وزارت ارشاد رسید. او این معاونت را به سازمان سینمایی تغییر داد و سپس با کمک سایر ارکان دولت، به بهانه تغییر اساسنامه خانه سینما و غیرقانونی خواندن آن، این نهاد صنفی را منحل و در ساختمان آن را پلمب کرد. این اتفاق در دی ماه ۱۳۹۰ رخ داد و خانه سینما حدود ۲۰ ماه تعطیل بود.
یکی از وعدههای حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲، بازگشایی خانه سینما بود؛ وعدهای که با پیروزی او در انتخابات، خیلی زود عملی شد. در ۲۱ شهریور همین سال و همزمان با روز ملی سینما، حجتالله ایوبی، رئیس وقت سازمان سینمایی، همراه با عده زیادی از سینماگران به ساختمان خانه سینما در خیابان بهار تهران رفتند و این نهاد دوباره به شکل رسمی آغاز به کار کرد.
آغاز سقوط خانه سینما
خانه سینما در دوران جدید بهتدریج دچار استحاله شد. تاثیر آن ۲۰ ماه تعطیلی به شکل خوشبینانه آن را به نهادی اداری و نه فعال در امور فرهنگی و اجتماعی تبدیل کرد. هیئت مدیرههایی که از سال ۱۳۹۲ به بعد روی کار آمدند و مدیرعاملهایی که انتخاب شدند، با دولت روحانی همسو بودند؛ اما دولتی که با حمایت اصلاحطلبان و گروههای مرجع حامی آنها مانند هنرمندان روی کار آمده بود، در عمل در حوزه فرهنگ بسیار محافظهکارانه عمل کرد.
علی جنتی، اولین وزیر ارشاد کابینه روحانی که از شعارهایی مانند حذف ممیزی از حوزه نشر و باز کردن فضای سینما و سایر فعالیتهای هنری دم میزد، خیلی زود تسلیم فشار تندروها شد. بهعنوان مثال، فیلم «رستاخیز»، ساخته احمدرضا درویش که درباره حادثه عاشورا و قیام امام سوم شیعیان بود و در جشنواره فیلم فجر سال ۱۳۹۲ بیشترین جایزه را گرفته بود، وقتی در سال ۱۳۹۳ روی پرده رفت، با دستور شخص وزیر از پرده سینماها پایین کشیده شد و علی جنتی اعلام کرد که دلیل توقف نمایش این فیلم مذهبی مخالفت برخی مراجع تقلید با نمایش چهره ابوالفضل العباس است.
جنتی مدتی بعد از سمت خود کنار رفت و مشخص شد دولت روحانی قرار نیست ماه عسل دولت اصلاحات را برای سینماگران ایرانی رقم بزند. ترس و محافظهکاری آن دولت از یک سو و بیم از احتمال تکرار تجربه انحلال از سوی دیگر، باعث شد مواضع خانه سینما بهتدریج خنثیتر و ملاحظهکارانهتر شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
وضعیت سانسور سینما در دولت دوم روحانی بدتر شد و خانه سینما نه تنها در این زمینه مخالفتی نداشت، بلکه به شهادت برخی سینماگران، نمایندگان خانه سینما در شوراهای صدور پروانه ساخت و نمایش گاهی در جلوگیری از ساخت و اکران فیلمها گوی سبقت را از سایر اعضای این شوراها میربودند.
وابستگی به دولتها، پاشنه آشیل خانه سینما
اما خانه سینما چرا وارد چنین مسیری شد؟ یکی از دلایل آن وابستگی به کمکها و بودجه دولتی بود. از سوی دیگر، صنفهای زیرمجموعه خانه سینما برای بیمه کردن اعضای خود به همکاری دولت نیاز داشتند. وزارت کار در این زمینه نقش مهمی داشت و اتکای اصناف به دولت فراتر از اطاعت از وزارت ارشاد بود. دولت اگر میخواست بر سر راه خانه سینما سنگی بیندازد، از طریق ایجاد اختلال در پرداخت حق بیمه چند هزار سینماگر عضو خانه سینما یا مخالفت وزارت کار با نظام صنفی سینما میتوانست این نهاد را زمینگیر کند.
سنگ بنای انتقال صنوف خانه سینما از وزارت ارشاد به وزارت کار هم در دولت حسن روحانی گذاشته شد؛ روندی که با گذشت چند سال، هنوز کامل نشده است. برخی صنفهای سینمایی زیر بار چنین انتقالی نرفتند و برخی دیگر مانند انجمن مستندسازان دو پاره شدند. یکی از دلایل تضعیف خانه سینما هم همین اقدام دولت یازدهم بود که با اصرار علی ربیعی، وزیر وقت کار و رفاه اجتماعی، آغاز شد.
بروز اختلاف بین اعضای صنفها و همزمان، تغییراتی که در روند برگزاری مجمع عمومی و انتخابات هیئت مدیره خانه سینما ایجاد شد، زمینه را برای حذف چهرههای مستقل و معترض از مدیریت خانه سینما فراهم کرد. خانه سینما چنان درگیر اختلافهای داخلی و رتقوفتق امور اداری و روزمره شد که فرصت چندانی برای نقشآفرینی بهعنوان یک نهاد فرهنگی فعال و مستقل از دولت نداشت.
عدهای معتقدند این پروژه امنیتی علی ربیعی، از چهرههای باسابقه اطلاعاتی جمهوری اسلامی، بود که وقتی وزیر کار شد، سعی کرد ماهیت تمامی نهادهای صنفی کارگری را از اساس تغییر دهد. این پروژه درباره خانه سینما به شکل پیچیده و البته موفقیتآمیزی به نتیجه رسید و آن را از مجموعهای تاثیرگذار به ارگانی در خدمت دولت تغییر داد.
خانه سینما در دولت رئیسی
سینماگرانی که بعد از دو نوبت حمایت از حسن روحانی در انتخابات سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ بهشدت هدف انتقادهای مردم بودند، در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ وارد میدان نشدند. خانه سینما هم سکوت پیشه کرد و بعد از روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی، مزد حمایت نکردن خود از اصلاحطلبان را گرفت. محمد خزاعی، رئیس جدید سازمان سینمایی، در چند ماه گذشته، نه تنها به منازعه با مدیریت مجمع اصناف سینمای ایران وارد نشد، بلکه سعی کرد در شوراهای خلقالساعه جدیدی که تشکیل داد، به مدیرعامل خانه سینما و روسای برخی صنفهای سینمایی سهم بدهد.
با این حال به نظر میرسد خانه سینما در خوشخدمتی به دولت جدید حتی فراتر از انتظار عمل کرده است. دی ماه ۱۴۰۰ و بعد از آنکه بکتاش آبتین، شاعر و مستندساز منتقد جمهوری اسلامی، بر اثر درمان نشدن در مدت حبس درگذشت، خانه سینما با انتشار بیانیهای کوتاه، اعتراض شدید مردم و سینماگران مستقل را برانگیخت. در این بیانیه کوتاه، مرگ او به کرونا نسبت داده شد، نه مجموعه اقدامهای مقامهای قضایی در تاخیر عمدی برای درمان او که از نظر عده زیادی «قتل» به شمار میآمد.
شدت انتقادهای سینماگران مستقل و کاربران ایرانی رسانههای اجتماعی چنان زیاد شد که هیئت مدیره خانه سینما در بیانیه دیگری، عذرخواهی کرد و نوشت که با شرم آشنا است و خشم بخشی از سینماگران را درک میکند و «تابع رای و خواست جامعه اصناف سینمایی کشور» است، اما باز هم حاضر نشد به دلیل مرگ بکتاش آبتین اشاره کند.
این مسئله نقطه عطفی در بحران مقبولیت خانه سینما در سطحی فراتر از سینما بود و این نهاد صنفی را در معرض قضاوت بیمحابای ایرانیان قرار داد. اما در محدوده سینمای ایران، خانه سینما آشکارا به کارگزار دولت جدید تبدیل شد.
بعد از آنکه شورای صنفی نمایش با اعلام نام فیلمهای متقاضی اکران نوروزی بدون هماهنگی با وزارت ارشاد باعث شد داریوش مهرجویی به حذف فیلمش از این اکران اعتراض کند، این شورا که زیر نظر خانه سینما- و با نظارت وزارت ارشاد- فعالیت میکرد، با خشم سازمان سینمایی مواجه و عملا منحل شد. سازمان سینمایی وزارت ارشاد شورای جدیدی به نام شورای راهبردی اکران تاسیس کرد که ریاستش بر عهده محمد خزاعی است.
خانه سینما نه تنها با انحلال شورای باسابقه خود مخالفت نکرد، بلکه با این تصمیم همراهی هم کرد؛ چون مدیرعامل خانه سینما و روسای چند صنف به عضویت شورای دولتی جدید درآمدند و تصمیمگیری درباره ترکیب اکران هر دوره بعد از دو دهه، دوباره دولتی شد.
در ماجرای اعتراض ۸۰۰ زن سینماگر به آزار جنسی در سینما هم خانه سینما نه تنها با آنها همراهی نکرد، بلکه بر تصمیم همیشگی خود درباره ارجاع شکایتها به شورای صیانت پافشاری کرد؛ نکتهای که در بیانیه اولیه سینماگران زن زیر سوال رفته بود و آنها خانه سینما و شورای صیانت خانه سینما را به فشار آوردن به قربانیان آزار و تلاش به حلوفصل شکایتها به شکل محرمانه و با «ریش سفیدی» متهم کرده بودند.
وقتی سازمان سینمایی بر اثر بازتاب گسترده اعتراض این سینماگران زن، اعلام کرد که نهاد جدیدی به نام کمیته اخلاق تشکیل میدهد تا به اعتراضها رسیدگی کند، خانه سینما باز هم موضعی نگرفت. در حالی که تشکیل این کمیته عملا اقتدار شورای صیانت خانه سینما را زیر سوال میبرد.
حالا کار به جایی رسیده است که بعد از حاشیههای مربوط به حضور سینماگران ایرانی در دوره اخیر جشنواره کن، رئیس سازمان سینمایی به مدیرعامل خانه سینما دستور میدهد که بعد از رسیدگی به این حاشیهها، گزارش خود را به کمیته اخلاق ارائه کند.
خانه سینما که زمانی در برابر تلاش دولتها برای سلطه بر سینما و اعمال سانسور ایستادگی میکرد و هویت صنفی مستقلی داشت، کمتر از سه دهه بعد از تاسیس به جایی رسیده است که با آن مانند یکی از سازمانهای زیرمجموعه سازمان سینمایی برخورد میشود و مدیریت خانه سینما نه تنها از این استحاله ناراضی نیست که با این وضعیت جدید، کاملا همراهی میکند.