کارگردان: گوین هود. بازیگران: کیرا نایتلی، مت اسمیت، متیو گود، آدام بکری، ایندیرا وارما و رالف فیِنس. مناسب برای ۱۵ ساله به بالا، ۱۱۲ دقیقه.
آیا پیشگویی در مورد اینکه تنها چند هفته پس از افشاگری منجر به استیضاح دونالد ترامپ، فیلمی درباره کاترین گان روی پردهی سینماها بیاید کار سختی است یا این اتفاق تصادف محض است؟ کاترین گان کسی است که پیش از جنگ عراق شگردهای جاسوسی مشکوک آمریکا او را از کوره به در برد. شاید بر سر اینکه چه کسی باید در دنیای امروز قهرمان شود اتفاق نظری وجود نداشته باشد و راه گریزی هم از آن نباشد. اما چه خوش داشته باشیم اعتراف کنیم چه نه، این که دوربینها را به سوی چه کسی میچرخانیم خود گویای ارزشهای حاکم بر جامعهمان است. بنابراین اگر بخواهیم از فیلمی فقط به خاطر موضوعی که به آن پرداخته تجلیل کنیم، فیلم «اسرار رسمی» یکی از نامزدهای کسب جایگاه اول است.
برای کسانی که داستان فیلم را نمیدانند بگویم که خانم گان (که نقشاش را کیرا نایتلی بازی کرده) در سال ۲۰۰۳ مترجم ستاد ارتباطات دولت بریتانیا بود و به دم و دستگاه تجسس این کشور کمک میکرد، مکالمات تلفنی را شنود و هرگونه فعالیت مشکوک را یادداشت میکرد. یک روز یادداشت محرمانهای از طرف سازمان امنیت ملی بریتانیا به دستاش رسید که از او و همکاراناش خواسته بود موارد فساد موجود در زندگی چندین نفر از دیپلماتهای سازمان ملل را دربیاورند، به امید آنکه آمریکا بتواند پیش از رأیگیری مهمی درباره تصویب قطعنامه حمله به عراق از این اطلاعات برای گروکشی استفاده کند. وقتی از گان پرسیدند چرا این یادداشت را برای رسانهها افشا کرده آن جمله معروفاش را گفت: «من برای مردم بریتانیا کار میکنم. اطلاعات را جمع نمیکنم تا دولت بتواند با استفاده از آنها به مردم بریتانیا دروغ بگوید».
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
متأسفانه فیلم این کارگردان، گوین هود، (و فیلمنامهای که با همکاری گرگوری و سارا برنشتاین نوشته) آنقدرها که باید شورانگیز نیست. او با فیلمهایی از نوع دلهرهآور و سیاسی بیگانه نیست، چون در فیلم استرداد (۲۰۰۷) با عملیات ضدتروریستی و در فیلم نگاه آسمانی (۲۰۱۵) با شلیک موشک به پهپاد سر و کار داشته است. او توانایی این را دارد که از درون آشفته بازار اخلاق حاکم بر دنیا، کلی ماجراهای عاطفی بیرون بکشد، اما نحوه پرداختناش به این موضوعات در کارهایش به نظر سادهانگارانه میرسد. مثلاً به اندازه کافی تأثیر نگاه مخاطب به گذشته را در چگونگی شکل گرفتن فیلم در نظر نگرفته است. گان هر دستاوردی هم داشته، میدانیم که نتوانسته جلوی جنگ عراق و کشته شدن صدها نفر در آن جنگ را بگیرد. ولی روبرو شدن با این موضوع یعنی پذیرش این که احتمالاً در برابر آن بالادستیها هیچ قدرتی نداریم.
فیلم، انباشته از چهرههای سرشناس است. مت اسمیت شخصیت قویتری از مارتین برایت ارائه میکند، شخصیت روزنامهنگار آبزرور که گان را تشویق به افشای یادداشت سری کرد. رالف فیِنس در نقش بن امرسون بسیار شکیبا و باوقار ظاهر میشود، وکیل مدافع حقوق بشری که پس از شکایت دولت بریتانیا از گان به جرم خیانت از او دفاع کرد.
اما به هر حال این حضور نایتلی است که در کل به فیلم روح و جان میدهد. لحظهای که نامهاش به مطبوعات را در صندق پست میاندازد –که دیگر رسماً موضوع را از دست او خارج میکند– حالت چهرهاش برمیگردد و انگار موجی از آتش در آن زبانه میکشد. آروارهاش قفل و عضلات تناش منقبض میشود. بازیگر آنقدر هوشمندی دارد که نقش گان را به عنوان شهیدی عالیقدر بازی نکند بلکه او را شهروندی عادی و مستأصل نشان دهد که یک آن بر مبنای ندای وجداناش تصمیمی میگیرد. حال آیا به نظرتان نمیشود به این شخص به دیده احترام نگریست؟
این نوشته برگردان فارسی از مقالات منتشر شده دیگری است و منعکس کننده دیدگاه سردبیری روزنامه ایندیپندنت فارسی نمی باشد.
© The Independent