رابین رایت، تحلیلگر سیاسی شناختهشده آمریکایی، در یادداشتی با بررسی تاریخچه صدور فتوای فتل سلمان رشدی، آن را اقدامی زیرکانه ازسوی روحالله خمینی، رهبر نخست جمهوری اسلامی، میداند که در یک همزمانی تصادفی، بهنوعی برای انحراف افکار از چالشهای وجودی وقت جمهوری اسلامی بهمیان آمد.
رایت در یادداشتی که روز یکشنبه، ۲۳ مردادماه، در هفتهنامه نیویورکر منتشر شد، به این اشاره کرده است که احمد خمینی، پسر رهبر پیشین جمهوری اسلامی، در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی در تهران به او گفته روحالله خمینی هرگز کتاب سلمان رشدی، «آیات شیطانی»، را نخوانده بود.
فتوای رهبر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۸۹ (بهمنماه ۱۳۶۷ خورشیدی) برای قتل نویسنده بریتانیایی-آمریکایی، به نوشته رایت، «اقدامی سیاسی برای بهرهبرداری از خشم شدید در پاکستان، هند و فراتر از آن» از یک صحنه رویای تخیلی مربوط به محمد، پیامبر مسلمانان، در کتاب آیات شیطانی بود؛ زیرا آن بخش از کتاب که ضعفهای انسانی را به تصویر میکشد و اعتبار پیامبر را بهعنوان فرستاده خدا تضعیف میکند، برای برخی مسلمانان کفرآمیز محسوب میشود.
تحلیلگر آمریکایی صدور این فتوا را از زیرکی خمینی میداند و به این اشاره میکند که «در آن زمان، جمهوری اسلامی جوان در حال بیرونآمدن از چالشهای وجودی بود: جنگ هشتساله با عراق که دستکم یکمیلیون نفر کشته برجای گذاشت؛ نارضایتی گسترده داخلی؛ تعمیق شکافهای سیاسی در میان روحانیون؛ یک اقتصاد ضعیف که سوخت و اقلام خوراکی اساسی را جیرهبندی کرده بود؛ و یک دهه انزوای دیپلماتیک.»
خمینی رشدی و همچنین ناشران کتاب او به هر زبانی را به مرگ محکوم کرد. او از «همه مسلمانان دلاور در هرکجا که باشند» خواست بهپاخیزند و بدون معطلی همه آنها را بکشند، «تا از این پس هیچکس جرات توهین به مقدسات مسلمانان را نداشته باشد». به گفته او، «هركه در اين راه كشته شود، شهيد محسوب میشود و فورا به بهشت عروج میکند».
آن زمان تهران جایزهای هم برای این کار تعیین کرد که رقم آن درنهایت به بیش از سهمیلیون دلار رسید.
به اعتقاد رایت، خمینی اغلب روی موضوعهایی سرمایهگذاری می کرد که توجه عمومی را از شکافها و شکستهای انقلاب منحرف میکردند. او مینویسد: «خمینی پس از تسخیر سفارت ایالات متحده در تهران بهدست دانشجویان در سال ۱۹۷۹، نیز همین کار را انجام داده بود. در ماههای پس از سرنگونی شاه، انقلابیها بر سر آینده سیاسی ایران، قانون اساسی جدید و اختیارات روحانیت دچار اختلاف شده بودند (آنها همچنین شروع به کشتن یکدیگر کردند). تسخیر سفارت عامل نوعی انحراف مفید شد. سه تن از رهبران دانشجویی بعدتر به من گفتند که قصد داشتند در اعتراض به تصمیم ایالات متحده مبنیبر پذیرش شاه بیمار برای درمان پزشکی، سفارت را بهمدت سه تا پنج روز در اختیار بگیرند. اما خمینی با سخنانی در رادیو سراسری ایران، دانشجویان را تشویق کرد که تا زمان نامشخصی در آنجا بمانند. ۵۲ دیپلمات آمریکایی به مهرههای بازی در سیاست ایران تبدیل شدند. پس از گذشت ۴۴۴ روز، سرانجام آیتالله در زمانیکه ازلحاظ سیاسی و اقتصادی بهنفع رژیمش بود، با پایاندادن به گروگانگیری موافقت کرد.»
براساس این یادداشت، رشدی نیز یک مهره پیاده بازی شطرنج رژیم جمهوری اسلامی بود- و بهنوعی، قربانی یک همزمانی تصادفی.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تهران به مدت ششماه پس از انتشار «آیات شیطانی»، آن را نادیده گرفت، حتی در شرایطی که این کتاب در دیگر کشورهای عمدتا مسلمان ممنوع شده بود. هند، کشور زادگاه رشدی، نخستین کشوری بود که این کتاب را در ماه اکتبر ۱۹۸۸ ممنوع کرده بود؛ اما ایران تا فوریه ۱۹۸۹ اقدامی علیه کتاب رشدی انجام نداده بود. به نوشته رایت، در آن زمان، اعتراضهای مرگبار برسر این کتاب در پاکستان، کشور همسایه ایران، که با کشتهشدن چندین نفر همراه شده بود، با یک بحران سیاسی داخلی در ایران تلاقی کرد. همزمان با برگزاری جشن دهمین سالگرد انقلاب اسلامی، حلقه درونی روحانیهای اطراف خمینی بهطور علنی از هم جدا شدند. حسینعلی منتظری، جانشین منتخب خمینی و مردی که زمانی او را «ثمره زندگی خود» میخواند، از حکومت بهدلیل اعدام مخالفان و شکست در تحقق وعدههای انقلاب، انتقاد کرد. اعتراض منتظری نمایانگر ظهور یک جناح اصلاحطلب بود که تعدیل سیاستهای داخلی و خارجی را دنبال میکرد، تا جمهوری اسلامی بتواند از یک جامعه انقلابی به کشوری بهنجار (نرمال) تبدیل شود که قانون انسان و همچنین قانون خدا را محترم میشمرد. او فرمان خمینی در مورد رشدی را نیز به چالش کشید و هشدار داد: «مردم دنیا به این تصور رسیدهاند که کار ما در ایران تنها کشتن مردم است.»
خمینی در واکنش به این سخنان، فرد منتخب خود را برکنار و او را در حبس خانگی قرار داد. چهار ماه پس از صدور فتوای قتل رشدی، خمینی بهطور ناگهانی بر اثر نارسایی قلبی در سن ۸۶ سالگی درگذشت. به نوشته رایت، ایران پس از مرگ خمینی، با دو بحران باقی ماند: نبود جانشین رسمی برای او و فتوایی که باعث یک دهه بحران دیپلماتیک با جهان خارج شده، تجارت بینالمللی ایران را فلج کرده و رژیم را به انزوای بیشتر کشانده بود.
رابین رایت معتقد است که اکنون، ۳۳ سال بعد، این فتوا بهعنوان نقطه جوش در بحثهای داخلی ایران و ابزاری سیاسی در دست رهبران تندرو آن باقی است.
یکی از جالب توجهترین حقایق درباره هادی مطر، آمریکایی لبنانیتباری که روز جمعه روی صحنه آمفیتئاتر موسسه چاتاکوا پرید و ده ضربه چاقو به صورت، بازو و شکم رشدی زد، این بود که او تقریبا یک دهه بعد از صدور فتوای قتل، در ایالات متحده بهدنیا آمده است. روز شنبه مطر به حمله و تلاش برای قتل متهم شد.
انگیزه و روابط (مستقیم یا غیرمستقیم) مطر با ایران نامشخص بود. در دادگاه، دادستان منطقهای فقط گفت که حمله «هدفمند» و «ازپیش برنامهریزیشده» بوده است؛ اما حسابهای کاربری مطر در رسانههای اجتماعی، حمایت او از ایران و تحسین عمیق رهبران آن را جار میزدند. آنها پر از تصاویر خمینی، قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که در حمله پهپادی آمریکا در سال ۲۰۲۰ ترور شد، و حسن نصرالله، رهبر حزبالله، شبه نظامیان نیابتی ایران در لبنان، بودند. بنابر گزارشها، والدین مطر از جنوب لبنان، پایگاه شیعیان حزبالله، به آمریکا مهاجرت کرده بودند. مطر که در نیوجرسی زندگی میکرد، یک گواهینامه رانندگی جعلی با نام حسن مغنیه داشت که به گفته کارشناسان، ترکیبی از نام نصرالله و نامخانوادگی عماد مغنیه، از فرماندهان نظامی پیشین حزبالله، بود. عماد مغنیه که در سال ۲۰۰۸ در انفجاری در دمشق سوریه کشته شد، در بمبگذاریهای انتحاری نقش داشت که در دهه ۱۹۸۰ منجربه کشتهشدن بیشاز دویست تفنگدار دریایی ایالات متحده در بیروت شد. حسن نصرالله و عماد مغنیه، هر دو نفر، مورد احترام بسیاری از شیعیان لبنانی هستند.
به نوشته رایت، در تابستان امسال رشدی و همچنین سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اروپا به این باور رسیده بودند که تهدید ناشیاز فتوای قتل کاهش یافته است.
در اواخر دهه نود، گروهی از اصلاحطلبان در رژیم جمهوری اسلامی ایران تلاش کردند تا بحران مربوط به «آیات شیطانی» را حل کنند. دولت محمد خاتمی مذاکراتی با بریتانیا انجام داد که جایگاه رشدی یکی از موضوعهای محوری آن بود و درنهایت، روابط دیپلماتیک میان دو کشور را احیا کرد.
رابین رایت به این اشاره میکند که خاتمی سال ۱۹۹۸ هنگام یک صبحانه کاری در سازمان ملل متحد به او و گروه کوچکی از روزنامهنگاران گفته بود: «باید به موضوع سلمان رشدی بهعنوان یک مسئله کاملا تمامشده نگاه کنیم.»
درپی آن، رشدی پس از ۹ سال مخفیشدن و زندگی زیر پوشش محافظت اسکاتلندیارد (پلیس بریتانیا)، بهتدریج بار دیگر در ملاء عام با اندک تدابیر امنیتی یا بدون محافظت امنیتی قابل مشاهده ظاهر شد. او حتی در سال ۲۰۰۱ میلادی، نقش کوتاهی هم در فیلم «خاطرات بریجیت جونز» بازی کرد.
به نوشته این تحلیلگر آمریکایی، زمان و مکان حمله وحشیانه به رشدی در غرب نیویورک بهنوعی طعنهآمیز بود. چاتاکوا یک جامعه آرام و شاد با خانههای سبک ویکتوریایی در سواحل یک دریاچه است که برای تقویت و رشد گفتوگو درباره اختلافبرانگیزترین مسائل زمانه ما ایجاد شده است. رایت مینویسد: «من چندینبار روی همان صحنه آمفیتئاتر، ازجمله درباره ایران، کشمکش ادامهدار بین تندروها و اصلاحطلبان در آن کشور، و اینکه آیا هرگز امکان عادیسازی روابط میان تهران و واشنگتن وجود دارد یا خیر، سخنرانی کردهام. در برنامه تابستانی این موسسه، هر هفته موضوع متفاوتی پوشش داده میشود. هر روز صبح، هزاران نفر برای شرکت در سخنرانی اصلی برنامه، در این آمفیتئاتر بزرگ جمع میشوند.»
این حمله درحالی رخ داد که روحانیهای تندرو ایران هرگز فتوای قتل رشدی را رد نکرده اند. در سال ۲۰۱۷ از علی خامنهای، رهبر فعلی جمهوری اسلامی، درباره اعتبار فرمان رهبر پیشین سوال شد. خامنهای پاسخ داد: «فرمان همان است که امام خمینی صادر کرده است.»
در ادامه یادداشت آمده است: «در انتخابات بهشدت کنترلشده سال گذشته در ایران نیز تندروها ریاست جمهوری را از دست اصلاحطلبانی گرفتند که با ایالات متحده و پنج قدرت جهانی دیگر برای توافق هستهای مذاکره کرده بودند. اکنون مذهبیهای سفتوسخت بر قوای مجریه، مقننه، قضایی و نظامی ایران تسلط دارند.»
تنها پنج روز قبل از حمله به رشدی، یک وبسایت خبری وابسته به دولت ایران فتوای قتل او را بازنشر کرد. ایرانآنلاین از حکم قتل رشدی بهعنوان «فتوای بزرگ و فراموشناشدنی برای مسلمانان جهان» یاد کرد و نوشت: «اکنون پس از ۳۳ سال، سلمان رشدی مانده با کابوس مرگ که هیچگاه دست از سر او بر نخواهد داشت.»
چند ساعت پس از حمله مطر با چاقو به سلمان رشدی، نیز رسانههای ایرانی از او تمجید کردند. روزنامه کیهان که سردبیر آن منصوب خامنهای است، نوشت: «هزاران آفرین… بر آن مرد دلاور و وظیفهشناسی که در نیویورک به سلمان رشدی مرتد و خبیث حمله کرده و بوسه بر دست او که با چاقو گردن دشمن خدا را پاره کرده است.» دیگر روزنامه محافظهکار، خراسان، نیز روی تصویری از رشدی که با برانکارد از چاتاکوا بیرون برده میشود، بهعنوان تیتر اول خود نوشت: «شیطان در مسیر دوزخ».
رهبران ادبی و سیاسی جهان حمله به رشدی را محکوم کردند. او که در شهر مومبای هند بهدنیا آمده است، در سال ۲۰۰۸ میلادی عنوان شوالیه را از ملکه الیزابت دوم در بریتانیا دریافت کرده و به چهرهای بینالمللی در زمینه آزادی بیان تبدیل شده بود. سوزان ناسل، مدیر اجرایی انجمن قلم آمریکا، در بیانیهای اعلام کرد: «نمیتوانیم هیچ حادثهای در خاک آمریکا را تصور کنیم که قابل مقایسه با حمله خشونتآمیز در فضای عمومی به یک نویسنده ادبی باشد.» جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا نیز گفت که رشدی «از آرمانهای اساسی و جهانی» دفاع میکند، ازجمله حقیقت، شجاعت، تابآوری و توانایی به اشتراک گذاشتن بدون ترس افکار و عقاید.
حمله تکاندهنده به رشدی پس از آن رخ داد که وزارت دادگستری آمریکا هفته گذشته اعلام کرد یکی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بهنام شهرام پورصفی به دستداشتن در یک طرح قتل قراردادی (استخدام مزدور) برای ترور جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی آمریکا، متهم شده است. مایک پمپئو، وزیر خارجه پیشین، و مارک اسپر، وزیر دفاع پیشین، نیز که هردو در زمان قتل سلیمانی در کابینه ایالات متحده بودند، از دیگر اهداف این طرح عنوان شدهاند. بولتون، پمپئو و اسپر مانند سایر مقامهای ایالات متحده در آن دوره، همچنان بهطور شبانهروزی از حمایت امنیتی دولتی برخوردارند.
این حمله همچنین همزمان با شمارش معکوس برای پایان روند دیپلماتیک بهمنظور احیای توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با جمهوری اسلامی رخ داده است، توافقی که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما در آمریکا امضا و دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد. اکنون تخمین زده میشود که تهران تنها چند روز تا تولید اورانیوم غنیشده کافی بهعنوان مرحلهای کلیدی برای ساخت سلاح هستهای فاصله دارد. مذاکرهکنندگان اروپایی بهتازگی به ایران هشدار دادند که درپی بیشاز یکسال مذاکره، زمان تصمیمگیری برای پذیرش اعمال محدودیت دوباره بر برنامه هستهای آن کشور در مقابل رفع تحریمها روبه پایان است.
انگیزه یا پیوندهای مطر با جمهوری اسلامی ایران یا نیروهای نیابتی آن هر چه که باشد، حمله به رشدی، یکی از مشهورترین نویسندگان جهان، بر تنشهایی تاکید کرد که همچنان از بسیاری تاکتیکها و سیاستهای ایران انقلابی نشات میگیرد.