در روزهایی که فدراسیون فوتبال باید مهمترین تصمیمها را درباره آینده نیمکت تیم ملی بگیرد و در آستانه جام جهانی، باید فضا برای اردوهای تیم ملی مهیا شود، جدل اصلی فوتبال ایران، بین موافقان و مخالفان مهدی تاج برای رسیدن به قدرت تصمیمسازی در فدراسیون فوتبال درگرفته است.
حمله به مهدی تاج یا دفاع از او در مقام رئیس جدید فدراسیون فوتبال ایران، دچار پراکندگی و آشفتگی نظرات است. همکیش شدن طیفهای گوناگونی از موافقان و مخالفان، بدون آنکه پیوندی با هم داشته باشند، فضای آشفتهای در نقد و تایید رئیس فدراسیون پدید آورده است.
اگر دنبال یکدستی و اشتراک منافع هر یک از جناحهای سیاسی یا دستهبندیهای جامعه ورزش و رسانههای ورزشی در موضوع فوتبال باشید، این در حمایت یا مخالفت با ریاست مهدی تاج در فدراسیون، نشانههای روشنی ندارد. فارغ از بیمعنایی جناحبندی سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، موضوعی مثل انتخاب مهدی تاج به ریاست فدراسیون فوتبال، از قابلیت و موضوعیت یکدست شدن نظر اصولگرایان یا اصلاحطلبان درباره او برخوردار نیست. آنچه در آشفتهبازار نقد تند یا دفاعیههای تمامقد درباره تاج میبینیم، حتی آنجا که به منفعتطلبیها و فساد در فوتبال اشاره میشود، خود درگیر فسادی دیگر است.
مهدی تاج بیش از آنکه در صنعت و تجارت چهره شناختهشدهای باشد، از دهه ۷۰ در اصفهان با مدیریت در باشگاههای ذوبآهن و سپاهان، و از دهه ۸۰ در فوتبال ایران با رسیدن به نایبرئیسی و سپس ریاست فدراسیون فوتبال، شناخته شد. حجم فعالیتهای او در بازار آهن و فولاد به دلیل نقشهایش در ذوبآهن و فولاد مبارکه، بیشتر از فوتبال است، اما فوتبال به دلیل توجه روزمره عمومی، او را در معرض قضاوتهای عمومی قرار داده است. او در فوتبال درگیر پرونده بحثبرانگیز و خسارتبار قرارداد مارک ویلموتس است، و در صنعت هم از او در پرونده اختلاس فولاد مبارکه نام برده میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تاج سالهای خوشی را در سایه حضور کارلوس کیروش در فدراسیون فوتبال گذراند، اما وقتی خودش در مقام تصمیمگیرنده، سرمربی جدید برای تیم ملی انتخاب کرد، مارک ویلموتس را روی نیمکت تیم ملی نشاند. پس از قراردادی که تاج با مارک ویلموتس امضا کرد و بزرگترین بدهی و خسارت تاریخ فوتبال ایران را رقم زد، و با استعفا از فدراسیون فوتبال از زیر بار مسئولیت آن قرارداد شانه خالی کرد، شاید حداقل جریمه او میتوانست این باشد که اعضای مجمع فدراسیون در انتخابات او را صاحب رای نکنند، اما او با آرای بالای مجمع فدراسیون، دوباره به ریاست فدراسیون رسید تا مجمع بازهم کارکرد خود را در حکم «ماشین رای» نشان دهد و بیاختیاری یا منفعتطلبی خود را به اثبات رساند. پس از قرارداد زیانبار تاج با ویلموتس، او نه تنها از سوی مجمع جریمه نشد، بلکه پاداش گرفت.
درباره قراردادی که او با ویلموتس امضا کرد، هرگز تحقیقات دقیقی انجام نشد تا فساد مالی در عقد آن قرارداد عجیب را اثبات کند، یا آن را تا حد اشتباه فاحشی در تصمیمگیری یک مدیر، تقلیل دهد.
درباره مهدی تاج، از صدا و سیما تا روزنامه کیهان، این روزها در دستههای مختلف مخالف و موافق قرار گرفتهاند، اما آنچه پیدا است، تلاشهای بیوقفهای است از سهم خواستن در تصمیمات فدراسیون فوتبال در دوران جدید مدیریت. این تلاشها تاج را به همراهی با موافقانش و توافقهای بعدی با مخالفانش سوق میدهد و آنچه کمترین اهمیت را در میانه بحثهای ظاهرا سختگیرانه دارد، فوتبال ایران است و آیندهای که لابهلای جنجالهای رسانهای ساخته نمیشود. فوتبال ایران از نقد بیبهره است و آنچه به جای نقد به خوردش میرود، مشتی جدل بر سر منافع گروههای موافق و مخالف است.
تیم ملی روزهای اول و پنجم مهر دو بازی دوستانه مقابل اروگوئه و سنگال دارد که احتمالا آخرین فرصت پیش از بازیهای جام جهانی برای آمادهسازی است. اگر قرار است فدراسیون فوتبال سرمربی جدیدی انتخاب کند، بهتر است که او در این دو بازی تدارکاتی هم روی نیمکت بنشیند. فهرست اولیه سفر به اتریش از سوی دراگان اسکوچیچ اعلام شده است، ولی با قطعی شدن حضور کارلوس کیروش، فدراسیون فوتبال عذر این مربی کروات را خواهد خواست. در بلبشو حمله و دفاع در رسانهها، تاج باید مهمترین تصمیم را بگیرد و سرمربی تیم ملی را تعیین کند. دفعه قبل و در فضایی آرام، او قرارداد گزاف با مارک ویلموتس را روی دست فوتبال ایران گذاشت.