پس از گذشت نزدیک به دو ماه از آغاز خیزش سراسری مردم ایران که بهرغم خشونت نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی، در برابر ظلم، کشتار و دستگیری تسلیم نشدهاند، جامعه جهانی بهویژه ایالات متحده نباید تنها به نکوهش و تحریم بسنده کند؛ بلکه باید در حمایت از ملت ایران جدیتری عمل کند؛ زیرا اظهارات و بیانیهها تاکنون نتوانستهاند رژیم تهران را از سرکوب، کشتار و برخورد وحشیانه با معترضان بازدارند. این رژیم در گذشته نیز به سخن کسی گوش نداد و با گذشت هر روز، ملت ایران را بیشتر به ورطه فقر، تنگدستی و محرومیت سوق داد و در نتیجه، مردم ایران از ابتداییترین حقوق خود محروم شدند.
از سوی دیگر، برای همه آشکار است که تحریمهای شدید بینالمللی که رژیم جمهوری اسلامی ایران خود را در عرصههای سیاسی و نظامی با آنها سازگار کرده است، نتوانستهاند هدفی را برآورده کنند؛ بنابراین، تهدید به تحریم نمیتواند روش برخورد خشونتآمیز رژیم را با ملتی که علیه آن به پا خاستهاند، تغییر دهد.
در واقع مردم ایران به اقدامهای عملی فراتر از نکوهش و تحریم نیاز دارند. آنها برای رسیدن به هدف والایی که به دنبال آناند، به حمایت ملموس جامعه جهانی، بهویژه ایالات متحده احتیاج دارند. آمریکا و سایر کشورهای غربی به تلاشهای خود برای کمک به مردم اوکراین که روسیه به کشورشان لشکرکشی کرده است ادامه میدهند؛ در حالی که مردم ایران برای دریافت حمایت جامعه جهانی در اولویتاند و به آن بیشتر نیاز دارند؛ زیرا در اوکراین مردم در معرض تجاوز خارجی قرار گرفتهاند اما در ایران، این رژیم جمهوری اسلامی است که با ملت ایران بینهایت خشونتآمیز و وحشیانه رفتار میکند و آنها را از ابتداییترین حقوقشان محروم کرده است.
هفتهها قبل از آغاز حمله روسیه به اوکراین، جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، هشدار داد که پوتین قصد دارد به اوکراین حمله کند. از آن زمان به بعد، بایدن پیوسته دنبال منزوی کردن روسیه، تحریک افکارعمومی بینالملل علیه مسکو و تشکیل ائتلاف اروپایی و بینالمللی برای مقابله با تهدید روسیه است. بایدن تلاشهای خود را با اعمال شدیدترین تحریمها علیه روسیه که به بیش از ۱۵ هزار مورد میرسد، تکمیل کرد و اتحادیه اروپا را به پیروی از سیاست خود واداشت؛ هرچند این روند برای کشورهای اروپایی پیامدهایی منفی داشت.
البته تلاش برای تشکیل بزرگترین ائتلاف بهمنظور مقابله با تجاوزهای توجیهناپذیر روسیه که فقط کره شمالی، سوریه، بلاروس و جمهوری اسلامی ایران از آن حمایت کردهاند، ضرری ندارد؛ زیرا جلوگیری از خطر وقوع جنگ جهانی سوم بهتر از آن است که جهان در عمل با جنگ جهانی سوم روبرو شود.
دولت ایالات متحده در قبال روسیه موضعی قاطع و سختی اتخاذ کرده است، اما در قبال کشورهایی که از تجاوز روسیه به اوکراین حمایت میکنند، هیچ واکنشی نشان نمیدهد. این در حالی است که این کشورها نهتنها در رسانهها به نفع روسیه تبلیغات میکنند و در سازمان ملل متحد به نفع مسکو رای میدهند، بلکه مانند رژیم جمهوری اسلامی ایران با ارسال پهپاد و موشک هم به روسیه در جنگ اوکراین یاری میرسانند.
از سوی دیگر، در حالی که جهان گسترش دامنه خیزش سراسری مردم ایران را شاهد است و اقشار مختلف ملت ایران از هر گوشهوکنار این کشور در اعتراضهای صلحآمیزی که زنان نقش بیشتری در آن دارند، شرکت میکنند، دولت آمریکا تاکنون در حمایت از ملت ایران اقدامی که فراخور شرایط دشوار مردم ایران باشد، انجام نداده است.
در واقع، دولت آمریکا خیزش سراسری مردم ایران را نادیده میگیرد و از میزان تغییر گستردهای که این مردم قصد دارند با پایان دادن به رژیم جمهوری اسلامی، به آن دست یابند، صحبت نمیکند. در عوض، رابرت مالی، یکی از رهبران لابی ایرانی در حزب دموکرات و نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، اعلام میکند که «واشنگتن بهدنبال تغییر رژیم جمهوری اسلامی نیست». علاوه بر آن، آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده، هم میگوید: «تعیین سرنوشت رژیم تهران تنها برعهده شهروندان ایرانی است.»
ایالات متحده به تبلیغات مبنی بر حمایت از ملت ایران ادامه میدهد اما تنها کاری که تاکنون در این زمینه انجام داده، اعمال تحریمهای بیهوده علیه پلیس امنیت اخلاقی ایران است؛ در حالی که نیروی سرکوبگر برای کشتن زنان، کودکان و جوانان به منابع مالی یا فناوری پیشرفته آمریکا نیازی ندارد.
جو بایدن باید خیزش سراسری مردم ایران را به عنوان واقعیت عینی بپذیرد و آن را به رسمیت بشناسد؛ نه اینکه پس از گذشت زمان، اظهار ندامت و پشیمانی کند؛ درست همانگونه که باراک اوباما این اواخر درباره نحوه برخوردش با جنبش سبز ایران در سال ۲۰۰۹، ابراز تاسف کرد.
کاخ سفید باید بحث تغییر رژیم در ایران را بیدرنگ آغاز کند؛ بهویژه اینکه این اقدام تنها و کوتاهترین راه برای جلوگیری از ساخت بمب هستهای و دستیابی به جنگافزارهای شکافتپذیر است. واشنگتن به جای مذاکره با رژیم جمهوری اسلامی ایران که همواره مانع رسیدن به هرگونه توافقی میشود، باید جهان را برای حمایت مسالمتآمیز از مردم ایران بسیج کند و این تنها چیزی است که شهروندان ایران از آمریکا و سایر کشورهای جهان میخواهند.
ایالات متحده باید کشورهای اروپایی و متحدان دیگر خود را به سلب مشروعیت از رژیم جمهوری اسلامی ایران متقاعد کند و این اقدام را با اخراج سفرای ایران از کشورهای اروپایی، پایان دادن به کار رابرت مالی و توقف مذاکرات هستهای آغاز کند. سپس با مردم ایران و تلاش آنان برای سرنگونی این رژیم، همگام شود.
البته مردم ایران از واشنگتن نمیخواهند که به جنگ و مداخله نظامی وارد شود؛ بلکه میخواهند برای رسیدن به یک دموکراسی واقعی غیرهستهای در ایران گروههای فشاری در سراسر جهان تشکیل دهد و انقلاب مردم ایران را به رسمیت بشناسد. ادامه گفتوگو با رژیم تهران به این معنی است که دولت بایدن از رژیم جمهوری اسلامی ایران قرائت درستی ندارد و هنوز ماهیت آن را نمیشناسد.
تردیدی نیست که واشنگتن در فرجام، از برخوردی که در حال حاضر با تحولات ایران دارد، پشیمان خواهد شد. آمریکا و اروپا با توجه به شرایط خاصی که در ایران به وجود آمده است، باید در رویکرد خود درباره راههای مقابله با رژیم جمهوری اسلامی ایران بازبینی کنند. استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین نشان میدهد که دستیابی رژیم ایران به سلاح هستهای تا چه حد میتواند خطرناک و پرهزینه باشد. از این رو بهتر است برای رسیدگی به مسائل ایران، یک کارگروه بینالمللی ویژه تشکیل شود؛ مشابه کارگروهی که در ارتباط به روسیه شکل گرفت.
همچنین باید به استانداردهای دوگانه در برخورد با مسائل بینالمللی پایان داده شود؛ نه اینکه کشورهای غربی در مقابله با روسیه به پاخیزند و هر کاری بکنند، اما در برابر تهدیدهای رژیم جمهوری اسلامی ایران که از مسکو حمایت سیاسی و نظامی میکند، سکوت اختیار کنند.