غلظت دیاکسید گوگرد در هوای شهرهای مختلف ایران نسبت به سال ۱۳۹۸ بیش از ۳۲ درصد افزایش یافته است اما کسی حاضر نیست منشا این افزایش آلودگی را اعلام کند و مسئولیتش را بهعهده بگیرد.
روزنامه اعتماد در شماره روز یکشنبه ۱۱ دیماه خود، اطلاعات و نقشههای ماهوارهای میزان سهم در آلودگی هوای ایران را منتشر و تلاش کرد عوامل این آلودگی را معرفی کند، اما درنهایت ناکام ماند. این دادهها نشان میدهد اگرچه مساحت محدودههای دارای غلظت بالای دیاکسید گوگرد در ایران نسبت به سال ۱۳۹۸ به میزان ۱۸.۹ درصد کاهش یافته، میزان غلظت آن ۳۲.۲ درصد افزایش داشته است.
دادههای منتشرشده نشان میدهد که شرایط شهرهای جنوب ایران «نگرانکننده» است و بیشترین میزان غلظت دیاکسید گوگرد در هوای این شهرها گزارش شده است.
این روزنامه براساس برخی دادهها، ریشه این افزایش غلظت دیاکسید گوگرد را مصرف مازوت اعلام کرد اما شینا انصاری، مدیرکل پیشین محیطزیست و توسعه پایدار شهرداری تهران، هم حاضر نشد آن را با قاطعیت تایید کند. به گفته انصاری، سوزاندن سوختهای سنگین یا غیراستاندارد میتواند عامل چنین وضعیتی باشد، اما «برای بررسی دقیقتر، دادههای بیشتری نیاز است».
او افزود: «منابع آلاینده دیاکسید گوگرد سوختهای غیراستانداردند که یا از وزارت نیرو است یا از وزارت صنایع و در هر دو حالت، به وزارت نفت و سوختی که در اختیار صنایع قرار میدهد، برمیگردد.»
به گفته این کارشناس، «اگر ادعای نیروگاهها مبنی بر استفاده نکردن از مازوت درست باشد، متهمان بعدی میتوانند سوخت صنایع یا استفاده از گازوئیل غیراستاندارد باشند.»
یک کارشناس شرکت مپنا هم در مورد ریشههای این بحران گفت: «به نظر نمیآید ریشه ماجرا به نیروگاهها برگردد و بحث کیفیت سوختهایی غیر از مازوت هم موضوع مهمی است و میتواند در ایجاد شرایط کنونی نقش داشته باشد.»
داریوش گلعلیزاده، سرپرست مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست، نیز علت بروز این آلودگی خطرناک را سوخت اعلام کرد و گفت باید مشخص شود که این سوخت مربوط به خودروها است یا صنایع؟
مجموعه اظهارات و دادههای مختلف این گزارش در نهایت مشخص نمیکند که چه سازمان، نهاد یا عاملی در افزایش غلظت دیاکسید گوگرد نقش دارد و متهم اصلی بروز چنین وضعیتی چیست و کجا است؟
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در هفتههای اخیر و با افزایش آلودگی هوای کلانشهرهای ایران، اطلاعات و دادههای متفاوت و متناقض قابلتوجهی در این زمینه منتشر شده که هیچ یک از آنها در نهایت به روشن شدن مسئله منجر نشدند. آلودگی هوا در ایران امری مسلم، عینی و خطرناک است که مقامها و نهادهای مسئول بیتردید عامل یا عاملان آن را بهخوبی میشناسند، اما به دلایل مختلف، حاضر نیستند آنها را معرفی و از فعالیتهای مخرب زیست محیطی آنها جلوگیری کنند.
پنهانکاری، پنهانسازی و ارائه اطلاعات متناقض و متضاد و مبهم از مهمترین رویکردهای نظام در بحث آلودگی هوا در ایران است که تلاش میکند با این سیاست، واقعیات در این حوزه را پنهان کند.
مصرف سوخت بیتردید مهمترین عامل این آلودگی است اما نوع، کیفیت و مصرفکنندگان آن از مهمترین متهمانیاند که برای معرفی و برخورد با آنها ارادهای مشاهده نمیشود.
در ایرانی که مقامهای جمهوری اسلامی بیش از چهار دهه است اداره آن را برعهده دارند، هرآنچه به بحرانی عمیق تبدیل میشود، یا کار «دشمن» است یا مافیا یا نفوذیهایی که هرگز معرفی و با آنها برخورد نمیشود. این رویکرد طی چهار دهه به رفتار ثابت مقامهای جمهوری اسلامی تبدیل شده و آنها هرگز حاضر نشدهاند مسئولیت سیاستها و اقدامهای خود در بسیاری از حوزهها را بپذیرند و همواره در پی پنهانکاری و فرافکنی برآمدهاند.
این سیاست در نهایت به انفجار اجتماعی دیگری در ایران منجر شد که بیش از سه ماه است کلیت نظام جمهوری اسلامی را درگیر و موج گسترده ضرورت گذر از چنین نظامی را در جامعه ایران تشدید کرده است. مقامهای جمهوری اسلامی در واکنش به این اعتراضها دستکم ۵۰۰ نفر را کشته و ۱۸ هزار نفر را بازداشت کردهاند، اما هرگز حاضر نشدهاند مسئولیت این سرکوب خونبار را بهعهده بگیرند. این خودداری حاکمیت از توضیح درباره ماهیت نیروهایی که در خیابانها دستکم ۵۰۰ نفر را کشته و هزاران نفر دیگر را زخمی کردند، در واقع ادامه همان سیاستی که نظام در موضوع بحران آلودگی هوا در پیش گرفته است و ترجیح میدهد این مسئله را همچنان در هالهای از ابهام قرار دهد تا بتواند از زیر بار مسئولیت آن شانه خالی کند.