از زمانی که عبدالرحیم جعفری، مدیر و بنیانگذار انتشارات انتشارات امیرکبیر این انتشاراتی را بنا گذاشت ۷۰ سال گذشته است. او در ۲۸ آبان ماه ۱۳۲۸ با خرید سرقفلی یک ساختمانی در خیابان ناصرخسرو کار خود را شروع کرد و در فاصلهای سی و چند ساله، آن را به مهمترین ناشر خاورمیانه بدل ساخت.
عبد الرحیم جعفری بنیانگذار انتشارات امیرکبیر
انتشارات امیرکبیر در فاصله ۳۰ سال پس از تاسیس، تا مصادره از سوی کسانی که عبدالرحیم جعفری از آنها به عنوان«آسانخواران»یاد کرد، به شکلی انفجاری رشد و توسعه یافت.
این شرکت انتشاراتی، قبل از انقلاب ۱۱ شعبه کتابفروشی در تهران و ۳۰ شعبه در سراسر ایران داشت و در فکر آن بود که در تمامی فرودگاههای کشور نیز شعبات کتابفروشی دایر کند.
گزارش محمدرضا جعفری از آنچه در «امیرکبیر» آن دوران بود با آنچه «امیرکبیر امروزی» است، گوشهای از فاجعه فرهنگیِ رخ داده در این نهاد بزرگ فرهنگی را در طی بیش از ۳۵ سال پس از تصرف آن، نشان میدهد.
محمدرضا جعفری سال گذشته در مراسمی که برای یادبود پدرش برگزار شد، به مقایسه کوتاهی از امیرکبیر زمان تصدی او و پدرش و امیرکبیر کنونی پرداخت، و گفت: «در سال ۱۳۵۸ ده فروشگاه داشتیم که برای عبور از بحران مالی دو ساختمان را فروختیم و هشت تا شدند، اما امروز تنها دو فروشگاه باقی مانده است. تعداد کارکنان ما در سال ۱۳۶۲ که مجموعه از مالکیت پدرم درآمد،۲۱۰ نفر بود، امروز در همه مجموعه ۶۵ نفر مشغول کار هستند.»
به گفته آقای جعفری، «چاپخانه سپهر تقریبا نیمه تعطیل است، در حالی که تنها در سال ۱۳۵۷ این چاپخانه ۸ میلیون و ۸۵۰ هزار جلد کتاب برای امیرکبیر چاپ کرد و ۱۱۰ کارگر ثابت و ۳۰ کارگر شب کار داشت.»
اگر نگاهی به آثار منتشر شده امیرکبیر در دوره کنونی بیندازید، بیش از دو سوم آثار منتشره در واقع کتابهایی است که در دوره سی سال ابتدایی تهیه و منتشر شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
وقتی که انتشارات امیرکبیر به تصرف درآمد، به گفته عبدالرحیم جعفری در کتاب خاطراتش، نزدیک به سه هزار عنوان کتاب از سوی آن منتشر شده بود و او با خرید بخشی از سهام انتشارات خوارزمی، آثار آن ناشر کهنهکار و معتبر را هم به گنجینه نشرش افزوده بود.
در خاطرات آقای جعفری آمده است: «سال ۱۳۵۵چون سه موسسه انتشاراتی شركت كتابهای جیبی، خوارزمیو ابنسینابه علل مختلف دچار بحران مالی شدند، با خرید سهام آنها، گروه انتشاراتی امیركبیر پایهگذاری شد و بزرگترین واحد انتشاراتی خصوصی ایران بهوجود آمد كه تعداد كارمندان و كارگران آن به هفتصد نفر میرسید.»
افول و سقوط از چه زمانی آغاز شد؟
انتشارات امیرکبیر از سال ۱۳۶۴ زیرمجموعه سازمان تبلیغات اسلامی قرار گرفت. آن سازمان پیش از آن نیز موسسه آیتالله شریعتمداری را هم به تصرف خود درآورده بود؛ موسسهای که منشأ کارهای بزرگی بود و امروز تنها نامی از آن مانده است.
با نگاهی به کتابهای چاپ شده نشر امیرکبیر در سه سال اخیر، به تحقیق میتوان مدعی شد که بیش از دو سوم این آثار، چاپ دوباره آثاری است که در دوره سی ساله انتشارات امیرکبیر تا سالهای اولیه پس از انقلاب منتشر شد.
برخی از برجستهترین نویسندگانی که با امیرکبیر جعفری همکاری داشتند، پس از آن از همکاری با امیرکبیر زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی خودداری کردند. از نجف دریابندری تا ابوالحسن نجفی و محمد قاضی و …؛ برای نمونه، آثار دکتر عبدالحسین زرینکوب همانند «بامداد اسلام»که در دوره قبل منتشر میشد، بعد از آن دوره هم به دلیل قرارداد میان نویسنده وناشر در همان امیرکبیر منتشر شد، اما بعدها آقای زرینکوب آثار پس از انقلابش را به انتشارات سخن داد، نه امیرکبیر.
بر سر کتابهای مرجع امیرکبیر چه آمد؟
انتشارات امیرکبیر کنونی تا سالیان سال از انتشار بسیاری از عناوین منتشره به دلیل آنچه آنها «کتابهای طاغوتی» میخواندند، سرباز میزد، اما در سالهای پایانی دهه ۷۰ و با روی کار آمدن دولت اصلاحات و تغییر برخی مدیران و کنار رفتن احمد جنتی از ریاست انتشارات امیرکبیر، سعی کردند به مرور آن کتابها را منتشر کنند. اما برخی از کتابهایی که منتشر شدند، به دلیل کمخردی مدیران و روزآمد نشدن کتابها، عملا به سود و سرمایهای برای دیگران تبدیل شد. برخی از آن آثار که ورثهای داشتند، از سوی آنها روزآمد شد و از چنگ امیرکبیر کنونی بهدرآمد، و برخی نیز به دلیل زمان طی شده در قانون حقوق مولفان و مصنفان، نصیب ناشرانی دیگر شد که در آسانخواری دست کمی از مصادرهکنندگان امیرکبیر نداشتند. و در تمامی این سالها، این عبدالرحیم جعفری بود که اندوهگین، بربادرفتن سرمایههای فرهنگی خود را نظاره میکرد.
در سایت انتشارات امیرکبیر آمده است که «برخی از بزرگترین منابع و کتابهای مرجع را در سطح منطقه خاورمیانه و کشورهای فارسی زبان، این انتشارات چاپ کرده است.»
اما این آثار مرجعی که این انتشاراتی از آنها نام میبرد، چه کتابهایی است و بر سرآنها چه آمده است؟
در ادامه همین نوشته روی سایت، به سه کتاب مهم اشاره شده است:فرهنگ فارسی عمید، فرهنگ فارسی معین و دایرهالمعارف مصاحب،که اشاره شده است که«در نوع خود بینظیر هستند»،و«در کشورهای ترکیه، افغانستان، پاکستان، هند، تاجیکستان»از آنها استفاده میشود.
اما پس از انقلاب، این سه کتاب، یا کتاب «فرهنگ انگلیسی فارسی آریانپور» (از آثار مرجع) چه سرنوشتی پیدا کردند؟
فرهنگ عمید که انتشارات امیرکبیر آن را در سالهای دهه ۵۰ بهروز کرد و در بیش از ۱۰۰۰ صفحه در دو جلد منتشر کرد، تا سالهای سال دیگر بهروز نشد. این در حالیست که یکی از وظایف و ویژگیهای یک ناشر حرفهای، همانا بهروزکردن آثار مرجع است. همین تنپروری، سبب شد تا در سال ۱۳۸۹، بازماندگان حسن عمید با استفاده از ظرفیتهای حقوی که قانون مولف و مصنف به آنها میداد، تیمی را گرد آورند و مستقل از انتشارات امیرکبیر، به تدوین فرهنگی به یاد بزرگ خاندان خود دست یازند و در نتیجه، آن کتاب «فرهنگ عمید» که ۴۵ سال قبل تالیف شده بود، از دور خارج شد.
فرهنگ معین که در شش جلد منتشر شد و قرار بود هر ۱۰ سال یک بار از سوی انتشارات امیرکبیر روزآمد شود و لغات و عبارات جدیدی به آن اضافه و منتشر شود، بعد از گذشت ۳۰ سال از فوت دکتر معین، در تابستان سال ۱۳۸۰ از سوی ناشران مختلفی بازچاپ شد و حتی در قالبهای یک جلدی و دو جلدی و…، منتشر شد تا سرمایه دیگری در نتیجه بیکفایتی مدیران کنونی امیرکبیر، از دست آنها به در رود.
فرهنگ آریانپور، دیگر کتاب مرجعی بود که انتشارات امیرکبیر در سال ۱۳۵۳ در قطعهای مختلف و با کمک عباس آریانپور کاشانی (پدر) و منوچهر آریانپور کاشانی (پسر) تالیف و منتشر کرد. این اثر در زمره آثار پروفروش در فرهنگهای دوزبانه بود و تقریبا همسنگ فرهنگ حیّم در همان دوران. اما بعد از گذشت سه دهه، نه تنها این فرهنگ از سوی انتشارات کنونی امیرکبیر روزآمد نشد، که آنها به پیشنهاد روزآمد کردن یکی از مولفان (منوچهرآریانپور) وقعی ننهادند و در نتیجه، او به سراغ ناشری دیگر رفت و با روزآمد کردن فرهنگ و اضافه کردن لغات و عبارات جدید، «فرهنگ پیشروآریانپور» را از سوی انتشارات جهان رایانه منتشر کرد. این رخداد، بر مدیران کنونی امیرکبیر گران آمد و آنها به دادگاه شکایت بردند، اما دادگاه حق را به آقای آریانپور پسر و ناشر جدید داد و چنگانداختگان بر ثروت عبدالرحیم جعفری را دست از پادرازتر، بر سرجای خود نشاند. انتشارات جهان رایانه، ضمن آن که انواع و اقسام فرهنگهای آریانپور را در مجلدات ریز و درشت و به دو گونه (فارسی - انگلیسی و انگلیسی – فارسی) منتشر کرد، با تبلیغات فراوان توانست بازار فرهنگ قدیمی را کساد کند و آن را از دور خارج کند.
دائرهالعمارف مصاحب هم از دیگر آثاری بود که امیرکبیر کنونی، جلد سوم آن را بعد از دو دهه منتشر کرد، در حالی که هیچیک از مقالات آن روزآمد نشده بود.
اکنون و با گذشت ۷۰ سال از روزی که انتشارات امیرکبیر پاگرفت، میتوان داوری اهل فرهنگ را به نظاره نشست که چگونه مصادره کنندگان کمدانش و بیصلاحیت، چوب حراج بر سرمایهای زدند که با رنج و زحمت مردی به دست آمده بود که زندگی را از صفر شروع کرد و نشرش را در ظرف سه دهه، به بزرگترین ناشر ایران و خاورمیانه بدل ساخت.