شرکت برق افغانستان (برشنا) گفته است که یک شرکت چینی در نظر دارد تا بهزودی نیروگاه بزرگ تولید انرژی برق در افغانستان تاسیس کند. این نیروگاه، انرژی برق را با استفاده از ذغالسنگ تولید میکند.
در بیانیهای که شرکت برق افغانستان منتشر کرد، آمده است: «مسئولان شرکت برشنا و شرکتهای چینی طی جلسات مشترکی، در مورد چگونگی تولید برق از ذغالسنگ بحث خواهند کرد و نتیجه جلسات با رهبران امارات اسلامی در میان گذاشته خواهد شد.»
به نقل از شرکت برشنا، ظرفیت تولید این نیروگاه ۵۰۰ مگاوات است و برای توزیع برق در کابل و شهرهای اطراف پایتخت در نظر گرفته شده است. شرکت برق افغانستان میگوید که در حال حاضر افغانستان به ۱.۶ گیگاوات انرژی برق نیازمند است که از تولیدات داخلی و واردات خارجی باید تامین شود. هنوز جزئیات بیشتری از زمان آغاز این پروژه و هزینه آن منتشر نشده است.
طرح ایجاد نیروگاه تولید برق از ذغالسنگ، زمانی رسانهای میشود که نگرانی از اقدامات تروریستها برای هدف گرفتن سرمایهگذاران خارجی در افغانستان، امکان سرمایهگذاری را در عرصههای اقتصادی در افغانستان زیر پرچم طالبان، کاهش داده است. پس از حمله خونین داعش به اقامتگاه سرمایهگذاران چینی در کابل، برخی از شرکتهای وابسته به چین از افغانستان خارج شدند. با این حال، به نظر میرسد که چین نمیخواهد به سادگی بازار گرم و دست نخورده افغانستان را رها کند. اگر قرارداد ساخت نیروگاه تولید انرژی برق با سرمایهگذاری چین در افغانستان نهایی شود، این سومین قرارداد بزرگ چینیها با گروه طالبان خواهد بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پیش از این، قراردادهای استخراج نفت از منابع نفتی شمال افغانستان و استخراج مس از معدن بزرگ مس در منطقه عینک لوگر، نیز با شرکتهای چینی به امضا رسیده بود. چین حتی افغانستان را در پروژه بزرگ «یک کمربند، یک جاده» که زمینه ایجاد مسیرهای ترانزیت بزرگی را در منطقه ایجاد میکند، نیز شرکت داد. با این حال، هنوز ابهاماتی در این زمینه وجود دارد که هنوز یا مطرح نشده، یا در خفا در مورد آن تصمیم گرفته شده است. یکی از این ابهامات، سرنوشت جنگجویان اسلامگرای اویغور است که در حال حاضر در افغانستان به آموزش نظامی مشغولاند. دولت چین از همان نخستین روزهای سلطه طالبان بر افغانستان، با جدیت تمام، رابطه خود را با گروه طالبان گرم نگه داشت. در آن روزها، چین تنها کشوری بود که سفارت خود را در کابل همچنان فعال نگاه داشت. پس از آن نیز مقامهای چینی دیدارهای مستمری با سران طالبان داشتهاند. وانگ یی، نخستین مقام بلندپایه سیاسی یک دولت خارجی بود که به کابل آمد و با مقامهای طالبان دیدار و گفتوگو کرد.
هدف اصلی تلاش چین از رابطه نزدیک با طالبان، در گام نخست، استفاده از منابع زیرزمینی افغانستان است که هنوز درست و کامل اکتشاف نشده است، و در گام دوم، قانع کردن طالبان به بیرون راندن جنگجویان جنبش ترکستان شرقی از افغانستان. هرچند طالبان وعده دادند که نخواهند گذاشت از خاک افغانستان علیه هیچ کشوری، بهویژه کشورهای همسایه، تعرضی صورت گیرد، در عمل تلاشی برای مهار جنگجویان ایغور نکردند. این گروه همین حالا در استان بدخشان در مرز افغانستان با چین، پایگاه نظامی دارد و جنگجویانش به یادگیری جنگهای چریکی علیه حکومت مرکزی چین مشغولاند. طالبان نیز نشان دادهاند که در سیاست خارجی خود ارزش خاصی برای چین قائلاند.
با توجه به تیرگی رابطه پاکستان با طالبان، چین جایگزین بسیار خوبی برای این گروه خواهد بود. اما این چین است که در چنین فرصتی، باید تصمیم اساسی را بگیرد. مسلما طالبان در نهایت جلو نفوذ جنگجویان جنبش ترکستان شرقی را به داخل خاک چین خواهند گرفت. اما به نظر نمیرسد که طالبان بخواهند برای دلخوشی چین، تمامی نیروهای مسلمان اویغور را نابود کنند؛ زیرا جهانبینی طالبان به گونهای است که از تمام جنبشهای جهادی اسلامی در کشورهای دنیا، بهویژه کشورهایی که از منظر طالبان «کافر» بهشمار میآیند، حمایت میکند. بر این مبنا، اینک چین بر سر دوراهی حفظ رابطه گرم با طالبان برای دستیابی به منابع افغانستان برای تامین مواد خام ضروری خود، یا دور شدن از طالبان به دلیل حمایت آنان از اویغورهای ترکستان شرقی، باید یک راه را انتخاب کند.