جوزپ بورل، چپگرای کهنهکار که سکان سیاست خارجی اتجادیه اروپا را در دست دارد در ماههای اخیر از بزرگترین حامیان مماشات با جمهوری اسلامی بوده است. تاکید او بر احیای برجام و مخالفت او با قرار گرفتن سپاه پاسداران در فهرست گروههای تروریستی نشانگر اصرار او بر سیاست شکستخورده مماشات است. سیاستی که هم در مقابل پوتین شکست خورد و او را تشویق به تهاجم به اوکراین کرد و هم در مقابل خامنهای شکست خورده و منجر به اتمی شدن جمهوری اسلامی خواهد شد.
سیاستمدارانی چون بورل گمان میبرند در ارتباط با جمهوری وحشت جز مماشات راه دیگری وجود ندارد. آنها اشتباه میکنند. جنبش انقلابی در ایران گزینهای جایگزین پیش روی آنها مینهد. اعتراضاتی که از دی ۹۶ در ایران آغاز شدهاند فضای سیاسی ایران را دگرگون کردهاند، گفتمان اصلاح را در خاک و گفتمان انقلاب و براندازی را حاکم کردهاند. هر چه پیش آمدهایم اعتراضاتی که ذیل گفتمان انقلاب ملی در ایران شکل گرفتهاند گستردهتر شده و در فواصل کوتاهتری رخ میدهند.
برای سالها جمهوری اسلامی و بلندگوهایش در خارج مدعی بودند مخالفان جمهوری اسلامی پایگاهی میان مردم ایران ندارند و انقلاب غیرممکن است. امروز جنبش انقلابی ایران که استوار و غیرقابل انکار است در نارضایتیهایی ریشه دارد که برآمده از طبیعت و عملکرد نظام کنونی است و تا این طبیعت و عملکرد وجود دارد، این جنبش انقلابی تا لحظه پیروزی ادامه خواهد داشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سوخت قطار انقلاب ایران ناکارآمدیها و سیاهکاریهای جمهوری اسلامی است. تبعیضهای برآمده از شریعت شیعی و ایدئولوژی اسلامگرایانه علیه زنان، مذاهب و گرایشهای جنسی، خداناباوران، مخالفان سیاسی، جوانان جویای سبکهای دیگر زندگی و حتی شیعیان معتقد اما بیاعتقاد به ولایت فقیه به بخشی کمابیش جداییناپذیر از هویت رژیم اسلامی تبدیل شدهاند که بر آتش نارضایتی ایرانیان از طبقات و زبانها و مذاهب و جنسیتهای مختلف میدمد.
ناکارآمدی اقتصادی جمهوری اسلامی یک عامل دیگر گسترش جنبش انقلابی در ایران است. ماحصل حاکمیت ائتلاف حوزه و اوباش، چهار دهه تورم دورقمیِ و در سالهای اخیر افسارگسیخته، رشد اقتصادی پایین، بیکاری قابل توجه خصوصا برای جوانان، نرخ مشارکت نیروی کار زنان پایینتر از عربستان سعودی، تولید ناخالص داخلی کمتر از امارات متحده عربی و اسرائیل که جمعیت به مراتب کمتری از ایران دارند، و تولید ناخالص سرانه داخلی واقعی پایینتر از سال پیش از انقلاب بوده است. جمهوری اسلامی اقتصادی را که درآمد سرانهاش از کره جنوبی و ترکیه بیشتر و با سرعت بیشتری از آنها در حال رشد بود را با وزنه شریعت و ایدئولوژی پایین کشید و عقب نگاه داشت. ایران تحت زعامت جمهوری اسلامی آینده تاریکی دارد و ایرانیان نیز این را میدانند و برای همین است که شعار میدهند، فتنه ۵۷ عامل هر فلاکت و به دنبال سرنگونی آنند.
رابطه اقتصادی اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی نیز آیندهای ندارد. خروج دولت ترامپ از برجام و تبعیت شرکتهای اروپایی از تحریمهای آمریکا نشان داد که عادیسازی یکطرفه رابطه اروپا با ایران شدنی نیست. در شرایطی که جمهوری اسلامی سیاستهای مخرب خود را ادامه میدهد اروپاییها حتی اگر بخواهند نمیتوانند روی رابطه درازمدتِ پایدار با جمهوری اسلامی حساب کنند. از آنسو جمهوری اسلامی نیز همین مطلب را دریافته است و بعید است حتی در صورت بازگشت دوباره به برجام روی شرکتهای اروپایی حسابی بلندمدت باز کند.
در این چهار دهه، جمهوری اسلامی، ایران را از یک منبع مطمئن نفت برای اروپا به یک عامل تهدید جریان نفت به اروپا تبدیل کرده است. ایران میتوانست در صورت توسعه منابع گازی برای کاهش وابستگی اروپا به منابع گاز روسیه کمک بزرگی برای این قاره باشد. حاکمیت جمهوری اسلامی مانع از توسعه این منابع گازی شده و زیان آن هم دامن ملت ایران و هم کشورهای اروپایی را گرفته است. سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی و آتشافروزیهایش ریسک تجارت و سرمایهگذاری در منطقه را برای اروپاییها افزایش داده است و با ایجاد جنگهای داخلی و خشونتهای فرقهای امواج گستردهای از مهاجرت پناهجویان به سمت اروپا را پدید آورده است.
علاوه بر این، نزاعهای فرقهای دستپخت نظام مقدس و صحنههای دهشتناک و تصاویر غم و نفرتانگیز جنایتهای فرقهای هم به فرایند رادیکال شدن بخشی از جمعیت مسلمانان اروپا کمک کرده و هم منطقه را به پایگاهی برای تعلیم گرفتن و سازمان یافتن اسلامگرایان رادیکال بومی اروپا تبدیل کردهاند.
با سرنگونی جمهوری اسلامی و برآمدن یک دولت دموکراتیک باثبات در ایران تمامی این روندهای مخرب معکوس خواهند شد. اتحادیه اروپا به جای سیاست شکستخورده مماشات باید به فشارحداکثری بر رژیم و حمایت حداکثری از مردم ایران روی آورد.
اتحادیه اروپا برای فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی باید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک نهاد تروریستی اعلام کند، تحریمهایی جامع علیه ایران اعلام و اعمال کند، دسترسی رسمی وغیررسمی جمهوری اسلامی به شبکه بانکی اروپایی را فعالانه شناسایی و مسدود کند، مکانیسم ماشه برای فرستادن پرونده هستهای جمهوری اسلامی به شورای امنیت و بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل را فعال کند، استفاده مقامات جمهوری اسلامی و نزدیکانشان از خاک و امکانات اروپا را محدود و ممنوع کند، و در شورای حکام با جمهوری اسلامی با سختگیری برخورد کند.
اتحادیه اروپا باید برای حمایت حداکثری از مردم ایران از پروژه اینترنت آزاد حمایت کند. جمهوری اسلامی کوشیده است تا دسترسی مردم به اینترنت را هر چه محدودتر کند و در این مسیر تا حد زیادی موفق بوده است. اتحادیه اروپا باید از طریق حمایت مالی و تسهیل فرایندهای قانونی و لجستیک به پروژه ارسال ترمینالهای استارلینک به ایران و تولید نرامافزاهای فیلترشکن یاری برساند. اتحادیه اروپا باید با حمایت مالی، حقوقی، و لجستیک فرایند تاسیس صندوقهای حمایت از اعتصابات و اعتراضات در ایران را تسهیل کند. بخشی از منابع مالی مورد نیاز صندوق اینترنت آزاد و صندوق اعتصابات و اعتراضات میتواند با توقیف منابع مالی جمهوری اسلامی در اروپا تامین شود که در واقع انتقال ثروت مردم ایران از جمهوری وحشت به ملت است.
اتحادیه اروپا اگر بخواهد میتواند با حمایت از انقلاب ملی به سقوط سریعتر و کمهزینهتر جمهوری اسلامی و آزادی مردم ایران کمک کند. سقوط جمهوری وحشت؛ و آزادی ملت ایران به سود اتحادیه اروپا نیز هست. وظیفه ما ایرانیان خارج از کشور آن است که در این مسیر بر دولتمردان اروپایی فشار بیاوریم.