اخیرا خامنهای هیاتی را به ریاست محمد مخبر برای «خصوصیسازی» فوری و فوتی اموال دولتی تعیین و به آنها مصونیت قضایی نیز اهدا کرده است. خامنهای در سه دهه استیلا بر ایران به گونهای سازمانمند کوشیده است ثروتهای عمومی و ملی را از دست قوه مجریه خارج و در کیسه نهادهای تحت کنترل خود و دوستانش بگذارد. مانند بسیاری از بدترین ایدههایش، خامنهای این یکی را نیز از رفسنجانی دزدید و در تباهی به کمال رساند.
پس از کنار گذاشتن منتظری با یاری احمد گریان و نصب خامنهای در جایگاه ولایت فقیه، رفسنجانی که به شهادت خاطراتش تفریحات «طاغوتی» زیر زبانش خوب مزه کرده بود کوشید در فرایند خصوصیسازی، اموال عمومی را میان آشنایان و رفقا تقسیم کند. از دل همین اختصاصیسازی اموال عمومی گروهی از ثروتمندان نوکیسه برخاستند که ثروتشان بنزین ماشین سیاسی رفسنجانی شد.
خامنهای که پس از تحمل چند سال چرخ پنجم درشکه بودن در کسوت رئیسجمهور، قصد نداشت آن تجربه تلخ را دگرباره تکرار کند، دستی کشید تا ماشین اختصاصیسازی که با رانندگی رفسنجانی با سرعت میرفت چپ کند. برای این کار خامنهای ابتدا در مطبوعات و دانشگاهها کارزاری علیه فساد و تجمل به راه انداخت و سپس با کمک نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی به باشندگان حالی کرد که فرمان دست کیست.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
خامنهای اما ایده اصلی رفسنجانی درباره بالا کشیدن اموال عمومی را الهامبخش یافت. در هشت سال دوره خاتمی نیز نزاع بر سر اینکه چه کسانی باید اموال ملت را بزخری کنند ادامه یافت. در حول و حوش برکشیدن احمدینژاد بود که خامنهای برنامه اصلی خود را رونمایی و با ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ دستور واگذاری بخش مهمی از اموال دولتی را صادر کرد. برنامه خامنهای از آن زمان تا کنون انتقال اموال در اختیار قوه مجریه به نهادهای تحت کنترل خود مثل ستاد اجرایی فرمان امام، بنیاد مستضعفان، آستان قدس رضوی، و بنیادها و نهاهای وابسته به سپاه مثل بنیاد تعاون سپاه، بنیاد تعاون بسیج، و قرارگاه خاتمالانبیا بوده است. در این میان افراد وابسته نیز سهمی گرفتهاند اما سهم اصلی از این انتقال وسیع ثروت به نهادهای ذکرشده رسید.
دستور جدید خامنهای چیزی نیست جز همان سیاست اختصاصیسازی اموال عمومی که به آن استروئید تزریق شده است. ابلاغ اینکه کار باید به سرعت انجام پذیرد، محرمانه اعلام کردن بخش مهمی از ساز و کار و مکاتبات و اعطای مصونیت قضایی به افراد درگیر در این پروسه شگفتانگیز رنگ رخساریست که خبر میدهد از سر ضمیر. اگر این همه کافی نبود، قرار گرفتن محمد مخبر در جایگاه هدایت این ماشین غارت باید برهانی قاطع باشد. مخبر در سالیان اخیر مهمترین چهره امپراطوری اقتصادی خامنهای بوده است و اینک در جایگاه معاونت ابراهیم رئیسی نشسته است. مخبر در طی دوران حضورش در ستاد اجرایی فرمان امام اشتهای فراوانی در تصاحب اموال عمومی نشان داده است و شرکتهای مختلف وابسته به ستاد اجرایی از فرایند اختصاصیسازی سخت منتفع شدند. مخبر حتی در رقابت برای متمرکز کردن ثروتهای ملی در دستان خود چنان خوشاشتها بود که چشمانش ثروت در اختیار نهادهای نظامی را نیز گرفته بود.
جمهوری اسلامی هر روز که میگذرد بیش از پیش خصایص یک مافیوکراسی را بروز میدهد. تضعیف بیش از پیش قوه مجریه و تبدیل قوه مقننه به ماشین امضا در حالیکه باندهای ثروت و قدرت در دفتر خامنهای گرد آمدهاند و آنجا برای غارت ثروت ملی و توزیع مناصب قدرت با هم رقابت و برای کشتار مردم و نابودی ایران با هم ائتلاف و اتحاد میکنند، جمهوری اسلامی را حتی از تظاهر به نشان دادن ویترینی از مشروعیت و مردمسالاری هم بینیاز و هم ناتوان کرده است.
نظام جمهوری اسلامی از ائتلاف حوزه و اوباش و بازار برآمد و لاجرم نتیجهاش یک تئوکراسی اوباشسالار دزدپرور شده است. راه حل مهر پایان زدن به فتنه ۵۷ و بیرون کشیدن اموال مردم از حلقوم اصحاب ولایت و بازگرداندن آن به ملت است. راه حل انقلابی است ملی.