انتشار خبر تخریب کارخانه وش گرگان در روزهای گذشته، به ناراحتی بسیاری از ساکنان استان گلستان منجر شد. شهروندان متولد دهه ۴۰ و ۵۰ در گلستان که دوران کودکی خود را در زمینهای پنبه میگذراندند، حالا با چشمانی نگران با خاطرات خود خداحافظی میکنند.
این کارخانه یادگار دوران محمدرضا شاه پهلوی بود که پس از انقلاب مصادره شد، اما بعدها دوباره به صاحبان اصلی آن بازگردانده شد و چندی پیش نیز ملک این بنا به شرکت تعاونی کارکنان استانداری گلستان واگذار شد.
بهدنبال این واگذاری، ساختمان و سالن اصلی تولید تخریب شد. یک شهروند اهل گرگان دراینباره گفت که پس از شنیدن خبر تخریب کارخانه وش گرگان، سراسیمه به آنجا مراجعه کرده و با دیدن بناهای تخریبشده، مبهوت شده است.
به گفته این شهروند: «هنگامی که مراجعه کردم دیدم که در حال گودبرداری بودند، از چندین نفر که در آن محل حضور داشتند دلیل تخریب را پرسیدم و متوجه شدم که در حال گودبرداری هستند و قصد دارند در این محل برجسازی کنند.»
مجید سعیدی، سرپرست شهرداری گرگان، سال گذشته در یک نشست خبری اعلام کرده بود که کارخانه وش گرگان تغییر کاربری داده است. او همچنین گفت که چهار هزار متر معادل ۳۸ درصد از کل عرصه کارخانه وش گرگان بهصورت رایگان به شهرداری واگذار شده است.
برخی از شهروندان درمورد صدور مجوز ساختوساز، شهرداری گرگان را به تخلف متهم میکنند. این افراد معتقدند که صدور مجوز بدون طی کردن روند قانونی انجام شده و با قوانین مصوبه شورایعالی شهرسازی و معماری کشور در تضاد است.
این اتهام زدنها تا جایی پیش رفت که برخی از رسانههای داخل ایران این اقدام شهرداری گرگان را «شهر فروشی آشکار» دانستند.
با تخریب کامل این کارخانه، با وجود تمام اعتراضهای صورت گرفته، آخرین امیدها برای احیای صنعت نساجی گلستان و منطقه ترکمنصحرا که زمانی بهعنوان سرزمین طلای سفید ایران شناخته میشد نابود شدند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی و اجرای سیاست خودکفایی گندم، کشاورزان این منطقه به کشت گندم روی آوردند. با گذشت زمان و گسترش سدسازیهای بیرویه و غیرکارشناسی در استان گلستان، کشت پنبه که نسبت به چندین دهه قبل نیز کمتر شده بود، دوباره روند نزولی پیدا کرد و به حداقل رسید.
با کاهش کشت پنبه، رفته رفته صنایع دستی مرتبط به آن، ازجمله پارچهبافی با الیاف طبیعی نیز از بین رفت و جای خود را به نخهای الیاف مصنوعی داد.
مرتضی، یک دانشجوی اهل استان گلستان که دغدغههای محیطزیستی نیز دارد، معتقد است: «نابودی کارخانهها پنبهپاککنی استان و روی آوردن کشاورزان منطقه به کشت محصولاتی مانند شالی (برنج) و هندوانه، نابودی سفرههای آبهای زیرزمینی را به همراه خواهد داشت که به ایجاد زمینه فرونشست اراضی منجر میشود.»
علیرضا، یکی از پنبهکاران ساکن استان گلستان درخصوص مشکلاتش میگوید:«وقتی مسئولان کارخانهها به ما اعلام میکنند که ما پنبه را مثلا کیلویی ۴۰ هزارتومان از شما میخریم خب مسلما ما ترغیب میشویم و پنبه میکاریم، اما در شهریور که فصل برداشت ما فرا میرسد، مسئول دولتی میخواهد پنبه ما را به قیمت ۱۸ هزار تومان بخرد. آیا این انصاف است؟ شما اگر جای من کشاورز بودید این کار را انجام میدادید؟ کجای دنیا وقتی دولت نرخی را برای پنبه اعلام میکند از کشاورز با قیمت خیلی کمتر از قیمتی که اعلام کرده است خریداری میکنند؟»
پنبهکار دیگری نیز کمبود ماشینآلات برای برداشت محصول پنبه را از چالشهای اصلی پنبهکاری میداند و میگوید: «ما از دولت انتظار حمایت داریم حداقل کاری که میتوانند برای ما انجام دهند اهدای وام با بهره پایین است تا ما بتوانیم ادوات لازم را تهیه کنیم. هرچند با شرایطی که در حال حاضر در کشور به وجود آمده است دیگر ظاهرا بانکها به کسی وام نمیدهند و بهنوعی انگار خودشان هم قبول کردهاند که کسری بودجه دارند. جدای از این مسائل ما سود زیادی از کشت پنبه نمیکنیم، زحمتش برای ما است و فایدهاش برای دلالان. این مشاغل باید همراه با کمکهای دولتی برای ما کشاورزان فراهم باشد تا بتوانیم محصولات خود را ارائه بدهیم، در غیر این صورت تصور میکنم ما جزو آخرین نسل پنبهکار در استان باشیم، زیرا مقرونبهصرفه نیست.»
پارچهبافی در ایران قدمت چندهزار ساله دارد، اما اولین کارخانههای صنعتی نساجی در قرن نوزدهم در زمان سلسله صفویه تاسیس شد و ردپای اولین کارخانهها به سبک اروپایی در ایران را نیز میتوان در دهه ۱۸۵۰ در زمان قاجار یافت. این کارخانهها در زمان قاجار از اولین تاسیسات در کشور بودند که از فناوری مدرن استفاده میکردند.
ایران تا سال ۱۹۳۱، دارای ۲۶ کارخانه نساجی بود و تا سال ۱۹۴۰، تعداد کارخانههای پنبهپاککن به ۷۶ کارخانه افزایش پیدا کرد.
صنعت نساجی در ایران برای بیش از ۱۰۰ سال تا اوایل دهه ۱۹۹۰، بهعنوان یکی از بزرگترین منابع اشتغال در بخش غیرنفتی ایران باقی ماند.
محصولات نساجی ایران که تا ۳۰ سال پیش یکی از اصلیترین کالاهای صادراتی ایران به بازارهای اروپایی به شمار میرفت، در حال حاضر حتی نیاز بازار داخلی را نیز بهطور کامل برآورده نمیکند.