اعتراضات سراسری و گسترده مردم ایران در آبان 98 با پاسخ شدید حکومت ایران مواجه شد. بنا به آمار رسمی که سازمان عفو بینالملل منتشر کرده تا کنون مرگ دستکم 161 نفر در این اعتراضات تایید شده است. این سازمان در بیانیه خود نوشته که طبق برآوردها، تعداد جانباختگان به مراتب بیشتر از این تعداد است. ناظران بیطرف و فعالان مدنی ایرانی نیز بر اساس شواهد و منابع خبریشان تعداد کشتهشدهها را بیشتر از 161 نفر دانستهاند.
به جز اخباری که از منابع مختلف به دست خبرنگاران و فعالان سیاسی و مدنی میرسد، استفاده زودهنگام و گسترده از سلاح جنگی برای مقابله با مردم موید بالابودن آمار کشتهشدههای این اعتراضات است.
از آغاز اعتراضات در روز 24 آبانماه و به رغم قطعی 10 روزه اینترنت در ایران، چندصد فایل ویدیویی از این اعتراضات به به رسانهها و فضای مجازی راه یافته است. تعداد زیادی از این ویدیوها، استفاده نیروهای امنیتی، سپاه و بسیج از اسلحه، هدف قرار دادن معترضان و تخریب اموال را بهوضوح نمایش میدهد.
در سوی مقابل، وزارت کشور دولت حسن روحانی که بنا به گفته رییسجمهور ایران مسئولیت اجرای طرح افزایش قیمت بنزین را به عهده داشته از اعلام شمار جانباختگان و دستگیرشدگان این حوادث سرباز زده و اعلام آن را به دادستان کل کشور حواله داده است.
محمدجعفر منتظری، دادستان کل کشور نیز روز گذشته در اظهارنظری عجیب اعلام کرد که «خوشبختانه افراد خارج از کشور هیچ دسترسی به اطلاعات و آمار ندارند به همین دلیل آنها آمارهای مختلفی میدهند که هیچ کدام از آنها اعتبار ندارد.» دادستان کل کشور در این مصاحبه هیچ آماری در این رابطه اعلام نکرد.
اظهار «خوشبختی» منتظری از دسترسی نداشتن رسانههای خارج کشور به آمار رسمی، تنها در صورتی میتواند معنا داشته باشد که آمار واقعی کشتهشدهها رقمی فراتر از اخبار و برآورد این رسانهها باشد.
تلاش برای اختفای جنایت
پس از اعلام موضع آیتالله خامنهای در حمایت از گران کردن بنزین و اشرار خواندن مردم معترض، صداوسیما در بخشهای خبری مختلف، گزارشهایی منتشر کرد که در آنها معترضان، افرادی شرور و مسلح معرفی می شدند که قصدشان تخریب خانه و کاشانه مردم و کشتن نیروهای امنیتی بوده است. این نخستین سناریوی تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای سرپوشگذاشتن بر خشونت عریانی بود که در جریان سرکوب مردم رخ داده است.
در روزهای بعد فیلمهای متعددی از سرکوب خشن نیروهای امنیتی منتشر شد که صحت گزارشهای صداوسیما را نفی میکرد. به همین دلیل صداوسیمای جمهوری اسلامی و رسانههای حکومتی، همزمان با ادامه انتشار آن دسته از گزارشها، زمینه را برای اجرای سناریوی دوم فراهم کردند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در دومین سناریو، غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه در حالی که هنوز سرکوب معترضان در برخی شهرها ادامه داشت، اعلام کرد که فیلمهایی که در شبکههای مجازی و رسانهها منتشر شده مربوط به تظاهرات مردم عراق و یا حوادث سالهای گذشته بوده است. به موازات این سخن اسماعیلی و در حالی که صدها فیلم از سرکوب خونین مردم در شهرهای مختلف منتشر میشد، چند فیلم جعلی هم از سوی چند اکانت ناامن در فضای مجازی منتشر شد. هیچ کدام از این فیلمها به رسانههای فارسیزبان خارج از کشور راه نیافت. با توجه به فعالیت نیروهای وابسته به سپاه در شبکههای اجتماعی، این احتمال وجود دارد که این افراد، این فیلمها را ادیت و منتشر کرده باشند.
انتشار این فیلمها توسط اکانتهای جعلی با این هدف صورت میگیرد که در صورت استفاده رسانه های خارج از کشور از آنها یا بازنشر گستردهشان از سوی تعداد زیادی از کاربران، صحت چندصد ویدیوی واقعی دیگر با استفاده از تبلیغات گسترده در صداوسیما و رسانه های حکومتی، زیرسوال برود.
مشابه این دو سناریو در اعتراضات سال 1388 و دیماه 1396 نیز توسط نیروهای امنیتی و رسانهای جمهوری اسلامی به اجرا درآمد. در دیماه 96، در میان اخبار فراوانی که ابعاد سرکوب را عیان میکرد، خبری مبنی بر کشته شدن فردی به نام «راضیه اسماعیلیان» و چند عکس و خبر جعلی دیگر که منشاء آنها اکانتهای ناامن و یا حتی چند وبلاگ گمنام بود در شبکههای اجتماعی منتشر شد. پس از فراگیر شدن این چند عکس و خبر، صداوسیما و رسانههای حکومتی با تبلیغات گسترده ادعا کردند همه فیلمها و عکسهایی که از سرکوب اعتراضات مردمی منتشر شده است نیز جعلی هستند.
در اعتراضات سال 88 نیز این سناریوها در چندین نوبت به کار گرفته شد. معروفترین نمونه این جنگ روانی و رسانهای، ماجرای فردی به نام سعیده پورآقایی بود که پس از انتشار گسترده خبر کشته شدن او، صداوسیما با او مصاحبه کرد و گفت که زنده است. اندکی بعد مشخص شد که این خبر جعلی از سوی نیروهای امنیتی و برای ایجاد تردید درباره صحت اخبار موثق بدرفتاری با زندانیان و سرکوب خونین معترضان ساخته و پرداخته شده است.
ماجرای امنیتی-رسانهای سعیده پورآقایی در زمانی صورت گرفت که رسانههای جهان در شوک مرگ تراژیک «ندا آقاسلطان» بودند. اثرگذاری صحنه جاندادن آقاسلطان بر افکار عمومی، دستگاه امنیتی و رسانهای جمهوری اسلامی را بر آن داشت که کشتهشدن نداآقاسلطان را هم زیرسوال ببرند. استفاده از زنی با نام مشابه ندا آقاسلطان و تلاش برای گرفتن مصاحبه اجباری از او یک پرده غمانگیز از این سناریو بود. پرستیوی، رسانه انگلیسیزبان جمهوری اسلامی پا را از این همفراتر گذاشت و اعلام کرد که فیلم منتشرشده از مرگ ندا، سینمایی است و با استفاده از یک بازیگر و جلوههای ویژه ساختهشده است.
به جز این دو نمونه داخلی، نیروهای وابسته به سپاه از این دو روش به شکل گسترده در جریان قیام مردم سوریه علیه رژیم بشار اسد استفاده کردهاند. دام گذاشتن برای رسانههای آزاد و یا کاربران شبکهها اجتماعی برای ایجاد تردید در هزاران سند موثق از جنایات رژیم اسد، به دفعات توسط مستشاران ایرانی حکومت سوریه طراحی و به اجرا درآمده است و همچنان ادامه دارد.
در روزهای گذشته و با اتصال مجدد اینترنت در بخشهایی از ایران، فیلمها و عکسهای فراوانی از زوایای سرکوب و خشونت دستگاه انتظامی-امنیتی جمهوری اسلامی به شبکههای اجتماعی راه یافته است و کاربران ایرانی نیز روایت خود را از ابعاد این خشونتها با دیگران به اشتراک میگذارند. هرچند گستردگی این اعتراضات سبب شده تا مردم در بخشهای مختلف کشور تجربهای عینی از این سرکوبها داشته باشند ولی این موضوع مانع اجرای مجدد سناریوی امنیتی ایجاد تردید در صحت این روایتها و فیلمها نشده است.
به نظر میرسد در حالی که مقامات دولتی و قضایی ایران از اعلام آمار کشته شدگان و بازداشتیهای اعتراضات آبان 98 سرباز میزنند، نیروهای امنیتی با اجرای این سناریوها به دنبال آن هستند تا جای ممکن ابعاد این جنایت را بپوشانند و یا توجیه مناسبی برای آن پیدا کنند. کمترین بهره جمهوری اسلامی از این اقدام، ایجاد اخلال در تلاش رسانههای آزاد برای مستندسازی روایتهای مردمی، آمار کشتهشدگان و سرگذشت بازداشتیها است. تهدید و ارعاب روزنامهنگاران خارج از کشور و خانوادههایشان و هک حساب کاربری فعالان مدنی و سیاسی در شبکههای اجتماعی بعد دیگری از این تلاشها است که همچنان ادامه دارد.