با دنبال کردن خبرها و گزارش رسانههای ایران و اظهارات مسئولان آن کشور میتوان دریافت که تهران از موفقیتهایش در «توافق پکن»، با افتخار زیادی یاد میکند. به عنوان مثال، بانک مرکزی ایران با صدور بیانیهای اعلام کرده که توافق با عربستان سعودی گشایشهای ارزی خوبی ایجاد کرده و مذاکرات فشرده با عربستان سعودی نتایج مثبتی به همراه داشته است.
البته تا زمانی که هدف نهایی از توافق با جمهوری اسلامی ایران تامین «ثبات و امنیت منطقه» و «بهروزی مردم آن» باشد، برای عربستان سعودی فرقی نمیکند از میان چه کسی بیشتر یا کمتر سود ببرد. آنچه از تهران انتظار میرود، این است که به «حاکمیت کشورها» و «حسن همجواری» احترام بگذارد، به شبهنظامیان وفادارش اجازه ندهد ثبات و امینت کشورهای عربی را به هم بزنند و با توقف تامین سلاح برای حوثیها، مسیر پایان جنگ در یمن را هموار کند.
عربستان سعودی کشوری جنگطلب و جنگافروز نیست و مداخله آن در یمن نیز تنها با هدف دفاع از مرزهای آن کشور بود؛ بهویژه پس از آنکه حوثیها در سال ۲۰۱۴، کودتا و بهصراحت اعلام کردند تهران از آنها حمایت میکند، برای آنها اسلحه میفرستد و افرادشان را آموزش میدهد. در واقع، پروژه توسعهطلبانه رژیم ایران به حیاطخلوت عربستان سعودی رسید؛ افزون بر اینکه تهران و گروههای وابسته به آن هرگز «خصومت» خود با عربستان سعودی را پنهان نکردهاند.
با این حال، عربستان سعودی بهشدت سرگرم ساختوساز در این کشور است. چشمانداز ۲۰۳۰ بزرگترین نمونه رویکرد اقتصادی و توسعهای ریاض برای ساختن یک کشور مدرن و پیشرفته است که سرمایهگذاران را از سراسر جهان جذب میکند تا وعده شاهزاده محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی را که اعلام کرد «خاورمیانه به اروپای آینده تبدیل خواهد شد»، تقویت کند.
در سال ۲۰۲۲، ولیعهد عربستان سعودی در گفتوگو با مجله آمریکایی پولیتیکو، دیدگاه ریاض در قبال تهران را به وضوح بیان کرد و گفت: «ایران از لحاظ جغرافیایی همسایه ما است، ما نمیتوانیم ایران را نادیده بگیریم و ایران نمیتواند ما را نادیده بگیرد؛ بنابراین، ما به عنوان دو کشور همسایه باید همزیستی داشته باشیم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در مقابل، تهران هم هرگز مداخلات فرامرزی خود را پنهان نکرد. نمونههای آن را میتوان از بحرین گرفته تا عراق، کویت، یمن، سوریه، لبنان و نوار غزه برشمرد؛ افزون بر سلولهای تروریستی که در شماری از کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله در عربستان سعودی ایجاد کرد. در واقع، رویکرد ۴۴ ساله رژیم ایران شکست طرح «صدور انقلاب» را ثابت کرد و نشان داد که تلاش برای حفظ ثبات و استقرار منطقه به نفع دولت ایران و مردم صبور آن است.
در پیوند با برنامه هستهای، تهران باید بداند که داشتن سلاح هستهای از نظام جمهوری اسلامی حمایت نمیکند؛ زیرا اتحاد جماهیر شوروی بهرغم داشتن زرادخانه هستهای بزرگ در یک جنگ متعارف در افغانستان شکست خورد و دو سال بعد رژیم کمونیستی آن سقوط کرد و سلاح هستهای هم نتوانست مانع سقوط آن شود.
اکنون پس از ۴۴ سال اولویت دادن به ایدئولوژی در برابر واقعگرایی سیاسی، تعهد به صدور انقلاب و اولویت دادن به گفتمان انقلاب بر گفتمان دولت در برخورد با همسایگان، مسلم است که نزدیکی بین دو طرف به معنای پایان همه مسائل موردمناقشه نیست. با این حال، عربستان سعودی و ایران با رسیدن به توافق برای همگرایی و همکاری، کلیه تلاشهایی خود را برای تامین امنیت در خلیج فارس، تضمین عرضه نفت و همکاری برای حل مسائل منطقهای به کار خواهند بست.
البته توافق پکن (در صورت پایبندی تهران به مفاد آن) به چند دلیل به نفع همه کشورهای منطقه است:
اول ایران؛ این کشور حدود شش ماه است که به دلیل بحران اقتصادی روزافزون صحنه اعتراضهای گسترده است و در پی امضای توافق پکن، محبوبیت و ابهت خود را در پایتختهای عربی که اشغال کرده بود، از دست داده است. در بیروت، محبوبیتی برای حزبالله باقی نمانده است، مردم عراق با پیوستن به تظاهرات اکتبر مداخله ایران را رد کردند، در سوریه، گروههای شبهنظامی به مثابه باری بر دوش رژیم بشار اسد باقی ماندهاند و در یمن، حوثیها بزرگترین فاجعه انسانی در تاریخ معاصر را مرتکب شدهاند. از این رو، از دست دادن نفوذ خارجی و افزایش خشم مردم ایران رژیم تهران وادار کرد تا در محاسباتش تجدیدنظر کند.
دوم چین؛ چین با توجه با امضای توافقنامه ۲۵ ساله به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار با تهران، بر جمهوری اسلامی ایران تاثیر زیادی دارد. علاوه بر اینکه این کشور در چارچوب سیاست بینالمللی و جایگاهش به عنوان یک قدرت پیشتار، به دنبال موفقیت ابتکار عمل خود است. تامین امنیت کشتیرانی در خلیج فارس، تنگه هرمز، تنگه بابالمندب و دریای سرخ هم به نفع چین است؛ زیرا این کشور روزانه تنها دو میلیون بشکه نفت از عربستان سعودی وارد میکند.
سوم عربستان سعودی؛ ریاض با توجه به تلاشی که برای ساختوساز، پیشرفت و شکوفایی اقتصادی به دور از درگیریها و ناامنیها دارد، خواستار برقراری ثبات و امنیت در منطقه است. عربستان سعودی که به دلیل سیاست «بیطرفی مثبت»، نقش مهمی در عرصه سیاست جهان ایفا میکند، توجهش به چشمانداز ۲۰۳۰ در داخل این کشور متمرکز است.
بنابراین آینده توافقنامه پکن در دست ایرانیان است و موفقیت آن به پایبندی آنها به مفاد توافقنامه مرتبط است. این در حالی است که تهران در گذشته در موارد متعددی، به تعهداتش پایبند نماند. اکنون با امضای توافقنامه پکن، میزان صداقت آن بار دیگر در بوته آزمایش قرار خواهد گرفت.
از جمله مواردی که جمهوری اسلامی ایران در گذشته به آنها پایبند نبود، میتوان به مواردی اشاره کرد که هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی، روسایجمهوری پیشین ایران در جریان دیدار از عربستان سعودی، توافقنامههایی را با ریاض امضا کردند اما زمانی که به تهران بازگشتند، تندروها هر آنچه در عربستان سعودی بر سر آن توافق شده بود، رد کردند.
پایان دادن به بحران جنگ در یمن، مستلزم توقف تامین سلاح برای حوثیها و اعمال فشار علیه آنها است تا زمینه راهحل سیاسی، تمدید آتشبس و آزادی زندانیان به عنوان بخشی از سازش ملی در آن کشور فراهم شود.
در عراق، هم باید با توقف مداخلات خارجی، به انحلال گروههای شبهنظامی، محدود کردن سلاح در دست دولت و تحمیل حاکمیت قانون اقدام شود تا این کشور بتواند در مسیر ثبات و پیشرفت گام بردارد.
در لبنان، میتوان با پایان دادن به خلاء ریاستجمهوری و کنار گذاشتن سلیمان فرنجیه، نامزد وابسته به حزبالله، برای ریاستجمهوری، اندکی «حسن نیت» نشان داد.
به هر حال، توافقنامه پکن میتواند موفقیتآمیز باشد، مشروط بر اینکه جمهوری اسلامی ایران در پایبندی به مفاد آن جدیت نشان دهد و از این آزمون بزرگ کامیاب بیرون بیاید.