جنگ سوریه با اهداف معینی آغاز شد اما نتایج دیگری از آن بیرون آمد. کسی هم نمیداند پس از این چه پیامدهایی به دنبال دارد و چه زمان به پایان خواهد رسید. در تمام فرازونشیبهای این جنگ، نیروها و قدرتهای محلی، منطقهای و بینالمللی به شکل ثابت یا متغیر نقش داشتند. به گفته گیر پترسون، نماینده ويژه دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه، در واقع این کشور به صحنه تاختوتاز پنج ارتش بیگانه مبدل شده است که برای تسلط بر اراضی و گسترش نفوذ، با هم رقابت میکنند.
یکی از نیروهای محلی، مخالفان فرافرقهای رژیم دمشق بودند که برای برقراری نظام دموکراسی مبارزه میکردند. آنها پس از تبدیل شدن انقلاب به جنگ، متلاشی شدند و قدرت و نفوذشان را از دست دادند. نیروی دیگر جریانهای متعلق به اسلام سیاسی مانند اخوانالمسلمین، القاعده و داعش بودند. آنها قدرت و نفوذشان بالا گرفت و بر عرصه تسلط یافتند ولی پس از تحمل ضربات سخت و سهمگین، نیرویشان تحلیل رفت و ضعیف و کمتاثیر شدند. اما رژیم بشار اسد که به گواهی سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، قرار بود در عرض دو هفته سقوط کند، به کمک ایران و روسیه، پابرجا باقی ماند.
نقش قدرتهای منطقهای و بینالمللی که در سوریه مداخله نظامی کردند، نیز متفاوت بود؛ ایران و روسیه نقش بیشتر و بزرگتری داشتند و آمریکا نقش کمتر و ضعیفتر. اما ترکیه در میدانهای متعددی بازی کرد و نقشهای گوناگونی ایفا کرد. این در حالی بود که کشورهای عربی تقریبا نقشی نداشتند و نقش سازمان ملل متحد هم تنها ظاهری و شکلی است.
قطع روابط کشورهای عربی با رژیم دمشق و به تعلیق درآوردن عضویت آن در اتحادیه کشورهای عربی در گذشته و آغوش گشودن برای آن در حال حاضر هریک منطق خود را دارند و هدف ویژهای را دنبال میکنند. هدف از آن قطع تغییر رژیم بود، اما جمهوری اسلامی ایران با مداخله نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از رژیم دمشق حمایت کرد و زمانی هم که احساس ناتوانی کرد، روسیه را برای مداخله فراخواند. سرانجام ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، نیز برای دفاع از رژیم دمشق به سوریه نیروی نظامی فرستاد که در نتیجه رژیم دمشق به کمک ایران و روسیه پابرجا ماند. اما هدف از گشودن آغوش اعراب برای رژیم دمشق در حال حاضر این است که سوریه را به جهان عرب بازگردانند و دست ایران را از آن کوتاه کنند. زیرا از نگاه اعراب، سوریه «قلب تپنده جهان عرب» به شمار میرود. افزون بر آن، با بازگشت سوریه به آغوش اعراب، مثلث محوری همکاری مشترک مصرــعربستان سعودیــسوریه، تکمیل میشود. نبود سوریه این مثلث را ناقص کرده بود، اکنون زمان مناسب برای بازگشت آن فرا رسیده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این در حالی است که آمریکا به بازگشت سوریه به جهان عرب روی خوش نشان نمیدهد. گرچه موضع آمریکا ممانعتی برای این کار ایجاد نکرده است. آمریکا برای بازگرداندن سوریه به جهان عرب شروطی گذاشته است. یکی از مهمترین شروط آمریکا این است که بر اساس قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت، میان رژیم دمشق و مخالفانش توافق سیاسی صورت بگیرد تا راه برای بازسازی این کشور و بازگشت آوارگان هموار شود.
البته در این خصوص در آمریکا دیدگاههای مختلفی وجود دارد. گریگوری کوز، استاد روابط بینالملل دانشگاه تگزاس، در مقالهای در مجله فارین افرز به این اختلاف اشاره کرده است. او در این مقاله مینویسد: «آمریکا باید با زمامداران قدرتمند در منطقه تعامل کند؛ اگرچه یکهسالار و خودکامه باشند. سوریه زیر سایه یک نظام نیرومند میتواند از استفاده سازمانهای تروریستی از خاکش جلوگیری کند و با گذشت زمان، از حامیان ایرانی و روسی خود فاصله بگیرد که در نتیجه بهتر از سوریه کنونی خواهد بود. بهتر است با بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، رابطه برقرار شود؛ زیرا هم در زمان اسد پدر و هم در زمان اسد پسر، سوریه مرزهای خود با اسرائیل را آرام نگه داشت و نگذاشت سازمانهای تروریستی در خاکش برای حمله به ایالات متحده آمریکا برنامهریزی کنند.»
شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان سعودی، نیز در گفتوگویی که با بشار اسد انجام داد، بر اهمیت راهحل سیاسی، بازگشت پناهندگان و بازسازی تاکید کرد.
حال پرسش این است که آیا با بازگشت سوریه به آغوش اعراب، نفوذ روزافزون ایران در سوریه، لبنان و عراق کاهش خواهد یافت؟ و آیا در این خصوص میتوان به نقش روسیه امیدوار بود؟ جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در زمان دونالد ترامپ، در یادداشتهای خود تحت عنوان «آنچه در اتاق اتفاق افتاد» مینویسد: «در نشست سران در هلسینکی در سال ۲۰۱۸، پوتین به من گفت به ترامپ بگو که روسها به وجود ایرانیها در سوریه نه نیازی دارند و نه مصلحتی در آن میبینند». بولتون میافزاید: «پوتین در مناسبت دیگری به من گفت: کار درستی که ما و شما باید انجام دهیم، این است که ایرانیها را به خروج از سوریه تشویق کنیم». اما با توجه به اینکه در حال حاضر، مسکو با آمریکا در اوکراین غیرمستقیم میجنگد و از سوی دیگر برای درهم کوبیدن شهرهای اوکراین به پهپادهای شاهد ساخت ایران بهشدت نیاز دارد، نمیتوان به موضع پوتین در آینده امیدی بست.
اکنون پرسش دیگری مطرح میشود که پرسش قبلی را تکمیل میکند: احیای محور مصرــعربستانــسوریه برای رهبری جهان عرب تا چه اندازه امکانپذیر است؟ در پاسخ باید گفت که اگر کشورهای عربی محاسبات راهبردی و ژئوپلیتیک خود را به گونهای ترتیب دهند که بتوانند از اختلافها و رنجشهای ناشی از قرارداد کمپ دیوید و جنگ سوریه عبور کنند، میتوانند محور عربی نیرومندی به وجود آورند که در بازیهای منطقهای و بینالمللی نقشی تعیینکننده داشته باشد. عامل جدید در این زمینه توافق ایران و عربستان سعودی در پکن است که چین آن را حمایت و تضمین میکند؛ هرچند آشکار شدن آثار آن به زمان نیاز دارد.
© IndependentArabia