آندریا نیومن که در نوامبر گذشته در سن ۸۱ سالگی در اثر سرطان درگذشت، رماننویس و فیلمنامهنویسی بود که به خاطر مجموعههای تلویزیونی نامعمولی مانند «دسته گلی از سیم خاردار» که داستان روابط جنسی در خانوادهای بههمریخته را روایت میکند، مشهور شد.
به عقیده تهیهکنندگان، این سریال محصول سال ۱۹۷۶ که حدود ۲۰ میلیون مخاطب را به خود جذب کرد، یک «تراژدی یونانی امروزی» بود. در این سریال که نیومن فیلمنامه آن را از روی رمان ۱۹۶۹ خود نوشته است، فرانک فینلی نقش یک ناشر ثروتمند به اسم پیتر منسون را بازی کرده است که به دختر حامله و اغواگر خود به اسم پرو (با بازی سوزان پنهالیگن) طوری خیره میشود که حاکی از افکار زنای با محارم است.
شوهر آمریکایی پرو، به اسم گاوین سورنسون (با بازی جیمز اوبری) همسرش را کتک میزند، با مادرزنش، کیسی (با بازی شیلا آلن) همبستر میشود، و در ادامه داستان، پرو سر زا میرود. در عین حال، پیتر با منشی خود، سارا (با بازی دبورا گرانت) رابطه دارد.
در مجموعهای محصول ۱۹۷۷، به اسم «دسته گلی دیگر» – که به صورت کتاب و فیلم منتشر شد – پیتر و دوستدختر جدید گاوین به اسم ویکی (با بازی الیزابت رومیلی) در کنار اتفاقات و نقشههای شوم دیگر، با هم همبستر میشوند.
بیوفایی مضمونی ثابت در آثار نیومن است. او میگوید: «به من خیانت شده است و خودم هم خیانت کردهام. مثل آشغال با من برخورد شده و خودم هم مثل آشغال با دیگران برخورد کردهام. فکر میکنم با هم یکسانیم.»
این نویسنده در سال ۱۹۳۸ در شهر دوور در کنت متولد شد، تنها فرزند یک خبرنگار و عکاس روزنامه بود. این خبرنگار در هند، جایی که پدرش در ارتش انگلیس خدمت می کرد، به دنیا آمده بود و با یک منشی متولد جامائیکا ازدواج کرده بود. دختر آنها با انتشار اولین رمانش، نام مستعار آندریا نیومن را برای خود برگزید و هرگز نام اصلی خود را فاش نکرد.
او و مادرش در طول جنگ جهانی دوم در شروپشر زندگی میکردند، و در آن زمان پدرش به خاطر مهارتهای عکاسی، در نیروی هوایی سلطنتی بریتانا استخدام شده بود.
خانواده وی سپس به چشایر نقل مکان کردند و نیومن، پس از فارغ التحصیلی در رشته زبان انگلیسی از دانشگاه لندن در سال ۱۹۶۰ به مدت ۱۸ ماه به عنوان کارمند کار کرد و سپس در دبیرستان دخترانه تاتنهام در شمال لندن مشغول تدریس شد. در تعطیلات مدرسه، او چند رمان نوشت، که اولین آنها به اسم «سهمی از جهان» در سال ۱۹۶۴ نوشته شد.
کتاب چهارم او، به اسم «سه در دو جا نمیشود» (۱۹۶۸)، از آزادیهای جدید جنبش دهه شصت الهام گرفته بود. این کتاب داستان مرد میانسالی است که بین عشق به همسرش و دلباختگیاش به معشوقه نوجوانش مانده است و در نهایت متوجه میشود که معشوقهاش از او حامله است. این داستان توسط ادنا اوبراین به صورت فیلمنامه در آمد و در سال ۱۹۶۹ فیلم آن به کارگردانی پیتر هال و بازیگری راد اشتایگر، کلر بلوم و جودی گیسون، ساخته شد.
نیومن تدریس را ترک کرد و در حالی که در سال ۱۹۷۲ مشغول گرفتن مدرک کارشناسی ارشد خود در رشته زبان انگلیسی از دانشگاه لندن بود، به نوشتن ادامه داد. قبل از آن، او اولین فیلمنامه خود را تحت عنوان «دیگه خیلی دیر شده» (۱۹۷۰) به عنوان بخشی از مجموعه «داستانهای غمانگیز» برای تلویزیون آیتیوی نوشت.
در سال ۱۹۷۲، پس از آن که یکی از داستانهای کوتاه وی به اسم «او همدم تو خواهد بود» در یکی از قسمتهای مجموعه ترسناک «نایت گالری» به صورت فیلم درآمد، از او درخواست شد که یکی دیگر از داستانهایش به اسم «شب مردانه» را برای مجموعه «ترسانندگان» به صورت فیلمنامه در بیاورد، که در همان سال روی پرده رفت.
به دنبال این، در سال ۱۹۷۳ نوشتن قسمت دیگری به اسم «داستان عشق» به او محول شد. در این داستان دختر ۱۳ سالهای شدیدا جذب مرد میانسالی میشود. این کار، نشانهای از چیزی بود که نیومن در آثار بلوغیافته خود به تلویزیون آورد.
یکی دیگر از کارهای محبوب او، دو قسمت از مجموعه «هلن: زن امروزی» (۱۹۷۳) بود، داستان زنی سی چهل ساله که شوهرش را که به او خیانت کرده است، ترک میکند تا تحصیل کند و خودکفا شود.
نیومن به نشانه تشکر، نسخهای از رمان «دسته گلی از سیم خاردار» را به تونی وارمبی، که یكی از آن قسمتها را کارگردانی کرده بود، هدیه داد. وارمبی متوجه شد که آن رمان قابلیت این را دارد که به صورت فیلم دربیاید.
آن داستان درام و ادامه آن، نیومن را آن گونه که سزاوار او بود، مشهور کرد. به دنبال آن، رمان «مکنزی» (۱۹۸۰) منتشر شد که به صورت سریال تلویزیونی نیز درآمد. این مجموعه نیز داستانی بینخانوادگی است که در آن جک گالووی نقش یک بنّای اسکاتلندی را بازی میکند که پس از نقل مکان به لندن همراه با زن سردمزاج و مودماغش، با زنان دیگری رابطه برقرار میکند.
مضمون بیوفایی بار دیگر در فیلم «آلکسا» (۱۹۸۲) تکرار میشود. این فیلم که نیومن فیلمنامه آن را از روی رمان ۱۹۶۸ خود نوشته است داستان مردی را روایت میکند که پس از نقل مکان دوست همسرش به آپارتمان او، به وی خیانت میکند. این مضمون در فیلم «احساس گناه» (۱۹۹۰) نیز تکرار شده است. در این فیلم، ترهور ایو نقش رماننویس میانسالی را بازی میکند که میکوشد تا از رابطه داشتن با دختر نوجوان بهترین دوستش، برای نوشتن داستانهایش الهام بگیرد، اما آن اقدام عواقب ویرانگری دارد.
در درام دیگری از نیومن به اسم «رگ شیطانی» (۱۹۹۹)، ایو نقش شخصیت اغواگر دیگری را بازی میکند. در این فیلم او یک استاد زبان انگلیسی است که خواهرزاده متأهلش را اغوا میکند تا با یک بازیگر بیکار رابطه داشته باشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
دو کار دیگر اما کمتر موفق نیز از نیومن بر جای مانده است. یکی «چهره ایموجن» (۱۹۹۸) که روایت بخت و اقبال متفاوت دو خواهر در زندگی و عشق و داستان رابطهای اجتنابناپذیر است، و دیگری «تظاهر کن جودیت هستی» (۲۰۰۱) که در آن یک فروشنده جواهرات عتیقه به بازیگری که روسپی شده است، پول میدهد تا خودش را به جای دوستدخترش که بهتازگی مرده است، جا بزند.
نیومن در سال ۲۰۰۴ به سرطان پستان مبتلا شد و به دنبال آن، پیشنهاد نوشتن فیلمنامه نسخه بازسازی شده «دسته گلی از سیم خاردار» را که در آن ایو نقش منسون را بازی میکند، رد کرد.
نیومن، در سال ۱۹۵۹، در حالی که هنوز دانشجو بود، با ترنس نولان ازدواج کرد اما بعداً از او جدا شد.
آندریا نیومن، نویسنده، در ۷ فوریه ۱۹۳۸ به دنیا آمد و در ۹ نوامبر ۲۰۱۹ درگذشت.
© The Independent