آیا اسرائیل در مقابله با تهدید ایران تنها است؟ 

«دیپلماسی کشورهای عرب به سمتی پیش می‌رود که در آن ممکن است اسرائیل خود را در موضع مخالف ایران تنها بیابد»

رزمایش نظامی ارتش اسرائیل در بلندی‌های جولان، نزدیک مرز سوریه- JALAA MAREY/AFP

اورشلیم‌‌پست در مقاله‌ای تحلیلی نوشت که یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، اواسط آوریل در نشستی با خبرنگاران گفت که حمله‌های کشورش به زیرساخت‌های مرتبط با جمهوری اسلامی ایران، تحت نظارت او افزایش چشمگیری یافته است. 

گالانت افزود که در سه‌ماهه نخست سال ۲۰۲۳، میزان حمله‌های اسرائیل در سوریه دو برابر شده است. 

اورشلیم‌‌پست در این مقاله که روز جمعه پنجم مه، منتشر شد، نوشت که اقدام‌های کنونی اسرائیل در سوریه در چارچوب یک تصویر به‌شدت متغير استراتژیک منطقه‌ای رخ می‌دهد، تصویری که در ضرورت مقابله با ایرانی که جسورتر شده هم فوری است و هم پیچیده. 

گالانت در سخنان خود یک برداشت استراتژیک روشن از تحولات را با محوریت مفهوم ایرانی «یکپارچگی جبهه‌ها» ترسیم کرد. رهبران و مقام‌های ارشد جمهوری اسلامی اغلب در سخنان خود از این عبارت استفاده می‌کنند که به استفاده تهران از اقدام هماهنگ گروه‌های نیابتی و سازمان‌هایی که در پیرامون اسرائیل ساماندهی کرده است، اشاره دارد. 

اسرائیل دیگر نمی‌تواند بگوید که تشدید تنش علیه غزه به رویارویی دوجانبه بین اسرائیل و حماس محدود می‌شود. به همین ترتیب، اقدام علیه گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی ایران در کرانه باختری نیز ممکن است واکنش حامیان جمهوری اسلامی ایران در لبنان را درپی داشته باشد، چنان‌که مثال‌هایی از این الگو در سال‌های گذشته رخ داده است و عملیات «حفاظت دیوارها» در سال ۲۰۲۱ که پس از موشک‌پرانی حماس و جهاد اسلامی از غزه در واکنش به وقایع مسجد‌الاقصی در اورشلیم صورت گرفت، یکی از این نمونه‌ها است. 

اورشلیم‌ پست نوشته است که وقایع شوم‌تری که حاکی از گسترش چشمگیر دایره نفوذ است، در دو ماه گذشته رخ داده است، از جمله پرتاب بمب پیچیده‌ای از طرف حزب‌الله لبنان در ۱۵ مارس با این قصد که بمب در اسرائیل منفجر شود و صدور مجوز راکت‌پرانی حماس از جنوب لبنان به اسرائیل در ششم آوریل. 

اسرائیل وارد دوران تهدیدهای چند جانبه شده است

همان‌طور که وزیر دفاع اسرائیل گفت دوره «پایان درگیری‌های محدود»‌ به‌سر رسیده و این کشور «با یک دوره امنیتی جدید مواجه است که ممکن است به شکل هم‌زمان تهدیدی واقعی علیه همه جبهه‌ها باشد».

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اورشلیم‌‌پست نوشت که این دایره الزاما به لبنان و سوریه محدود نمی‌شود و ظرفیت‌های موشکی جمهوری اسلامی ایران در سال‌های گذشته تا شبه‌نظامیانش در غرب عراق نیز گسترش یافته است. 

سامانه‌ موشک‌های زلزال، فاتح ۱۱۰ و ذوالفقار، اسرائیل را در برد خود قرار می‌دهند و دولت محمد شیاع السودانی در عراق با حمایت شبه‌نظامیان تحت حمایت جمهوری اسلامی مستقر شده است و از همین رو، چشم خود را بر فعالیت‌های این گروه‌های نیابتی تهران می‌بندد.

از دیدگاه فرماندهی و کنترل، تهران امروز دارای ساختار و منطقه کنترل واقعی است که از مرز ایران و عراق تا لبنان، مدیترانه و مرز سوریه و اسرائیل امتداد دارد. به‌دلیل ثبات نسبی اردن و کنترل اسرائیل بر دره اردن، این منطقه با کرانه باختری پیوند ندارد. اما هم در غزه و هم در کرانه باختری، جمهوری اسلامی ایران دارای گروه‌هایی است که می‌تواند آن‌ها را فعال کند. 

این مجمع‌الجزایر متشکل از شبه‌نظامیان، با حمایت حکومتی قدرتمند، همان چیزی است که در صورت وقوع جنگ چند‌جبهه‌ای مورد بحث وزیر دفاع اسرائیل، فعال خواهد شد.

اورشلیم‌‌پست سپس به حمله‌های اخیر اسرائیل در سوریه، ازجمله حمله به فرودگاه حلب، و کشته‌شدن شماری از اعضای سپاه پاسداران و حزب‌الله و انهدام حدود ۲۳ انبار اسلحه و مهمات متعلق به جمهوری اسلامی و نیروهایش اشاره کرد و نوشت که «ظاهرا اسرائیل با تشدید حمله‌ها به‌دنبال حفظ نیروی بازدارندگی خود و نشان‌دادن توازن ظرفیت‌ در برابر ایران است، اما فقط در یک جبهه: سوریه».

انزوای اسرائیل در جبهه دیپلماتیک 

اورشلیم‌‌پست سپس نوشت که تحولات موازی در جبهه دیپلماتیک نیز ممکن است نقش ایفا کنند و افزود که اگر اسرائیل زمانی می‌توانست خود را به‌عنوان بخشی از یک جبهه نوظهور منطقه‌ای ضدایرانی ببیند، اکنون چنین تصوری دور از ذهن است. در واقع به نظر می‌رسد که دیپلماسی کشورهای عرب به سمتی پیش می‌رود که در آن اسرائیل ممکن است خود را در موضع مخالف ایران تنها بیابد. 

اورشلیم‌‌پست در این راستا به ملاقات این هفته وزیران خارجه اردن، مصر، عربستان سعودی، عراق و به‌ویژه سوریه در امان اشاره کرد و نوشت که این اولین سفر فیصل مقداد، وزیر خارجه سوریه، به اردن از زمان شروع جنگ داخلی سوریه در ۲۰۱۱ به این سو است و تازه‌ترین نشانه از احتمال بازگشت رژیم اسد به عرصه دیپلماتیک عربی و تلاش شماری از کشورهای عرب برای مشروعیت‌دادن به دمشق به شمار می‌رود. 

وزرای خارجه عرب در بیانیه‌ای پس از این نشست، از جمله تعهد کردند که «از سوریه و نهادهایش در هر گونه تلاش مشروع برای تقویت کنترل بر سرزمین‌های سوریه، حاکمیت قانون، و پایان دادن به حضور گروه‌های مسلح و تروریستی در آن کشور حمایت کنند و جلوی مداخله خارجی را بگیرند».

اورشلیم‌‌پست نوشته است چنین اقدام‌هایی نشان‌دهنده تلاش برای احیای دیپلماسی عرب‌محور و همکاری نیمه‌کاره با اتحاد منطقه‌ای ایران است. 

از این منظر، نشست امان تازه‌ترین اثر نزدیک‌شدن امارات متحده عربی و عربستان سعودی به تهران است. بنابراین حتی زمانی که اسرائیل تشدید تنش در سوریه را ضروری می‌داند، دولت‌های اصلی جهان عرب دقیقا در جهت مخالف حرکت می‌کنند.

اقدام‌های اعراب منعکس‌کننده ارزیابی هوشیارانه آنان از توازن قدرت منطقه‌ای است. مراکز سنتی دیپلماسی عرب به این نتیجه رسیده‌اند که آمریکا دیگر علاقه‌ای به حضور چشمگیر در منطقه خاوردمیانه ندارد؛ بنابراین به‌دنبال یک تعادل جدیدند.

اسرائیل که رژیم اسلامی تهران خواستار نابودی‌اش است، این گزینه را ندارد. درنتیجه اورشلیم هم‌اکنون با این چشم‌انداز مواجه است که در مسیر توقف و عقب‌راندن پیشروی منطقه‌ای ایران تنها است و بخشی از یک ائتلاف نیست. 

گسترش بلندپروازی‌های تهران به این معنی است که عمر تلاش‌های دیپلماسی عرب برای آشتی با آن احتمالا کوتاه است. در این میان، اسرائیل باید از ظرفیت‌های برتر خود برای تداوم مختل‌کردن و ناکام‌گذاشتن و جلوگیری از پروژه منطقه‌ای ایران استفاده کند. انجام این کار و بازسازی بازدارندگی در مقابل تهران جسورشده، ممکن است به اقدامی فراتر از جبهه سوریه نیاز داشته باشد.