گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی با انتشار نامهای از زندان اوین «ضرب و شتم، تعرض و فحاشی» علیه بازداشتیهای خیزش انقلابی را در زندانهای جمهوری اسلامی ایران تایید کرد و ضمن کنایه به دستگاه قضایی که معترضان را برای ابراز پشیمانی تحتفشار میگذارد، نوشت که ابراز پشیمانی، مشروعیت از دست رفته حکومت را بازنمیگرداند.
او همچنین با تشریح نحوه بازداشت، روند بازجویی و محکومیت خود نوشت که در آگاهی شاپور تفتیش بدنی شده است.
این کنشگر مدنی و سیاسی که روز چهارم مهرماه گذشته و حدود یک هفته پس از کشته شدن مهسا امینی، تنها چهار ماه پس از آزادی بار دیگر با حمله نیروهای امنیتی به خانهاش دستگیر شد، درباره روز بازداشتش نوشت: «در خانه شکسته شد و ۱۱ نفر با اسلحه و لگد به سمتم حمله و با ضرب و شتم و فحاشی بازداشتم کردند.»
گلرخ ایرایی میگوید ماموران امنیتی او را پس از بازداشت به مرکز وزرا بردند و چندین ساعت بازجویی کردند. پس از آنها هم ابتدا به پایگاهی موسوم به امام حسن مجتبی و سپس زندان قرچک ورامین منتقل شد. او در نامهاش نوشته است که پس از ۱۰ روز نیز با ایجاد فضایی رعبآور به آگاهی شاپور رفته و در آنجا با «تهدید و دستدرازی ماموران آگاهی لخت و تفتیش بدنی» شده است.
این زندانی سیاسی در ادامه نامهاش نوشت: «مدتی بعد توسط بازپرس حاجمرادی با اتهامات اجتماع و تبانی، تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم (بدون وجود مستنداتی) تفهیم اتهام شدم و حالا بعد از هفت ماه بلاتکلیفی توسط ایمان افشاری قاضی شعبه بیستوشش دادگاه انقلاب با پیشنهاد مطالبه عفو مواجه شدهام.»
گلرخ ایرایی افشا کرد که پس از مخالفت با این پیشنهاد در همان روز که وعده داده بودند در صورت تسلیم درخواست عفو و ابراز پشیمانی، حکم آزادیاش را صادر میکنند، به هفت سال حبس محکوم شد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این کنشگر مدنی در ادامه نامهاش به تبلیغات حکومتی با عنوان «عفو رهبری» و اجبار معترضان به ابراز پشیمانی کنایه زد و با توصیف وضعیت امروز ایران تحت سلطه جمهوری اسلامی نوشت: «ما که مسکنمان زیر خطر فقر است و فرزندانمان را تنفروشی سیر میکنیم و برای ۷۰ هزار تومان به دار آویخته میشویم و دستانمان بهحکم شریعت بریده میشود، ما که فرزندانمان به جرم همراه داشتن چاقو به دار آویخته میشوند و قربانیان کودککشی شدهایم و چشمانمان به ضرب گلوله تخلیه میشود، ما که نوجوانانمان در حملههای شیمیایی در حین تحصیلی که قرار بود مجانی باشد مسموم میشوند، ما که برای حقوق اولیه و سبک زندگی، روابط و پوشش، خوردن و نوشیدن، مجازات و کشته میشویم، از چه پشیمان باشیم؟»
گلرخ ایرایی به مستقل نبودن دستگاه قضایی نیز انتقاد و تاکید کرد بهرغم انکارهای جمهوری اسلامی آنچه اتفاق میافتد و ما زندگی میکنیم، اثباتی بر این ادعا است. او نوشت: «قوه قضائیه جمهوری اسلامی به مانند دیگر قوا، نهادها و سازمانهایش در سیطره استبدادی ارتجاعی است و گماشتگان در هر جایگاه و با هر سمتی برای برخوردهای سلیقهای و اعمال دستورات عوامل اطلاعاتی و سربازان گمنام رژیم آزادی عمل دارند.»
این زندانی سیاسی در ادامه نیز تاکید کرد ماهیت جمهوری اسلامی همان است که از ابتدای مصادره انقلاب بود و قضات فعلی نیز از اخلاف همان قضات دهه ۶۰ و هیئت مرگاند.
گلرخ ایرایی در نامهاش از زندان اوین فشار ماموران امنیتی بر بازداشتیها و خانوادههایشان را برای تغییر موضع افشا کرد و نوشت که برخی از آنها تا سرحد مرگ کتک خوردند به برخی تعرض شده بود و برخی هم مورد فحاشی قرار میگرفتند و تهدید به از دست دادن حقوق شهروندی خود میشدند.
این زندانی سیاسی، برنامه هدفمند حکومت برای تحتفشار گذاشتن بازداشتیها برای ابراز پشیمانی را تایید کرد اما خطاب به جمهوری اسلامی ایران نوشت: «وادار کردن افراد به ابراز پشیمانی مشروعیت از دست رفته را بازنمیآورد.»
او در مقابل، رفتار حکومتیها را «شرمآور» توصیف کرد و ادامه داد: «دست داشتن در قتلهای حکومتی و علم کردن چوبههای دار و صدور احکام مرگ، دامن زدن به فساد سیستماتیکی که به تورم افسارگسیخته و فروپاشی اقتصاد منجر شد و سرکوب مردمی که برای بهتر زیستن لب به اعتراض گشودند و با ضربتی روانه گورستان یا دچار نقص عضو شدند، شرمآور است.»
گلرخ ایرایی به شعارهای روحالله خمینی و دیگر مقامهای حکومتی در سالهای ابتدایی وقوع انقلاب اسلامی کنایه زد و افزود: «آمده بودند کوخنشینان را کاخنشین کنند و مستضعفان را سروری ببخشند؛ اما فساد سیستماتیک و اختلاس شغل دوم آقازادهها شد.»
این زندانی سیاسی به فقیر شدن بیش از نیمی از جمعیت جامعه، بیکاری، گرسنگی، دریوزگی، تنفروشی، کار کودکان و بیخانمانی بسیاری از شهروندان در سالهای پس از انقلاب اشاره کرد و با کنایه به سخنان علی خامنهای و دیگر مقامهای حکومتی نوشت: «بازخوانی واژهی مستضعف و جستن معنای عمیق تمدنی در آن، از رنج در فقر زیستن نمیکاهد. فقرا را قشر کم برخوردار خواندن و دستهبندی گرسنگان در دهک چندم، چهرهی کریه فقر را بازسازی نمیکند.»
گلرخ ایرایی در پایان نیز تجربههای تاریخی را مثال زد و با هشدار به حکومتیها نوشت در نهایت پشیمانی سهم آنانی شد که صدای انقلاب مردم را نشنیدند و اریکه قدرتشان سرنگون شد و سهم آنانی خواهد بود که از تاریخ درس نگرفتند و خیزش انقلابی مردم را ندیدند.