نقل و انتقالهای تابستانی فوتبال ایران آشفتهبازاری است که هیچ نسبتی با واقعیتهای اقتصادی باشگاهها ندارد. باشگاههای دولتی بدون هیچ تعهدی به بودجههای عمومی که در اختیار دارند، بسیار بیشتر از توان مالی خود در بازار جولان میدهند. باشگاههای شبهخصوصی نیز که صاحبانشان از رانتهای دولتی و حکومتی بهره میبرند، از هزینه کردنهای بیبازگشت در فوتبال ابایی ندارند و ریختوپاشها را برای افزودن به بدهیها ادامه میدهند.
در این سبک باشگاهداری دولتی-رانتی، هر سال در اغلب باشگاهها ورشکستگی رخ میدهد، اما در کوران بحرانهای مالی، آنها همیشه میتوانند هزینه بتراشند و به سوی هدفهایی نامعلوم و غیرحرفهای پیش بروند. ویرانهای که بهجا میماند، کسی را در فوتبال ایران به وحشت نمیاندازد. انگار همه مهمان یک جشن ویرانیاند.
در بازار تابستانی فوتبال ایران، رقمهای پیشنهادی به بازیکنان و مربیان چیزی نیست که باشگاههای ایران توان پرداختن آن را داشته باشند، اما قراردادها امضا میشود تا بدهیها انباشته شود. تمام بودجه فعلی و درآمدهای آینده باشگاهها صرف خرید بازیکنان و مربیان میشود و عجیب اینکه همین باشگاهها با سر و صدای بسیار در نقل و انتقالها، در طول فصل حتی زمین مناسب برای تمرین ندارند و برای مسافرتهایشان به هتلها و شرکتهای هواپیمایی بدهکار میشوند. خبر بدهیهای بزرگتر هم پس از شکایت بازیکنان و مربیان خارجی به گوش میرسد که به لغو پروانه حرفهای و محروم شدن از شرکت در لیگ قهرمانان آسیا منجر میشود.
اما اگر خیال کنیم که تکرار این وقایع برای باشگاههای ایرانی به تغییر نگاه به باشگاهداری میانجامد، اشتباه میکنیم. هیچ ارادهای برای تغییر در فوتبال ایران وجود ندارد و همه آموخته شدهاند که در میانه این بحرانها، منافعی برای خود دست و پا کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
توجیه محبوب و مشهور برای این هزینههای گزاف، مقایسه باشگاههای ایرانی با باشگاههای لیگ قطر و عربستان یا امارات است. اما در این مقایسه مرسوم، از چشمانداز آن کشورها برای سرمایهگذاری و درآمدزایی نادیده گرفته میشود. فوتبال ایران هدفهای اقتصادی شفافی ندارد و بدون نوشتن یک خط برنامه، دولت و حکومت بر فوتبال تسلط دارند و این تسلط همیشه جنبههای امنیتی داشته است.
قیمت بازیکن در فوتبال ایران با درآمد ناچیز باشگاهها همخوانی ندارد. باشگاهها از حق پخش تلویزیونی با توجه به انحصار صدا و سیمای حکومت بیبهرهاند و مهمترین راه درآمدزایی را از دست میدهند. همین یک دلیل هم شاید کافی باشد برای اینکه وابستگان حکومت باشگاههای شبهخصوصی رانتی ایجاد کنند که گاهی خیلی هم پولدار جلوه میکنند، اما واقعیت این است که هر چند سال یک بار، خبر اختلاس و پولشویی مالکان این یا آن باشگاه خصوصی شنیده میشود. حکومت هم از پدید آمدن چنین باشگاههایی استقبال میکند و هیچ مسیری برای باشگاهداری با اقتصاد سالم ورزشی باقی نمیگذارد.
بدهی باشگاه پرسپولیس فقط به بازیکنان فصل گذشتهاش بیش از ۶۶ میلیارد تومان است. گفته میشود پرسپولیس توان پرداخت این بدهی را ندارد، اما همین باشگاه هیچ ترسی از خریدهای گرانتر ندارد. این وضع برای تیم قهرمان، که بیشترین درآمدش را به واسطه جایگاهش میتواند داشته باشد، نشان میدهد که در باشگاههای دیگر چه بدهیهایی انباشته میشود. استقلال، که بهدلیل بدهیاش به آندرهآ استراماچونی، مربی ایتالیایی ۳ فصل پیش، از لیگ قهرمانان آسیا حذف شد، همچنان بدون هیچ تغییری در سیاق مدیریت به تلنبار کردن بدهیهای بزرگتر در نقل و انتقالها مشغول است.
باشگاهداری در ایران دچار جنون ایجاد بدهی است. مدیران تحمیلی آموخته شدهاند که در این منجلاب خودساخته منافعی داشته باشند. در فوتبال، بهدلیل گرایش هواداران به موفقیت، گاهی روشهای بسیار ویرانگر در کوتاهمدت موفقیتآمیز جلوه میکند، اما آنچه بهجا میماند باشگاههایی است دچار بیماری بیدرمان اقتصادی. آنها به دستاندازی به بودجههای عمومی و ایجاد رانت برای خودشان خو گرفتهاند. باشگاهها بدون زیرساختهای ساده و اولیه مثل زمین تمرین یا خوابگاه مناسب برای تیمهای پایه، با امکانات ابتدایی و عاریهای اداره میشوند، اما همیشه آمادهاند در نقل و انتقالها بدهیها را بیشتر کنند. مدیران با بزرگنمایی این خریدها و وعده ساختن تیمی پرستاره موفقیت به هواداران نوید میدهند، اما از آخرین قهرمانی یک باشگاه ایرانی در آسیا بیش از ۳ دهه گذشته است.
مدیران باشگاهها پیدرپی تغییر میکنند و مسئولیت بدهیهای پیشین را به گردن مدیران قبل از خود میگذارند، اما خود نیز با ایجاد بدهیهای بیشتر بحرانهای بزرگتری میسازند و با رسوایی مالی از باشگاه کنار میروند. اما این رسواییها تاریخ مصرف کوتاهی در رسانهها دارد و پس از چند تیتر جنجالی درباره آن سوژه، خیلی زود فراموش میشود.