در آستانه فصل جدید لیگ برتر فوتبال ایران، صداوسیمای جمهوری اسلامی همچنان حتی یک در را برای گفتوگو درباره پرداخت حقپخش تلویزیونی به باشگاهها باز نمیکند، و واقعیت این است که باشگاههای دولتی و شبهخصوصی و رانتی، قدرت و استقلال جدل با صداوسیما برای دریافت حق بدیهی خود ندارند. این معرکه تکراری که در فوتبال ایران درگرفته، دعوایی دروغین است.
باشگاهداری در ورزش حرفهای، بدون حقپخش تلویزیونی ممکن نیست؛ مگر اینکه بودجه باشگاهها به طرز مشکوکی از شرکتهای مخابراتی رانتی، بودجههای عمومی بیحساب و پولهای بادآورده متخلفان اقتصادی تامین شود.
اگرچه طبق آخرین هشدارهای ایافسی، احتمال حذف باشگاههای ایرانی از لیگ قهرمانان آسیا به دلیل محرومیت از حقپخش تلویزیونی شدت گرفته است، اما صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر بیش از ۴۰ سال انحصار، همچنان کوچکترین تمایلی به پرداخت حقوق بدیهی فوتبال ندارد و مجوز رایگان پخش تلویزیونی لیگ برتر را متعلق به خود میداند، و حتی مجری برنامه ورزشی تلویزیون در دفاع از سازمان انحصاری متبوعش، با استدلالهایی تهی از منطق، اصرار دارد که صداوسیما حقپخش را طبق قانون پرداخت نمیکند. این از عجایب ورزش ایران است. صداوسیما فقط در صورتی حاضر به پرداخت حقپخش به فوتبال است که رقمی معادل آن را به منزله «بودجه» از دولت دریافت کند، و این یک دور باطل است که دولت بودجهای به صداوسیما بدهد تا صداوسیما آن را بین باشگاههای دولتی یا شبهخصوصی و وابسته به نهادهای حاکمیت تقسیم کند.
صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران حتی اجازه نمیدهد که باشگاهها از حقپخش اینترنتی بهرهمند شوند. تعداد مخاطبان ایرانی که بازیها را از پخش اینترنتی دنبال میکنند، در سالهای اخیر افزایش یافته است، اما صداوسیما در اپلیکیشن خود بازیها را پخشمستقیم اینترنتی میکند و مخاطب تماشای اینترنتی فوتبال دیگر دلیلی ندارد که به سایت یا برنامه نرمافزاری دیگری رجوع، و با پرداخت پول بازی را تماشا کند. بنابراین، واگذاری حقپخش اینترنتی به هر رسانه دیگر هم نمیتواند درآمدساز باشد، چون صداوسیما برای تبلیغ برنامه نرمافزاری و سایت خود، فوتبال را به حراج گذاشته است. چند سال پیش حقپخش اینترنتی به رسانهای خصوصی که خود زیر سایه صداوسیما و با سوءاستفاده از فرصتهای تبلیغاتی در شبکه سوم این تلویزیون انحصاری رشد کرد، واگذار شد. اما آن رسانه نیز درآمدی را برای باشگاهها تولید نکرد، چون صداوسیما بازیها را رایگان پخش اینترنتی میکرد و امکان و فرصت درآمدزایی چشمگیر وجود نداشت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
قرارداد با شبکههای تلویزیونی خارجی، راهی است که میتواند باشگاههای فوتبال ایران را به ثروتی چشمگیر برساند، اما باشگاههای دولتی و شبهخصوصی چنین استقلالی ندارند که بتوانند برای بستن قرارداد با تلویزیونهای خارجی وارد مذاکره شوند. ممنوعیت مضحک استفاده از ماهواره در ایران نیز دلیل کافی برای منع قانونی چنین قراردادهای فرضی است.
باشگاههایی مانند استقلال، پرسپولیس و تراکتور چند بار تهدید کردهاند که دوربینهای صداوسیما را به ورزشگاه راه نمیدهند، اما این تهدید مدیران بیشتر نمایشی برای جلبتوجه هواداران است و کاربرد دیگری ندارد. باشگاهها حتی مالک ورزشگاه محل بازی خود نیستند که اختیار ورود دوربینهای صداوسیما را داشته باشند و مهمتر از آن، مدیران دولتی این باشگاهها خود میدانند که تهدیدشان صداوسیمای انحصاری را به پرداخت حقپخش مجبور نخواهد کرد. مدیران باشگاهها اغلب برای توجیه بدهیهای انباشته باشگاه تحت مدیریت خود، پرداخت نشدن حقپخش تلویزیونی را مطرح میکنند و هرچند بیراه نمیگویند و صداوسیما درآمد بزرگی را از فوتبال دریغ کرده است، طرح این بحث حاصل دیگری جز توجیه بدهیهای کلان ندارد.
رقم حقپخش تلویزیونی که باید در بازار رقابتی بین تلویزیونهای خصوصی روشن شود، در فوتبال ایران نامعلوم است، چون تجربهای برای چنین قراردادی وجود ندارد، و درآمدهای صداوسیما هنگام پخش بازیها نیز شفاف نیست که بتوان به عدد و رقمی درباره درآمدهای فرضی از حقپخش برای فوتبال رسید. وقتی از حقپخش تلویزیونی در فوتبال ایران حرف میزنیم، در واقع درباره رقمی نامعلوم و محاسبهنشده خیالبافی میکنیم.
فقط فوتبال و لیگ برتر ایران نیست که از حقپخش تلویزیونی محروم است. سایر ورزشها نیز سهمی از پخش تلویزیونی مسابقات خود از شبکه سوم سیما و شبکه ورزش یا شبکههای استانی ندارند. مهمتر اینکه مسابقات ورزش زنان از صداوسیمای جمهوری اسلامی حتی پخش نمیشود که درباره این درآمد دریغشده از زنان حرف بزنیم.
دعوای دروغین بر سر حقپخش تلویزیونی فوتبال ایران، هیچگاه نتوانسته برای باشگاههای ورشکسته ایرانی درآمدی پدید آورد و بحث دراین باره، به یک سرگرمی گهگاهی رسانهای شباهت دارد. صداوسیمای انحصاری، درآمدی بزرگ را از فوتبال به یغما برده است، در حالیکه اغلب مخاطبانی که برایش باقی ماندهاند، فقط هنگام پخش انحصاری فوتبال مجبورند پای شبکههایش بنشینند و البته کیفیت نازلی از تصویربرداری و گزارش را تحمل کنند.