آیا بین بیانیه اخیر داعش درباره کشته شدن ابوالحسین الهاشمی القرشی، چهارمین رهبر داعش، و عوامل فروپاشی این گروه که در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴ موفق به تشکیل «خلافت داعش» شد، ارتباطی وجود دارد؟ چرا همیشه کشته شدن افراطیترین رهبران داعش به فروپاشی و نابودی این گروه ربط داده میشود؟ جهان پس از نزدیک به ۹ سال از شکست داعش، از فروپاشی این گروه و ازهمپاشیدگی اندیشههای بنیادینش به چه موفقیتهایی دست یافته است؟
پنجشنبه ۳ اوت ۲۰۲۳، ابوحذیفه انصاری، سخنگوی داعش، در یک فایل صوتی که در یکی از پایگاههای خبری این گروه در تلگرام منتشر شد، خبر کشته شدن چهارمین رهبر داعش را اعلام کرد، بدون اینکه به زمان کشته شدن و تعیین جانشین او اشارهای بکند. سخنگوی داعش در این پیام، طبق معمول، جز ذکر کنیه رهبر جدید (ابوحفص الهاشمی القرشی) جزئیات بیشتری درباره شخصیت او ارائه نداد. ابوحذیفه رهبر جدید را شخصیت شجاع و دلیری توصیف کرد که بهقول او، با بریدن سر کافران و صلیبیها، عدالت را اجرا میکند. او با مقایسه رهبران داعش و خلفای راشدین، گفت: «همه مانند هم کشته شدند». سخنگوی داعش با این تشبیه، خواست شکستی را که این گروه افراطی متحمل شده است بخشی از مبارزه با باطل جلوه دهد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ابوحذیفه انصاری این حقیقت را، چه از بیتوجهی و چه از عمد، فراموش کرد که امت اسلامی در طول تاریخ اسلام بر عدالت، نیکی و پارسایی خلفای راشدین (ابوبکر صدیق، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان و علی بن ابیطالب) توافق نظر دارند و به همین دلیل، آنها را «خلفای راشدین» و رهیافتگان راه حق و عدالت مینامند. مسلمانان بر این باورند که خلفای راشدین بهدلیل اینکه کنار پیامبر خدا و از شخصیتهای نزدیک به او بودند، از ویژگیهای والای انسانی پیامبر الهام گرفتهاند و اغلب آنها به دست کفار کشته شدند. بنابراین، هیچ وجه مشترکی بین خلفای راشدین و رهبران قاتل و خونآشام داعش وجود ندارد و مقایسه بین آنها چیزی جز افترا و تهمت آشکار نیست.
درست است پس از اینکه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری سابق آمریکا، در ۲۲ مارس ۲۰۱۹ سقوط دولت داعش و در سال ۲۰۱۷ آزادسازی شهر موصل را اعلام کرد، این گروه از مرحله «دولت» به مرحله «بدون دولت» منتقل شد، اما از آن پس، این گروه به هستههای خفته تبدیل شد و دامنه فعالیتهایش را در مناطق بیابانی عراق و سوریه، بهویژه در منطقه بادیه سوریه، گسترش داد و این خود موفقیتی انکارناپذیر است.
در واقع، جامعه جهانی از طریق ائتلافی که در سال ۲۰۱۴ تشکیل شد، ایده حذف فیزیکی و جغرافیایی این گروه را کنار گذاشته است و با گذشت چهار سال از دستاوردی که به پایان «دولت داعش» منجر شد، دیگر نمیتوان از پیروزی علیه داعش تمجید کرد، بهویژه اینکه این گروه نسبت به زمانی که دولتش را در اطراف شهرهای رقه و موصل تاسیس کرده بود، به خطری بزرگتر تبدیل شده است.
در نتیجه، میتوان گفت داعش بهرغم رویاروییهای بسیاری که با نیروهای امنیتی عراق و سوریه و نیروهای ائتلاف بینالمللی داشت و با گذشت بیش از ۹ سال از زمان ظهورش، هنوز از بین نرفته و صلح و ثبات مناطقی را که فعالیتهایش در آنها رو به گسترش است همچنان تهدید میکند و این خود بیانگر ناکارآمدی راهبردهای بینالمللی برای مقابله با داعش است.
هستههای این گروه با حضور در بسیاری از نقاط منطقه همچنان تهدیدی جدی به شمار میروند. این هستهها هرازگاهی از یک منطقه به منطقه دیگر میروند و به موقعیتهای راهبردی و حیاتی زندگی مردم حمله میکنند. در سوریه، جنگجویان وابسته به داعش افراد مشغول جمعآوری قارچ ترافل و کامیونهای سوخت را هدف حمله قرار میدهند و بهطور مستقیم به معیشت مردم آسیب میزنند.
داعش با حمله به بازارها و تجمعهای بزرگی که در آنها شمار زیادی از مردم عراق حضور داشتند، موفق به انجام عملیات کیفی شد که در جریان آن صدها انسان بیگناه کشته شدند. این ماجرا در سوریه نیز تکرار شد و داعش علاوه بر حمله به نیروهای امنیتی سوریه، زندانهایی را که اعضای داعش در آنها نگهداری میشوند نیز هدف حمله قرار داد.
بنابراین، این امر بیانگر حضور داعش و قدرت آن در منطقه است و تصور برچیده شدن بساط این گروه که هنوز با هستههای فعال و خفتهاش توانایی انجام عملیات تروریستی را دارد که باعث برهم زدن ثبات و امنیت میشود، رد میکند. این در حالی است که به نظر میرسد جامعه جهانی برای مقابله با بقایای این گروه و انگیزههای تداوم حضور آن، مانند بستن اردوگاههای خانوادههای اعضای این گروه که بیش از ۵۰ هزار زن و کودک در آنها سکونت دارند و امنیت را تهدید میکند، جدی نیست. با توجه به اینکه کودکان ساکن این اردوگاهها تحت نظارت مادرانشان آموزش نظامی میبینند و اندیشههای داعش و راهی که پدرانشان رفتهاند به آنها آموزش داده میشود، میتوان گفت آنها در حال تبدیل شدن به نسل جدیدی از داعشاند تا این سازمان همچنان به حضورش ادامه دهد.
جامعه جهانی نیز نتوانست مشکل اسرای داعش را حل کند و اکثر کشورها از پذیرش افراد وابسته به داعش یا حتی محاکمه آنها در کشورهایشان خودداری کردند و همین امر باعث شد خطر این سازمان همچنان پابرجا بماند و احتمال فرار مجدد داعشیها، مانند آنچه در اواخر ژانویه ۲۰۲۲ در زندان غوران در استان حسکه سوریه رخ داد، وجود داشته باشد.
بنابراین، کشته شدن حتی ۱۰ رهبر (خلیفه) داعش نمیتواند چیزی را تغییر دهد. در واقع، مقابله با داعش نیاز به رویارویی ویژهای دارد که از یک سو با هستههای باقیمانده این گروه به مبارزه بپردازد و از سوی دیگر، در تلاش برای زدودن اندیشههای افراطی باشد که به کودکان ساکن این اردوگاهها القا میشود.
جهان در مقابله با تهدید داعش به هیچ دستاورد واقعی نرسیده است، تنها تغییری که در این میان به وجود آمده است تغییر وضعیت داعش از «دولت» به یک سازمان است، اما خطر این گروه کمتر از خطر دولت ازهمپاشیدهاش نیست.
در واقع، نبود یک راهبرد بینالمللی جدی و عملی در برابر تهدیدهای احتمالی داعش میزان خطر این گروه را حتی پس از کشته شدن چهارمین رهبرش، افزایش میدهد.
برگرفته از روزنامه النهار العربی