محققان مدتها است در نحوه تجربه مردان و زنان از افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه، تفاوتهایی را تشخیص دادهاند. آنها اکنون در سطح مولکولی به آنان نگاه میکنند. اینک نتایج یک مطالعه جدید در آزمایشگاه مشترک پروفسور آلون چن در موسسه ویزمن و موسسه روانپزشکی مکس پلانک در مونیخ آلمان نشان میدهد که چگونه واکنش مغز مردان و زنان به استرس متفاوت است.
به گزارش تایمز اسرائیل، محققان امیدوارند که این یافتهها در نهایت به پیدا کردن درمانهای متناسب با جنسیت برای بیماریهای مرتبط با استرس مانند اضطراب، افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و همچنین برخی بیماریهای جسمی مرتبط با استرس مانند دیابت منجر شود.
از نظر تاریخی، دانشمندان در پژوهشهای گذشته فقط روی مردان، بر اساس جنسیت تعیینشده در بدو تولد، مطالعه میکردند. آنها از دهه ۱۹۸۰ موظف شدند زنان را نیز در آزمایشهای بالینی بگنجانند، اما اکنون جنبشی علمی آغاز شده است که تاکید میکند در تحقیقات پایه هم زنان و هم مردان باید از نظر سلولی و مولکولی مطالعه شوند.
دکتر النا بریویو که این مطالعه جدید را سرپرستی کرده است، درباره یافتههای علمی جدید گروهش گفت: «بررسی ما روی موشها انجام شد. بنابراین به تفاوتهای جنسی پرداخت نه تفاوتهای جنسیتی که برگرفته از اجتماع است و فقط در مورد انسانها صدق میکند.»
او افزود: «ما از موش استفاده کردیم، چون مغز موش مدل بسیار خوبی برای مشابهسازی مغز انسان است. موشها حتی رفتاری شبیه به افسردگی نشان میدهند که ما در انسان میبینیم.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به گفته این محقق، در طول سالها، مطالعات و مشاهدات بالینی بین مردان و زنان از نظر پاسخ آنها به استرس، تفاوتهایی را نشان دادهاند. استرس از نظر شیوع و علائم در مردان و زنان متفاوت است. به عنوان مثال، دوسوم تشخیصهای افسردگی در زنان است و در حالی که مردان مبتلا به افسردگی بیشتری تمایل به نشان دادن خشم دارند، زنان این اختلال را با گوشهگیری، از دست دادن انگیزه و کاهش لذت بردن نشان میدهند.
او تاکید کرد: «ما این را هم میدانیم که برخی داروها برای آسیبشناسیهای مرتبط با استرس در مردان و برخی در زنان بهتر عمل میکنند، اما نمیدانیم چرا. این موضوع تا حدی به این دلیل است که ما در مورد خود اختلالها چیز زیادی نمیدانیم اما به این هم ربط دارد که هیچکس زحمت مطالعه زیستشناسی زنانه را به خود نداده است.»
دکتر بریویو و همکارانش از ابزار تحقیقاتی قدرتمند توالییابی آرانای (RNA) استفاده کردند که به بیان و تنظیم ژن میپردازد. آنها این ابزار را روی سلولهای بافت هسته پارابطنی (PVN) هیپوتالاموس در موشها، که بخشی از مغز در همه پستانداران است و پاسخ استرس را هماهنگ میکند، استفاده کردند.
این گروه به دنبال پاسخ برای سه سوال مشخص بود؛ اینکه هر نوع سلول در آن قسمت از مغز چگونه به استرس پاسخ میدهد، سلولی که قبلا در معرض استرس مزمن قرار گرفته بود، چگونه به یک تجربه استرس جدید پاسخ میدهد و چگونه این پاسخها بین مردان و زنان متفاوت است.
قبل از بررسی سلولهای مغز موش، محققان موشها را در معرض ترکیبهای کوتاهمدت و طولانیمدت انواع استرس قرار دادند. به عنوان مثال، لانه موش را برای چند ساعت بردند و سپس بازگرداندند یا در نمونهای دیگر، یک موش از گروه اجتماعی معمولش خارج شد و به مدت ۱۵ دقیقه در کنار گروهی از موشهای ناآشنا قرار گرفت.
در بررسی وضعیت این موشها مشخص شد که انواع مختلف سلولها به روشهای گوناگون به استرس پاسخ میدهند و تفاوتهای جنسی نیز وجود دارد. دکتر بریویو در این مورد توضیح داد: «ما سلولهایی را پیدا کردیم که به استرس در جنس ماده پاسخ میدادند، اما در جنس نر نه و برعکس.»
به گفته او، موشهای نر پس از قرار گرفتن در معرض استرس، ظاهری سادهتر داشتند اما این در مورد الیگودندروسیتهای مغز زنان که ساختار پیچیدهشان را حفظ کرده بودند، صادق نبود.
این محقق و همکارانش اعلام کردهاند در آینده به بررسیهای بیشتری نیاز است تا اطمینان پیدا شود یافتهها در موشها مشابه انسان است. همچنین لازم است بررسی شود این تفاوتها میتوانند مثبت یا منفی تلقی شوند؛ زیرا ممکن است تغییرات مشاهدهشده در سلولهای مغزی موشهای نر نوعی تغییر محافظتی یا نوعی تغییر مضر باشد.