سرقت نام جوانان در وزارتخانه ورزش

وزارت ورزش و جوانان هیچ نسبتی با سبک زندگی و بینش جوان امروز ایرانی ندارد

سال‌ها است که حق ورود زنان به ورزشگاه‌ها، به مطالبه‌ای فراورزشی تبدیل شده است که زنان جوان در ایران مطالبه می‌کنند-iwsports.ir

وزارت ورزش و جوانان در حکومت جمهوری اسلامی ایران، چنان در شاخه جوانان بی‌اهمیت و فاقد کارکرد است که کمتر کسی این وزارتخانه را «وزارت ورزش و جوانان» خطاب می‌کند و به همان وزارت نیم‌بند «ورزش» مشهور است. حمید سجادی از وزارت ورزش رفت، اما او نیز همچون وزیران پیشین، نه فقط برای ورزش، بلکه برای شاخه «جوانان» اثری باقی نگذاشت که حتی در برداشتن یک قدم، از او یاد شود. کیومرث هاشمی، جانشین او در نقش سرپرست این وزارت، نیز سر زدن به فدراسیون‌های ورزشی را کار روزمره خود می‌داند و درباره کارکرد وزارتخانه تحت اختیارش در شاخه جوانان، تا امروز حتی یک جمله نگفته و یک وعده هم نداده است.

از ۱۳۸۹ که سازمان تربیت بدنی و سازمان ملی جوانان ادغام شدند، این ایده خام مطرح بود که وزارتخانه تازه‌تاسیس، دو سازمان سابق را به نهاد موثری تبدیل می‌کند. اما شاخه جوانان، فقط یک پسوند برای نام وزارت ورزش بود و شاید فقط بهانه‌ای برای جذب بودجه‌های بیشتر، که روشن نیست چه مسیری را برای بر باد دادن سرمایه‌ها طی می‌کند. عنوان «جوانان» پوشش‌دهنده مسائل فراگیری در جمعیت بزرگ جامعه جوان ایران است، اما جز یک اسم، خبری از نقش این وزارتخانه برای جوانان نیست.

آنچه به مثابه فعالیت‌های بخش جوانان این وزارتخانه در محدوده اخباری چندخطی منتشر می‌شود، هیچ نسبتی با سبک زندگی، اندیشه، بینش و خوی جوان امروز ایرانی ندارد. فعالیت میز خدمت الکترونیکی این وزارتخانه در حوزه جوانان، در زمینه صدور مجوز برای مراکز مشاوره ازدواج و انتخاب همسر است؛ همان مراکز و فعالیتی که دستمایه تمسخر جوانان در شبکه‌های اجتماعی می‌شود.

معاونت جوانان این وزارتخانه به وحید یامین‌پور، مجری سابق صدا و سیما و از راه‌اندازان سازمان اوج، متعلق به سپاه پاسداران، سپرده شده و تازه‌ترین فعالیت‌های او، ایجاد تشکل‌های جوانان است که اطلاعاتی هم درباره تعریف و کارکرد این تشکل‌ها در دست نیست، و صرفا کلی‌گویی‌هایی از این دست را درباره این تشکل‌ها در اخبار وزارت ورزش و جوانان می‌خوانیم: «ارتقای بینش، بهبود کیفیت زندگی و تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی سه کارکرد تشکل‌های مردمی است و دولت وظیفه دارد از این حرکت‌ها حمایت کند.»

جوان امروز ایرانی، رقم‌زننده و جریان‌ساز در جنبش زنده و تاریخ‌ساز زن، زندگی، آزادی، چه رابطه‌ای بین خود و وزارتخانه‌ای که عنوان جوانان را به سرقت برده است، می‌تواند پیدا کند؟

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

«شورای عالی جوانان» نیز نهاد دیگری زیر نظر ریاست جمهوری است که ارتباط فعالیت‌های آن با شاخه جوانان در وزارت ورزش و جوانان، روشن چیست. دبیری شورای عالی جوانان را نیز وحید یامین‌پور، معاون شاخه جوانان وزارت ورزش و جوانان، برعهده دارد که دو شغل موازی با دو مزایا و فرصت شغلی است. کسی از تفاوت‌های این دو نهاد موازی سردرنمی‌آورد، با این حال، روشن است که هر دو، کوششی مدام برای تضاد با سبک زندگی جوان امروز ایرانی دارند.

وزارت ورزش و جوانان چنان دور از جامعه جوان ایران است که حتی در مطالبات جوانان، خبری از مواجهه با این وزارتخانه نیست. حتی نقدی به عملکرد این وزارتخانه در حوزه جوانان خوانده نمی‌شود، چون در مرحله پیش از نقد، عملکردی در این حوزه از وزارت ورزش و جوانان به چشم نمی‌آید.

سال‌ها است که حق ورود زنان به ورزشگاه‌ها، به مطالبه‌ای فراورزشی بدل شده است که زنان جوان در ایران مطالبه می‌کنند. اما وزارتخانه جوانان هیچ‌گاه مسئولیتی در قبال این مطالبه زنان حس نکرده است، بلکه همواره به همراهی با دیگر ارکان حکومت برای منع ورود زنان پرداخته و راهی پیدا کرده است تا فدراسیون فوتبال از فشارهای فیفا فرار کند؛ هرچند، در این تلاش هم به بن‌بست رسیده‌اند. این ساده‌ترین و بدیهی‌ترین مطالبه جوانان هم برای وزارت جوانان مسئولیت‌آور نیست، بلکه برعکس، همواره مسئولیت سرکوب آن را داشته است.

پیش از انقلاب ۵۷ در ایران، خانه‌ها و کاخ‌های جوانان در شهرهای ایران مسئولیت‌هایی در قبال نسل جوان داشتند و فرصت‌هایی برای آموزش و سرگرمی جوانان و نوجوانان فراهم می‌کردند. آن کاخ‌های جوانان در آتش انقلاب سوختند و بعدها به دست نهادهایی برآمده از انقلاب افتادند و به مراکزی برای تبلیغات اسلامی بدل شدند. شباهتی میان وزارتخانه‌ای با عنوان بزرگ جوانان در جمهوری اسلامی و فعالیت‌های کاخ جوانان در دهه ۴۰ و ۵۰ نمی‌توان یافت.

در بودجه سالیانه وزارت ورزش و جوانان، شفاف نیست که شاخه «جوانان» چه سهمی دارد. وقتی برنامه‌های شاخه جوانان این وزارت، برای مقابله با سبک زندگی جوان ایرانی است، پایمال شدن حقوق شهروندان جوان ایرانی، در مصرف شدن بیهوده بودجه آن نیز پیدا است.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه