افغانستان متحد استراتژیک آمریکاست و دو پیمان مهم راهبردی و امنیتی با واشینگتن دارد. از این رو واکنش مقامهایی که روزانه با دیپلماتها و ژنرالهای آمریکایی سر و کار دارند، به حمله فرماندهای که نظامیان آمریکایی او را تروریست میدانستند و کشتند، جالب توجه است.
بسیاری از رهبران افغان در چیدمان کلمات بیانیههای خود کوشیدهاند در عین حالی که سبب رنجش خاطر واشینگتن نشوند، با ایران همدردی کنند.
این همدردی به نسبت میزان رابطه، حمایت، وابستگی و حتی ترس افغانها از جمهوری اسلامی ایران، متفاوت است.
حامد کرزای، رئیس جمهوری پیشین افغانستان، در بیانیهای حمله آمریکا را «به شدت محکوم کرده» و گفته «این حمله تمام قوانین بینالمللی را بیباکانه نقض کرده و اوضاع منطقه را بیش از پیش به بی ثباتی تهدیده کرده است.»
حنیف اتمر، مشاور پیشین امنیت ملی افغانستان، سلیمانی را شهید خوانده و به همکاری نزدیکش با او در دوران کار دولتی خود اشاره کرده است. عبدالله عبدالله هم امروز برای امضای دفتر یادبود سلیمانی به سفارت ایران در کابل رفت و ابراز تسلیت کرد.
اشرف غنی، رئیس جمهوری کشور، هم در گفتگو با حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، ابراز تاسف کرده و گفته اجازه نخواهد داد آمریکا از خاک افغانستان علیه هیچ کشوری استفاده کند.
اما قاسم سلیمانی کسی نبود که افغانها نشناسند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پروژه افغانستان در سپاه قدس به دوران جهاد افغانستان علیه شوروی سابق، در دستکم دهه ۱۹۸۰ میلادی برمیگردد که شاخه برون مرزی سپاه پاسداران ۸ گروه شیعی مجاهدین ضددولت در تهران تشکیل داد. رهبران احزاب سیاسی - مانند کریم خلیلی و محمد محقق، که در دولت افغانستان صاحبنفوذ هستند، بازمانده همان دوراناند.
اما ژنرال سلیمانی، وقتی در افغانستان به سر زبانها افتاد که مجاهدین در افغانستان پیروز شدند و در پی جنگی داخلی، طالبان بر مناطق گوناگون کشور سیطره یافت. اواخر دهه نود، با کشته شدن دیپلماتهای ایرانی در مزارشریف، گروه مقاومت ضدطالبان به رهبری احمدشاه مسعود شکل گرفت و قاسم سلیمانی از مهمانان ویژه افغانها در تخار و پنجشیر بود.
تحولات منطقه که در این اواخر پیچیدهتر شد و آمریکا در افغانستان و عراق پایگاه زد و به گسترش حضورش در خاورمیانه اقدام کرد، سلیمانی هم نقشش را توسعه داد.
او لشکر فاطمیون را از میان مهاجران افغان در ایران تشکیل داد که هدفش اعزام شهروندان افغان برای جنگ - به نفع بشار اسد، در سوریه بود.
امروزه در افغانستان نام سلیمانی با لشکر فاطمیون گره خورده است. زهیر مجاهد، مسئول فرهنگی لشکر فاطمیون، در سال ۲۰۱۸ گفت این لشکر زیر نظر سپاه پاسداران دست کم دو هزار نفر کشته و ۸ هزار نفر دیگر در جنگ سوریه زخمی داده.
در میان این همه چشمپوشی و برخورد محتاطانه به کشته شدن قاسم سلیمانی، بلقیس روشن، نماینده فراه در پارلمان افغانستان، در موضع انتقادی به همین مسئله اشاره کرد.
او در مجلس افغانستان گفت: «ما به نمایندگی از مردم افغانستان خجالت میکشیم که آدمهایی مثل کرزای از کشته شدن قاسم سلیمانی ابراز تاسف میکند. چون برای همه مردم افغانستان معلوم است که سلیمانی شخصی است که بیشترین جنایت را در افغانستان کرده. حداقل پنج هزار وپانصد جوان افغانستان را زیر نام لشکر فاطمیون در سوریه به کشتن داد. ۱۲۰۰ نفر تا همین حالا ناپدید هستند. من فکر میکنم که اینها هم مدیون همان بودجههای دلاری هستند که بدون هیچ سئوالی در ارگ خالی میشد. باید بگوید ما به نمایندگی از بودجههای دلاری ابراز تاسف میکنیم.»
اما تنها خانم روشن نیست که آقای سلیمانی را به استفاده از شهروندان افغان به عنوان گوشت دم توپ جنگ نیابتی ایران در سوریه متهم میکند. شهروندان زیادی در افغانستان در رسانههای اجتماعی به نقش آنچه «خرابکارانه» او در منطقه و مداخله ایران در افغانستان میخوانند، اشاره کردهاند.
اما این دیدگاه به دلایل مختلف در سطوح دولتی بازتاب نیافته است. جمهوری اسلامی ایران بدون شک از قدرتهای مهم در افغانستان است که میتواند بر اوضاع این کشور و چیدمان مهرهها تاثیر بگذارد.
بلقیس روشن، عضو یک جریان سیاسی است که به شدت از نفوذ و حضور ایران در افغانستان انتقاد میکند. او که از غرب افغانستان میآید، با سیاستهای ایران در کشورش آشناست و خط فکری شبیه ملالی جویا، نماینده پیشین منتقد مجاهدین، را دنبال میکند. زنان زیادی مانند این دو چهره سیاسی در افغانستان پس از آمریکا قد بلند کردهاند که از سیاستهای قدرتهای بزرگ، از جمله آمریکا و ایران در قبال کشورشان انتقاد میکنند. این زنان هرچند تا سطح نمایندگی مجلس رسیدهاند، تاکنون نتوانستهاند رهبری سیاسی کشور را در سطوح بالاتر به دست بگیرند.