پرسشی که مدافعان طرح نبیه بری، رئیس مجلس نمایندگان لبنان، برای گفتوگو بهمنظور دستیابی به توافقی بر سر نامزد رئیسجمهوری آینده این کشور مطرح میکنند، این است کسانی که این طرح را رد میکنند، چه جایگزینی برای آن دارند؟
در همین حال، ژان ایو لودریان، فرستاده ویژه فرانسه در امور لبنان که تازه وارد بیروت شده است، از این طرح استقبال کرد. چنین بهنظر میرسد که فرانسویها قصد دارند بار دیگر مانند گذشته موافقتشان را با پیشنهادهای حزبالله که بهطور آشکار به منافع کشور و مردم لبنان ضربه میزند، اعلام کنند.
البته گفتوگو برای حل منازعات و اختلافها امری پسندیده و ستودنی است، اما توسل به این گزینه از زمان ترور رفیق حریری، نخستوزیر پیشین لبنان، تنها وسیلهای برای سرپوش گذاشتن بر سیاستهای حزبالله با هدف تحمیل یک عمل انجام شده است؛ در حالی که تجربه ثابت کرده که حزبالله با هر توافقی که شده است، مخالفت میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حزبالله که همواره با هرگونه تحقیق درباره علت اصلی بحران لبنان مخالف است، امروز بار دیگر قصد دارد قانون اساسی این کشور را جایگزین «بازی گفتوگو» کند. در سال ۲۰۰۶، لبنان گفتوگو بین گروههای مختلف این کشور را شاهد بود که حسن نصرالله نیز در آن شرکت کرد و حفظ آرامش را وعده داد، اما اندکی بعد حادثه ربوده شدن سربازان اسرائیلی لبنان را به جنگ ویرانگر ژوییه وارد کرد.
در سال ۲۰۱۲، حزبالله «اعلامیه بعبدا» را امضا کرد، سپس به مخالفت با اعلامیه یادشده پرداخت. حزبالله تنها در مواردی خواستار گفتوگو میشود که با ترفندبازیهای مختلف نتواند اهدافش را بر لبنان و مردم آن تحمیل کند، اما در زمینههایی مانند تلاش برای حل مشکل «سلاحهای غیرقانونی» بهشدت مخالف گفتوگو است و در عین حال، سعی دارد با سر دادن شعارهای واهی وانمود کند همواره پرچم سازش و گفتوگو را حمل میکند.
اکنون حزبالله در سایه همین راهبرد و بنا به دلایل زیر، خواستار گفتوگو است:
اول: مسلم است که حزبالله برای تثبیت سلطهاش بر لبنان به تحمیل یک عمل انجامشده در خارج از نهادهای دولتی متوسل میشود تا هر زمان که بخواهد نقشش را لغو کند و زمانی که نتایج سازوکارهای دموکراتیک از طریق ابزارهای غیردموکراتیک منافع آن را تضمین کند، به نقشش بازگردد.
دوم: گفتوگوی امروز درباره موضوع ریاستجمهوری در واقع تخطی از قانون اساسی و تحمیل یک عرف جدید است و شکی نیست حزبالله که در توافق دوحه «یکسوم معطل» را در دست گرفته بود، بار دیگر اصرار دارد که باید به جای رایگیری در مجلس، بحران انتخاب رئیسجمهوری آینده از طریق گفتوگو حل شود. این در حالی است که این اقدام نقش مجلس نمایندگان و روند انتخابات را عملا منتفی میکند.
سوم: حزبالله میکوشد با استفاده از ترفند گفتوگو، همچنان از معادله «یا نامزد پیشنهادی حزبالله یا لبنان بدون رئیسجمهوری باقی بماند» بهرهجویی کند. به همین دلیل، زمانی که نتوانست سلیمان فرنجیه، نامزد تحت حمایتش، را تحمیل میکند، خواستار گفتوگو شد تا با ایجاد مشکلتراشی در مسیر انتخاب رئیسجمهوری آینده لبنان بهگونهای دیگر به اهدافش برسد.
چهارم: تلاش حزبالله برای تفرقه انداختن در اپوزیسیون؛ بهویژه اینکه هماکنون دیده میشود شماری از نمایندگان جدید مجلس، حزب سوسیالیست ترقیخواه و حتی بشاره راعی، رهبر مسیحیان مارونی لبنان، گفتوگو را یک ضرورت میدانند.
پنجم: پس از تضعیف و کنار گذاشتن مولفه سنی، حزبالله تلاش دارد برای به دست گرفتن تمامی نهادهای دولتی و قوای سهگانه در لبنان به فرمول همزیستی و تداوم روند حذف مسیحیان ادامه دهد.
از سوی دیگر، حزبالله تلاش میکند در ازای چراغ سبز واشنگتن برای سرپوش گذاشتن بر اقدامهای این حزب و انتخاب فرنجیه، بر سر حفظ آرامش و ثبات در مرزهای جنوبی لبنان با آمریکاییها همسویی نشان دهد. در همین راستا، نبیه بری از آموس هوکستین، فرستاده ویژه آمریکا، خواست برای انتخاب سلیمان فرنجیه به سمت ریاستجمهوری لبنان مخالفان را تحت فشار بگذارد. در نتیجه، هوکستین پس از دیدار با نبیه بری، گفت: «لبنانیها باید برای پایان دادن به بنبست کنونی با یکدیگر گفتوگو کنند.»
اما آیا این گفتوگو نباید پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری و با هدف بحث در مورد راهبرد دفاعی و سرنوشت سلاحهای حزبالله انجام شود؟ آیا نباید برای تدوین یک طرح نجات برای بازگرداندن پول مردم لبنان و اصلاح وضعیت بانکی گفتوگو شود؟ آن هم در حالی که چارلز ملک، دیپلمات و متفکر لبنانی، گفتوگوی مسالمتآمیز را اینگونه تعریف میکند: «هر نوع گفتوگو باید مبتنی بر احترام متقابل و به دور از هرگونه فشار، ارعاب و تهدید باشد.»
به گفته او، گفتوگو بر پنج اصل استوار است که عبارتاند از: احترام متقابل، آزادی افشای همهچیز، احترام به حقیقت و هر آنچه درباره آن گفته یا نشان داده میشود، مراعات شروط گفتوگو بهگونهای که بر همه طرفهای شرکتکننده در گفتوگو اعمال شود و از همه مهمتر تصمیم و اراده برای رسیدن به توافق. تخطی از هریک از شروط یادشده به این معنا است که گفتوگو هیچ ارزش و مفهومی ندارد.
آیا از سال ۲۰۰۵ تاکنون، شروطی که چارلز ملک به آنها اشاره کرده، در لبنان فراهم شده است؟ البته که «نه» و این پاسخی است که همه مردم لبنان بر سر آن توافق نظر دارند.
در پاسخ به اینکه اقدام جایگزین گفتوگو با حزبالله چیست؟ میتوان گفت که تنها راه نجات لبنان از بحران امتناع از همکاری با حزبالله در تخریب دولت، نهادهای مختلف دولتی و قانونی اساسی این کشور است، حتی اگر این امر به بسته ماندن درهای کاخ ریاستجمهوری لبنان منجر شود.