بیشتر اخبار و تفسیرها جنگ غزه را جدیدترین فصل خشونتبار درگیری میان اسرائیل و عربها توصیف میکنند. اما این تنها یک بعد قضیه است و از منظر سیاست قدرتهای جهانی، مهمترین بعد آن به شمار نمیرود. آنچه واقعا در خاورمیانه اهمیت دارد، نبرد بین جمهوری اسلامی ایرانــ که روسیه و چین به طور فزایندهای از آن حمایت میکنندــ و گروه پراکنده و ناآرام قدرتهای ضدجمهوری اسلامی شامل اسرائیل است.
هنوز خیلی چیزها در مورد جنگ غزه مشخص نیست؛ اینکه چقدر طول میکشد، تعداد کشتهها چند نفرند، چه تعداد گروگان را میتوان نجات داد یا بازگرداند و اینکه اسرائیل چه اندازه در هدفش برای نابودی حماس موفق میشود.
وال استریت ژورنال در دیدگاهی به قلم والتر راسل مائد، با اشاره به این موضوع که جمهوری اسلامی تا این جای کار از منظر بینالمللی به آنچه از این جنگ میخواست نرسیده است، نوشت که هدف ایران از مسلح کردن، آموزش و تشویق حماس تنها برآشفتن اسرائیل نبود بلکه هدف واقعی این رژیم را باید به هم زدن روند عمق گرفتن تدریجی روابط راهبردی اسرائیل و مهمترین همسایگان عرب این کشور دانست.
حاکمان ایران با این باور که در اختیار داشتن منابع انرژی و اماکن مذهبی خاورمیانه این کشور را به یک قدرت جهانی تبدیل میکند، درصددند جایگاهشان را به عنوان نیروی مسلط منطقه تثبیت کنند. این در حالی است که عربهای سنی از دیرباز جمهوری اسلامی را رقیبی مذهبی و تهدیدی امنیتی میدانند.
با پیشروی جمهوری اسلامی به سوی سلطهگری، ردی از کشورهای ویران و اجساد خونین به جا ماند که سوءظن را به وحشت و نفرت تبدیل کرد؛ چنانچه حمایت تهران از بشار اسد چند برابر بیش از مجموع جنگهای اسرائیل و فلسطینیها مرگومیر و آوارگی در سوریه به بار آورد و حمایت جمهوری اسلامی از حزبالله، لبنان را که زمانی کشوری مرفه بود، به کشوری فقیر و وابسته به ایران بدل کرد. متحدان تهران از یک سو وضعیت عراق را بیثبات نگه میدارند و از دیگر سو، حمایت جمهوری اسلامی از نیروهای حوثی در یمن یکی از بزرگترین بلایای بشردوستانه زمانه را رقم زده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
والتر راسل مائد مینویسد، ما هنوز نمیدانیم جمهوری اسلامی ایران چقدر در برنامهریزی و زمانبندی حملات ماه گذشته مشارکت داشت اما در اینکه آخوندها امیدوار بودند این حملات به چه نتیجهای برسد، تردیدی وجود ندارد. جمهوری اسلامی میخواست به همه یادآوری کند که این رژیم و دستنشاندههایش چقدر قدرتمند و درنده شدهاند. ترور در خدمت منافع دولت ایران است.
فراتر از آن، تهران امیدوار بود بتواند ساختار در حال ظهور ضد جمهوری اسلامی در خاورمیانه را متلاشی کند. هدف این بود که حملات حماس افکارعمومی منطقه را علیه اسرائیل، ایالات متحده آمریکا و حاکمان عرب که مایل به همکاری با آنها هستند، تحریک کند. تهران امیدوار بود که این اقدام بین عربها و اسرائیل شکاف بیندازد؛ اما این طرح تا اینجا شکست خورده است.
والتر راسل مائد مینویسد، بحرین، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و مصر اعلام کردهاند که قصد دارند پس از پایان طوفان، برای رسیدن به خاورمیانه امنتر و باثباتتر به همکاری با اورشلیم ادامه دهند. از دیدگاه جمهوری اسلامی ایران، بدتر از آن این است که عربها به احیای شکلی از حکومت فلسطینی متعهدند که احتمالا دستنشاندههای تهران را هم از کرانه غربی و هم از غزه حذف خواهد کرد. دلیلش هم این نیست که کشورهای محافظهکار عرب عاشق اسرائیل یا ایالات متحدهاند، بلکه علتش این است که بقا و ثبات مستلزم متوقف کردن تهران است.
این کار نه فقط برای جلوگیری از تجاوز جمهوری اسلامی بلکه به منظور ایجاد محیطی در منطقه است که این کشورها بتوانند در آن شکوفا شوند و اقتصادشان را توسعه بدهند. با افزایش جمعیت و بالا رفتن انتظارها و نامشخص بودن آینده بلندمدت سوختهای فسیلی، کشورهای خلیج فارس باید غیر از استخراج نفت کارهای دیگری هم انجام بدهند.
والتر راسل مائد مینویسد، حملات حماس به جای جدا کردن اسرائیل از کشورهای عربی به مردم آگاه خاورمیانه یادآوری کرد که مهار تهران چقدر مهم است. کشورهای خلیج فارس به ثبات نیاز دارند و جمهوری اسلامی ایران و نیروهای نیابتیاش برای آینده اقتصادی که حاکمان عرب و مردمانشان به آن نیاز دارند، تهدیدی مرگبار محسوب میشوند.
این روزها سوال واقعی در خاورمیانه این نیست که اسرائیل یا حماس در آینده چه خواهند کرد. سوال این است که آیا تیم بایدن سرانجام از خواب سحرشدهاش بیدار شده است یا خیر؟ آیا کاخ سفید میداند مشکل اسرائیل و فلسطین با اینکه واقعی و مهم است، در برابر تلاش بیوقفه جمهوری اسلامی در جایگاه عامل اصلی جنگ و ناآرامی در منطقه برای کسب قدرت رنگ میبازد؟ آیا این را فهمیده است که هر پولی به دست آخوندها میرسد، صرف جاهطلبیهای آنان میشود؟
والتر راسل مائد در پایان یادداشت خود در والاستریت ژورنال مینویسد، اگر چنین باشد، روزهای روشنی برای منطقه در راه است؛ در غیر این صورت، جاهطلبیهای ابلهانه این رژیم جنایتکار در سالهای آینده وحشت بیشتری به همراه خواهد آورد.