روز گذشته وزیر دفاع بریتانیا گفت، تهدید حسن روحانی در به خطر افتادن جان سربازان اروپایی را جدی میگیرد. همزمان رئیسجمهور فرانسه از اعزام ناو هواپیمابر این کشور به خاورمیانه خبر داد و پارلمان آلمان از ادامه حضور نظامیان آلمانی در عراق حمایت کرد.
این تنها یکی از دستاوردهای سیاست تحقیر و تهدید امنیتی اروپا در طول ۲۴ ساعت گذشته است. رویکردی که بارها به بوته آزمون گذاشته شد، شکست خورد و مقامات تهران همچنان به تکرار آن اصرار دارند.
رئیسجمهور ایران دو روز قبل به طور تلویحی از تهدید امنیتی علیه سربازان اروپایی در منطقه سخن گفت. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در توییتر اروپائیان را تحقیر کرد که به قلدر دوران دبیرستان (آمریکا) باج میدهند و شرفشان را میفروشند. علمالهدی، نماینده ولی فقیه دستور تکهتکه کردن سفیر بریتانیا را صادر کرد و آیتالله جنتی از اخراج این «عنصر نامطلوب» سخن گفت.
ریچارد گرنل، سفیر آمریکا در آلمان در ویدئویی که از اظهارات علمالهدی در مورد سفیر بریتانیا در توییتر بازنشر کرده، به نام ظریف هم اشاره کرده است. به این معنی که آقای ظریف ملاحضه فرمایید!
این درحالی است که بر خلاف سالهای گذشته که حمله به سفارتخانهها و سفرای خارجی به تندروها و لباسشخصیها نسبت داده میشد، این بار ماکت مقوایی رابمکایر در مقابل سفارت بریتانیا در تهران به آتش کشیده میشود و هیچ یک از مقامات دولت «میانهروی» روحانی شامل ظریف از آن انتقاد نمیکنند.
واکنش اروپا
از اردیبهشتماه امسال که تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران اعمال شد، تهران تلاش کرد با یادآوری شکنندگی امنیت منطقه خلیج فارس و عقبنشینی از تعهدات برجامی، اروپا را با خود همراه کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما انفجار شش نفتکش در دریای عمان، سرنگونی پهپاد آمریکایی و توقیف نفتکش بریتانیایی استنا ایمپرو، نه تنها اروپا را با ایران همراه نکرد، بلکه برخی از کشورهای اروپایی را در کنار آمریکا قرار داد. تا جایی که پس از حملههای موشکی و پهپادی به تاسیسات نفتی آرامکو در شهریورماه، ائتلاف امنیت دریایی خلیج فارس تحت رهبری ایالاتمتحده و با مشارکت بریتانیا شکل گرفت. گروهی دیگر از کشورهای اروپایی نیز تحت رهبری فرانسه؛ با نامی متفاوت و در عمل هماهنگ با این ائتلاف حضور نظامی خود را در منطقه خلیج فارس تقویت کردند.
پس از آغاز به کار این ائتلاف، تهدیدهای امنیتی در آبهای خلیج فارس به طور چشمگیری کاهش پیدا کرد و رفته رفته کانون بحران به عراق انتقال یافت.
در این مدت اروپا نه تنها از ساز و کارهای امنیتی ایالاتمتحده در مقابل ایران و در پشتیبانی از عربستان سعودی و اسرائیل حمایت کرد، بلکه در مورد برجام نیز تنها نظارهگر بود. نقطه اوج شکست استراتژی تهدید و اعمال فشار بر اروپا، موضع رهبران اروپایی در برابر کشته شدن فرمانده سابق نیروی قدس بود. آنها آشکارا دستور مستقیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا برای حذف قاسم سلیمانی را محکوم نکردند و در مقابل از جمهوری اسلامی خواستند خویشتنداری نشان دهد.
دیپلماسی ایدئولوژیک
حسن روحانی در سخنرانی اخیر خود به درستی خطاب به اروپائیان گفت:«شما تا به حال چه کردهاید؟ چه قدمی برداشتهاید که دل ما به آن خوش باشد؟»
اکنون باید این پرسش را از رئیس جمهور ایران پرسید: دستاورد تهدید و تلاش برای ایجاد شکاف بین اروپا و آمریکا در همین ۹ ماه گذشته چه بوده که گمان میکنید تهدید سربازان اروپایی در راستای تامین منافع تهران است؟
تردیدی نیست که در این مدت ایالاتمتحده نیز همه ظرفیتهای خود را برای همراه کردن اروپا با استراتژی فشار حداکثری به کار بست.
از هشدار به بانکها و شرکتهای اروپایی در مورد همکاری با ایران تا گزارش اخیر واشینگتنپست که ادعا میکند، تهدید اعمال تعرفههای ۲۵ درصدی روی خودروهای وارداتی از اروپا، از عوامل به کار افتادن ساز و کار حل اختلاف در برجام از سوی اروپا بود.
ظریف این اقدام اروپا را فروختن باقیمانده برجام به آمریکا برای مواجه نشدن با تعرفهها تعبیر کرده و به آنها هشدار میدهد که این روش آنها بیفایده است، چون به گفته او «اشتهای ترامپ» را بیشتر تحریک میکند.
برای شناخت هزینه-فایدههای الگوی تعامل اروپا با آمریکا، کافی است به حجم روابط تجاری و سابقه مناسبات سیاسی-اقتصادی دوجانبه نگاهی بیاندازیم و آن را با اهرمهای اقتصادی و سیاسی تهران در اعمال فشار بر اروپا مقایسه کنیم.
آنگاه پاسخ به این پرسش سادهتر خواهد بود که چرا تهدیدهای امنیتی از سوی تهران در نبود اهرمهای اقتصادی، سیاسی و دیپلماتیک کارآمد، اروپا را از ایران دورتر میکند و دیپلماسی ایدئولوژیکی که ظریف برای اروپا نسخه میپیچد، خریدار ندارد.