هستیجان غاری در شهرستان دلیجان از توابع استان مرکزی است که کاوشهای باستانی درباره پیشینه آن ما را به اواخر دوران ساسانیان میرساند. کاوشگران وقتی کمتر از یک سال پیش این غار را کشف کردند، متوجه شدند که بهشدت تخریب شده و اسنادش به تاراج رفته است.
باستانشناسان میگویند غار هستیجان، تپه تیلینه و بسیاری دیگر از آثار تاریخی و باستانی ایران باید در فهرست «میراث در خطر» قرار بگیرند اما مسئله اینجا است که بهرغم تخریب گسترده آثار تاریخی و تاراج اسناد آنها، چنین فهرستی در ایران وجود ندارد و این در حالی است که قاچاق اسناد و اشیای تاریخی، ساختوساز در حریم محوطههای باستانی، آسیبپذیری در برابر بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله، مرمتهای غیراصولی و نبود اعتبار کافی برای محافظت و نگهداری، یادگارهای ملی و تاریخی ایران را در معرض نابودی فزاینده قرار داده است.
تهیه فهرست میراث در خطر از این جهت اهمیت دارد که زمینه محافظت و نگهداری ویژه آثار تاریخی را فراهم میکند، البته مشروط بر اینکه چنین ارادهای در دولتها وجود داشته باشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
غار هستیجان که وضعیت آن در روز سهشنبه ۲۱ آذر در نشست تخصصی پژوهشگاه میراث فرهنگی بررسی شد، تنها یکی از دهها میراث در خطر ایرانیان است که کاوشگران میگویند بخش بزرگی از آثار آن از قبیل گلمهرهها، چرمنوشتهها و اسناد تاراج شده و از خارج ایران سر درآورده است.
کاوشگران تا چند ماه پیش از وجود چنین غاری اطلاع نداشتند تا اینکه نیما آصفی، زبانشناس، با یکسری چرمنوشته با خط پهلوی در خارج کشور مواجه شد که اطلاعات زیادی در آنها وجود داشت. پیگیری برای پیدا کردن سرنخ این چرمنوشتهها که به زبان پهلوی بودند، این پژوهشگر را به استان مرکزی ایران رساند.
پس از اطلاعرسانی نیما آصفی، تیمی از کاوشگران به منطقه اعزام شدند و در نهایت غار هستیجان را کشف کردند. پیش از این کشف، نه در نقشههای باستانشناسی و نه در گزارشها و پژوهشها، به نام این غار اشارهای نشده بود.
نیما آصفی که بهصورت ویدیوکنفرانس در نشست روز سهشنبه پژوهشگاه میراث فرهنگی شرکت کرده بود، به آغاز پژوهشها درباره اسناد غار هستیجان از ۳۵ سال پیش اشاره کرد و گفت سوال اینجا است که چرا در این ۳۵ سال که از شروع مطالعات میگذرد، وزارت میراث فرهنگی از آن بیخبر بود.
به گفته نیما آصفی، از مجموع ۳۹۹ قطعه سند غار هستیجان، ۳۴۱ مورد آن در موزه هنر برکلی، ۳۹ قطعه در برلین، شش سند در لسآنجلس و شش مورد دیگر نیز در مجموعههای شخصی است. این زبانشناس احتمال میدهد ۹ سند هم داخل ایران باشد. این آمار نشان میدهد که چه گنجینهای در اثر اهمال و بیتوجهی مسئولان از ایران خارج شده است.
نیما آصفی بازه زمانی اسناد غار هستیجان را بین سالهای ۶۵۴ تا ۷۰۱ میلادی اعلام کرد و گفت: «این بازه زمانی مهم است زیرا ما چیز زیادی از آن نمیدانیم و به دستیابی به اطلاعات بیشتر درباره آن نیاز داریم.»
این زبانشناس در ادامه تلویحا مشکوک بودن خروج اسناد هستیجان را مطرح کرد و گفت: «امکان ندارد غاری در این سطح تخریب شود و کسی متوجه نشده باشد.»
روایت اسماعیل شراهی، کارشناس باستانشناسی در اداره کل میراث فرهنگی استان مرکزی، از ماجرای کشف غار هستیجان شنیدنی است. او در نشست تخصصی پژوهشگاه میراث فرهنگی که روزنامه پیام ما گزارش آن را منتشر کرد، گفت که وقتی با پیشنهاد نیما آصفی، همراه با دیگر باستانشناسان به این غار سر زدند، تصور میکردند به محض ورود به غار به اسناد آن دسترسی پیدا میکنند اما واقعیت چیز دیگری بود؛ زیرا وقتی وارد غار شدند، دیدند که «فاجعه عظیمی» رخ داده و طی ۷۰ سال تمام خاک غار زیرورو و غارت شده است.
غار هستیجان در فاصله دو هزار و ۲۰۰ متری روستا است و به گفته اسماعیل شراهی، چون دسترسی به آن سخت بود، توجهی به آن نمیشد؛ در حالی که طی بررسیهای دهه ۸۰ مشخص شده بود پیشینه آن به دوران ساسانیان بازمیگردد. به عبارت دیگر، مسئولان میراث فرهنگی بهرغم اینکه میدانستند قدمت غار هستیجان به دوران باستان بازمیگردد، برای بررسی آن اقدام نمیکردند، چون دسترسی به آن برایشان سخت بود.
آنطور که محمدرضا نعمتی، سرپرست گروه کاوش غار هستیجان، میگوید خروج آثار و اسناد غار هستیجان به خارج کشور از اوایل وقوع انقلاب اسلامی آغاز شد و تا اوایل دهه ۷۰ ادامه یافت. با این حال، طی این سالها غار هستیجان حتی ثبت ملی هم نشد.
تخریب و قاچاق میراث تاریخی و ملی ایران
وضعیت کنونی غار هستیجان و بلایی که طی سالها بر سر این محوطه باستانی آمد، سند گویای وخامت حال میراث فرهنگی و ملی ایران در جمهوری اسلامی است. طی بیش از چهار دهه گذشته، دهها مورد از اسناد و اشیای تاریخی ایران بهطور مشکوکی به سرقت رفتند و پس از مدتی از خارج کشور یا مجموعههای شخصی سر درآوردند. برخی آثار تاریخی مانند فلکالافلاک خرمآباد را هم نهادهای نظامی و امنیتی مصادره کردهاند. نبود اعتبار کافی برای نگهداری محوطههای مهمی مانند تخت جمشید را در معرض تخریب قرار داد و هویت برخی آثار تاریخی مانند مسجد شاه اصفهان هم در اثر مرمتهای غیراصولی به ورطه نابودی کشیده شد.
حالا هم به گفته مصطفی دهپهلوان، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، «میزان تخریبها بسیاربسیار شدیدتر و وحشتناکتر شده است».
او در نشست روز سهشنبه به غارت اشیا و اسناد تاریخی در محوطههای تاریخی جیرفت و خراسان رضوی طی سالهای پس از انقلاب اشاره کرد و گفت کشورهای حاشیه خلیجفارس به بازار حراج آثار تاریخی ایران تبدیل شدهاند.
این باستانشناس به فروش آنلاین آثار تاریخی در فضای مجازی را نیز اشاره کرد و افزود: «اینها خطرناک است و ما نباید فقط بگوییم میراثمان در خطر است، بلکه باید به راهحلی در این زمینه برسیم.»
مصطفی دهپهلوان با بیان اینکه سوداگران بسیاری از نقشبرجستههای تاریخی را با دینامیت منفجر میکنند، گفت: «یکی از این نقشبرجستهها در شیمبا است. برای مستندنگاری آن که مراجعه کردیم، متوجه شدیم نقشه واضحی ندارد. با پرسوجو آن را یافتم. محلیها میگفتند خیلی راه سخت و دشواری دارد و گفتند هفت ساعت تا نقشبرجسته راه است. یکی از محلیها گفت یک میلیون تومان میگیرد تا ما را آنجا ببرد. ما آن راه را دوساعته رفتیم و وقتی رسیدیم، سوراخ دینامیت در نقشبرجسته بزرگ آن را مشاهده کردیم. به همان فرد محلی پیشنهاد دادم اگر ماهی ۱۰ میلیون تومان بگیرد، حاضر است از این نقشبرجسته حفاظت کند. او گفت اگر این حقوق را ثابت میدهیم که برای کارگری تهران نیاید، حاضر است با تفنگ پایین دره بایستد و اجازه ندهد کسی نزدیک آن شود.»
جبرئیل نوکنده، رئیس موزه ملی ایران، هم در نشست تخصصی روز سهشنبه پیامدهای تخریب و تاراج آثار تاریخی و ملی را یادآور شد و گفت که ما فقط این آثار را مخدوش نمیکنیم بلکه تاریخ کشاورزی و بشریت و هویت آنها را نابود میکنیم.
رئیس موزه ملی ایران پیشنهاد تهیه فهرست میراث در خطر ایران را مطرح کرد و خواستار پیشبینی اعتبار ویژه برای آن شد. او با تاکید بر اهمیت تاریخی محوطههای کشفشده گفت: «فقط یک نمونه از چرمنوشتهای که از غار هستیجان منتشر شد، نشان میدهد در آن دوران برای زن چه جایگاهی قائل بودند و ارزشهای فرهنگی و روابط عاطفی یک خانواده چه بوده است.»
نوکنده در ادامه به محوطه تاریخی تیلینه، اثر به جا مانده از دوران اشکانیان اشاره کرد و افزود: «در جهان هزاره چهارم مگر چند تپه مثل تیلینه وجود داشت؟ تپه تیلینه از بینالنهرین هم بزرگتر و مهمتر است.»
این باستانشناس و دیگر پژوهشگران میراث فرهنگی و تاریخی بر این عقیدهاند که برای حفاظت از میراث فرهنگی راهکارهای زیادی وجود دارد، با این حال چنانچه شواهد آشکار میکند، مقامهای جمهوری اسلامی نهتنها برای محافظت از میراث ملی و تاریخی ارادهای ندارند بلکه به نظر میرسد به شکل سازمانیافته و هدفمند تخریب آنها را تسریع میکنند، زیرا تاریخ ملی ایران را با منافع حاکمیتی در تعارض میدانند.