شدت یافتن تنشی که این اواخر گسترهای وسیع از دریای سرخ تا بابالمندب و تنگه هرمز را دستخوش ناآرامی کرد، نمیتوان نادیده گرفت. حواث متعدد و پیدرپی که در نزدیکی این گذرگاه دریایی و اطراف آن رخ میدهد، فراتر از ابعاد جنگ اسرائيل و حماس در غزه است و به یک معضل واقعی برای منطقه و جهان تبدیل شده است. این وضعیت مخاطرهآمیز نشان میدهد که منطقه در معرض تحولی بزرگ قرار دارد؛ مگر اینکه برای رویارویی مستقیم و قاطع با حوثیها و از طریق آنها با رژیم ایران، تصمیم جدی اتخاذ شود.
البته موضوع به شعاری که حوثیها به نمایندگی از گردانندشان در ایران مطرح میکنند، مربوط نمیشود؛ بلکه این مسئله به جنگ غیرمستقیم ایران با سراسر منطقه بستگی دارد که ابعاد آن از خلیج فارس و تنگه هرمز و تنگه بابالمندب تا دورترین نقطه در دریای سرخ را دربرمیگیرد.
با نگاهی کوتاه به نقشه منطقه، میتوان گفت که ایران در حال حاضر سعی دارد سراسر شبهجزیره عربستان را به نوعی در محاصره قرار دهد. عملیات دزدی دریایی حوثیها، هدف قرار دادن کشتیهایی که اغلب آنها به اسرائيل و منافع آن ربطی ندارند و همدستی با باندهای دزدان دریایی سومالی نشاندهنده سیاست توسعهطلبانه ایران در اقیانوسها و تنگههایی است که شبهجزیره عربستان را احاطه کردهاند. افزون بر آن، هدف قرار دادن کشتیهای متعلق به نیروهای دریایی آمریکا، بریتانیا یا فرانسه غرب را بهطور کل به چالش میکشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تهدید منافع کشورهای حاشیه دریای سرخ که از عربستان سعودی شروع و به مصر و اردن ختم میشود، در واقع تهدیدی برای امنیت ملی آنها است. در این میان، مصر به دلیل اینکه این تهدید امنیت ملی و اقتصادی آن را بهطور جدی هدف قرار میدهد، بیشتر از دیگران ابراز نگرانی میکند. محدودیتهای اعمالشده بر بابالمندب و دریای سرخ با تصمیمی که فراتر از قدرت شبهنظامیان حوثی است، آینده تردد دریایی در این گذرگاه دریایی مهم را به خطر میاندازد و این پرسش مطرح میشود که اگر ایران تحت هر عنوانی تصمیم بگیرد بابالمندب یا تنگه هرمز را ببندد، چه میشود؟
تردیدی نیست که سیاست ایالات متحده در یمن، بهویژه از زمان روی کار آمدن جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، عمدتا به تقویت تسلط ایران بر یمن کمک کرده است. ادامه این سیاست نه تنها از حلوفصل نبرد حدیده و ساحل شمالی جلوگیری کرد، بلکه عرضه سلاحهای موردنیاز و مهمات پیشرفته به ائتلاف عربی را محدود کرد. علاوه بر آن، این سیاست حوثیها را بهگونهای به هدف قرار دادن عربستان سعودی و امارات متحده عربی تشویق کرد که به نظر میرسید واشنگتن در دوره بایدن نیز سیاست گرایش به سمت ایران را که در زمان باراک اوباما، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، به قیمت از دست دادن متحدان تاریخی عرب اعمال میشد، دنبال میکند.
امروز رئیسجمهوری آمریکا به عظمت اشتباهی که دولتش در قبال خاورمیانه مرتکب شد، پی میبرد و متوجه پیامدهای خطرناک حذف حوثیها از فهرست سازمانهای تروریستی میشود. واشنگتن درک میکند که با اقدام به محاصره متحدانش در خاورمیانه در طول چند ماه و تا زمان شروع جنگ اوکراین که باعث شد کاخ سفید به سیاست قبلیاش بازگردد، چه اشتباه بزرگی مرتکب شد. تکیه بر سیاست نرمش با تهران اشتباه بزرگی بود که به پر کردن خزانه رژیم ایران با میلیاردها دلار کمک کرد و دست تهران را برای فعالیت در عراق، سوریه، یمن، لبنان و نوار غزه باز کرد؛ بدون اینکه رژيم ایران در قبال اعمال و رفتارش پاسخگو باشد.
امروز در حالی که جهان با حیرت نظارهگر آن است که شبهنظامیان حوثی تحت حمایت ایران ناوبری بینالمللی، تجارت جهانی و منافع دهها کشور دور و نزدیک را تهدید میکنند، این پرسش مطرح میشود که آیا برای جلوگیری از خطری که تنگهها و مسیرهای دریایی در خاورمیانه را تهدید میکند، راهی وجود دارد؟
این چالش که منطقه و جهان را تهدید میکند، بزرگتر از نبرد غزه است، اما آنچه توجه را به خود جلب میکند، این است که امروز ابرقدرت اول جهان مثل یک اردک لنگ رفتار میکند.
برگرفته از روزنامه النهارالعربی