بامداد ۱۷ دیماه ۱۴۰۱، تنها ۱۰ روز از آغاز سال ۲۰۲۳ گذشته بود که مقامهای امنیتی جمهوری اسلامی دو جوان معترض زندانی را پای چوبه دار بردند.
محمدمهدی کرمی و محمد حسینی در جریان رسیدگی به پرونده اعتراضهای سراسری پس از قتل مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد، به اعدام محکوم شدند. هر دو جوان از شرکتکنندگان در مراسم چهلم حدیث نجفی، پارسا رضادوست و سارینا اسماعیلزاده در کرج بودند.
در آن روز، ۱۲ آبان ۱۴۰۱ و در هفته هفتم اعتراضها، سیل جمعیت به سمت بهشت سکینه، گورستانی در کرج، روان بود که یک بسیجی به سمت جمعیت حمله برد و در درگیری کشته شد. جمهوری اسلامی به خونخواهی این بسیجی به نام روحالله عجمیان، ۱۵ نفر را دستگیر کرد که ۱۱ نفر از آنها جمله محمد حسینی و محمدمهدی کرمی، به «افساد فیالارض» متهم شدند. دادگاه در کرج برگزار شد و این دو جوان در دیماه ۱۴۰۱، بیآنکه درباره نقش آنها در مرگ روحالله عجمیان سند و مدرکی وجود داشته باشد، اعدام شدند.
به این ترتیب جمهوری اسلامی سال ۲۰۲۳ را با «انتقامگیری کور» از معترضان و مردم ایران آغاز کرد. این انتقامگیری در سراسر سال ۲۰۲۳ به اشکال مختلف ادامه داشت. از تدوین لایحه حجاب و عفاف برای جرمانگاری پوشش اختیاری گرفته تا توقیف خودرو، صدور احکام سنگین برای معترضان، مزاحمت برای زنان در معابر عمومی و حمله به آنها، گسیل نیروهای بسیجی تحت پوشش آمر به معروف به اماکن عمومی و فیلمبرداری از زنانی که به حجاب اجباری تن نمیدادند.
آرمیتا گراوند، نوجوان ۱۷ سالهای که مهر ۱۴۰۲ از مدرسه به خانه برمیگشت، قربانی همین انتقامگیری کور حکومت شد. آرمیتا به همراه دوستانش، در حالی که حجاب بر سر نداشت، در ایستگاه مترو میدان شهدا در مرکز تهران وارد واگن قطار شد. گزارش شده است که ماموران حجاببان در همین زمان به او حملهور میشوند.
در پی هل دادن ماموران، سر آرمیتا به ستون فلزی پایین واگن برخورد کرد و به کما رفت. جمهوری اسلامی دلیل این رویداد را افت فشار خون آرمیتا اعلام کرد و فیلم واگنهای مترو را هم نشان نداد و مدعی شد که این قطارها دوربین ندارند؛ ادعایی که بعدتر مدارکی برای اثبات نادرستیاش منتشر شد. آرمیتا به مدت چندین هفته تحت تدابیر شدید امنیتی، در یک بیمارستان نظامی بستری ماند تا اینکه در روز ۶ آبان، مرگ او اعلام شد.
مراسم خاکسپاری آرمیتا هم صحنه قلدری و قدرتنمایی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی شد. ماموران امنیتی محل خاکسپاری آرمیتا در بهشتزهرا را محاصره کردند و به سمت حاضران در مراسم یورش بردند و تعدادی را دستگیر کردند.
جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۳ برای مرعوب کردن مردم از روش همیشگیاش با شدت بیشتری استفاده کرد. تنها در ۱۰ ماه نخست سال ۲۰۲۳، یعنی تا میانه مهرماه ۱۴۰۲، شمار اعدامها در ایران از ۶۰۰ مورد فراتر رفت. نهادهای حقوقبشری که گزارشهای نقض حقوق بشر را مستند میکنند، اشاره کردهاند که این بیشترین شمار اعدام در کمتر از یک سال از ۲۰۱۶ تاکنون است. متهمانی از گروههای قومی و مذهبی در اقلیت و نیز معترضان سیاسی و محکومان جرائم عمومی هدف این اعدامها بودند و دوسوم اعدامشدگان هم متهمان پروندههای قاچاق مواد مخدر اعلام شدند.
برجام و پایانش
سال ۲۰۲۳ را میتوانیم سال «مرگ اعلامنشده برجام» هم بنامیم. از ابتدای سال ۲۰۲۳ مشخص بود که گره مذاکرات احیای برجام آنقدر کور شده است که دیگر کسی نخواهد توانست آن را باز کند. دولت بایدن در آمریکا که احیای برجام را یکی از برنامههای اصلی سیاست خارجیاش قرار داده بود، کمکم پا پس کشید و نهایتا در میانه اعتراضهای سراسری در ایران، اعلام کرد که معامله هستهای با جمهوری اسلامی دیگر در اولویتش نیست.
مرگ برجام در آمریکا هم یک قربانی داشت؛ رابرت مالی، نماینده ویژه دولت ایالات متحده در امور ایران که مذاکرات هستهای با ایران را رهبری میکرد، به مرخصی اجباری فرستاده شد. کنار گذاشته شدن رابرت مالی از آن داستانهایی است که هنوز جنبههای پنهانمانده بسیاری دارد. جمهوریخواهان در آمریکا بارها از دولت بایدن خواستهاند بگوید مالی به چه دلیل کنار گذاشته شد و آیا او در مظان اتهام همدلی یا همراهی با جمهوری اسلامی است یا نه؟
نام افراد دیگری هم در این پرونده رسانهای شد. از جمله در گزارشی که ایران اینترنشنال و سمافور بر اساس ایمیلهای داخلی تیم سیاست خارجی حسن روحانی منتشر کردند، از حلقهای از افراد سخن به میان آمد که در انعقاد توافق برجام در سال ۲۰۱۵ نقشآفرینی رسانهای کرده بودند. این گزارش مدعی شد که این افراد که برخی از آنها اکنون سمتهای مهمی در دولت بایدن در اختیار دارند، با مقامهای جمهوری اسلامی ارتباطات گستردهای داشتهاند و در مواردی کارهایشان را با نظر و کسب اجازه از آنها انجام دادهاند.
اما روی زمین هم اتفاقهایی رخ داد که برجام را کاملا بیخاصیت کرد. ایران در طول سال ۲۰۲۳ــ به جز مقطع کوتاهیــ به گسترش برنامه هستهایاش ادامه داد. در اکتبر ۲۰۲۳، ایران کورسوی امیدی داشت که بتواند از مزایای یکی از بندهای مهم غروب برجام و رفع تحریمهای تسلیحاتی و موشکی استفاده کند. سه کشور اروپایی عضو برجام اما بیآنکه مکانیسم ماشه را فعال و برجام را به کل بایگانی کنند، در این موعد اعلام کردند که تحریمها را در اروپا و با سازوکارهای درونی خودشان ادامه میدهند.
جمهوری اسلامی پیش از این تهدید کرده بود که اگر به مفاد این بند غروب برجام عمل نشود، مقابله به مثل خواهد کرد ولی هنوز مشخص نیست که این تهدید عملی خواهد شد یا نه. زمانبندی رویدادها هم در به حاشیه رانده شدن این موضوع اثر بزرگی داشت؛ زیرا موعد این غروب در هفته دوم از جنگ حماس و اسرائیل در غزه سر رسید.
حمله ۷ اکتبر وضعیت خاورمیانه و آرایش اولویتها را به نحوی تغییر داد که فعلا برجام از گوشه چشم خارج شده است. به همین دلیل رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در ماه نوامبر به جهان هشدار داد که از خطر برنامه هستهای ایران غافل نشوند و نگذارند ماجراهای غزه از یادشان ببرد که یک برنامه هستهای با ابهامهای فراوان در همین خاورمیانه بهسرعت در حال پیش رفتن است.
مصائب ۷ اکتبر برای جمهوری اسلامی
حمله حماس به جوامع اسرائیلی در روز ۷ اکتبر نزد سران جمهوری اسلامی خبری خوشحالکننده بود. به نظر میرسد آنها هنوز ابعاد پدیدهای که رخ داده را درک نکردهاند و گمان میکنند این حمله و رویدادهای متعاقب آن مقدمهای خواهد شد برای آنچه سالها وعدهاش را به هوادارانش داده است: نابودی اسرائیل.
در مواجهه این رویداد، جمهوری اسلامی میتوانست خرسند باشد ولی خود را از معرکه دور نگه دارد. انتخاب جمهوری اسلامی اما آن بود که پای نیابتیهایش را به جبهه جنگ بکشاند. تهران تصور میکند که بازی غیرمستقیم در تنش کنونی تنگنای اسرائیل را به حدی افزایش میدهد که این کشور وارد دورهای از بیثباتی سیاسی شود. امید به سقوط دولت نتانیاهو یکی از امیدواریهای مقامها در جمهوری اسلامی است.
هنوز مشخص نیست که جمهوری اسلامی تا چه حد در این قمار شانس پیروزی دارد ولی به همان اندازه هم مشخص نیست که آیا در تهران به گزینه شکست این راهبرد و عواقب آن فکر شده است یا نه.
جمهوری اسلامی در سه دهه گذشته راهبرد استفاده از ابزارهای غیرمتعارف در روابط خارجی را به مدل غالب خود بدل کرده است. استفاده از تهدید موشکی و پهپادی و یا باجگیری با نیروهای نیابتی در کشورهای همسایه بخشی از این ابزارهای غیرمتعارف است.
مقامهای جمهوری اسلامی با افتخار و غرور از کنترلشان بر چهار پایتخت عربی میگویند و خرسندند که توانستهاند دولتهای این چهار کشور را به انقیاد خود در آورند. انقیادی که نه به واسطه کنترل بر برنامه توسعه یا نقشآفرینی در مدلهای تامین سرمایه که با ابزار ناامنسازی، ترور و باجگیری سیاسی به دست آمده است.
این مدلی پایدار برای راهبرد خارجی یک کشور نیست. حتی کشوری مانند آمریکا با اینکه ابرقدرت نظامی و اطلاعاتی است خامدستانه و بیمحابا از ابزارهای غیرمتعارفی که به وفور در دست دارد استفاده نمیکند. جمهوری اسلامی اما همه تخممرغهایش را در همین سبد گذاشته است.
از قضا آن چیزی که سران سپاه و نزدیکان خامنهای را به آنجا رسانده که باد در غبغب بیندازند و از تهدید این کشور و آن کشور بگویند میتواند پاشنه آشیل خامنهای باشد. استفاده از راهبرد غیرمتعارف در روابط خارجی تا زمانی کار میکند که وضعیت نسبتا نرمال است و بازیگران مقابل نمیخواهند دست به ریسکهای بزرگ بزنند. اما اگر سطح تنش به حدی افزایش یابد که طرف مقابل هم معماری فضای ریسک و اقدامش را تغییر دهد آنگاه جمهوری اسلامی وارد کوچهای بنبست خواهد شد. در آن لحظه ضربات واقعیت بیش از همه به صورت بازیگری خواهد خورد که تا پیش از آن از قلدری کردن و تهدید و باجگیری دریغ نکرده است. آن وضعیت میتواند حامل مخاطراتی باشد که جمهوری اسلامی در بدترین سناریوهای ممکن هم به آن فکر نکرده است.
از این جهت شاید برای جمهوری اسلامی بهتر آن باشد که پیش از آنکه اینچنین خاماندیشانه به استقبال نزاع غیر مستقیم با بازیگری در قامت اسرائیل با تواناییهایش در اجماعسازی بینالمللی و ضربات عمیق با ریسک بالا برود، خود را تا دیر نشده از معرکه بیرون بکشد.
سال ناکامی و تنش
جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۳ توانست دولت بایدن را مجاب کند داراییهای مسدودشدهاش در کرهجنوبی را به قطر منتقل کند. در ازای این معامله، تعدادی از گروگانهای آمریکایی یا دارای تابعیت دوگانه در زندانهای ایران هم آزاد شدند و به آمریکا رفتند. در مقابل، آمریکا هم چند زندانی ایرانی را آزاد کرد که البته تنها دو نفرشان به ایران بازگشتند.
آزاد شدن این داراییها به تنشی دامنهدار در دالانهای سیاسی آمریکا هم منجر شد. منتقدان بایدن میگویند باج دادن و کرنش در برابر جمهوری اسلامی این پیام را به خامنهای میدهد که میتواند با دست بازتر به تنشآفرینی در خارج از مرزها و سرکوب مخالفان در داخل مرزها بپردازد.
در سال ۲۰۲۳ با میانجیگری چین، تنشهای چندین ساله میان تهران و ریاض هم اندکی تخفیف یافت. عربستان سعودی و جمهوری اسلامی سفرایشان را پس از چند سال قطع رابطه دیپلماتیک، به پایتختهای یکدیگر گسیل کردند و در تلاشاند تا مسائلشان را به شکلی دیپلماتیک حلوفصل کنند.
در انتظار آن خبر بزرگ
در داخل ایران و حتی بدنه جمهوری اسلامی اما همه منتظر همان خبر بزرگاند. آنچه ستوننویس اکونومیست در بررسی چشمانداز سال ۲۰۲۴ توصیف کرده، آن است که در سال ۲۰۲۴، موضوع مرگ علی خامنهای و جانشینی او اهمیت دوچندانی خواهد یافت.
در همان ماههای آغازین سال ۲۰۲۴ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در یک روز برگزار میشود. خامنهای در روزهای گذشته از مردم خواست از صندوقهای رای قهر نکنند چرا که برگزاری انتخابات مانع دیکتاتوری و ناامنی داخلی است. دیکتاتور کنونی ایران که سال ۲۰۲۳ به مدد دستگاه امنیتی و قضایی آن، بزرگترین تظاهرات سراسری سرنگونیخواهانه در چهار دهه گذشته را سرکوب کرده، حال امید دارد مردم یادشان برود که او چگونه فرمانروایی است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در سال ۲۰۲۳، سپاه به عنوان بازوی سرکوب رهبر جمهوری اسلامی قدرتش را بیش از گذشته در داخل ایران بسط داد و اکنون دولت، مجلس و مهمترین بخشهای امنیتی و اصلیترین نیروی نظامی ایران را سپاهیان در اختیار دارند. سیاست خارجی جمهوری اسلامی هم تابعی از میل و اراده سرداران سپاه است و سفارتخانههای ایران در منطقه جولانگاه نیروهای سپاه قدس یا سازمان اطلاعات سپاهاند و سمتهای دیپلماتیک در این سفارتخانهها در اختیار افرادی است که کارشان نه بهبود روابط اقتصادی یا توسعه مناسبات بینالمللی ایران که ایجاد ارتباط با گروههای شبهنظامی برای به آتش کشیدن امنیت منطقه و جهان است.
رضی موسوی که روز ۲۵ دسامبر در دمشق با شلیک چندین موشک از جنگندههای اسرائیلی کشته شد، هم یکی از همین افراد بود. او مسئول لجستیک و پشتیبانی از شبهنظامیان در سوریه، لبنان و عراق بود و سپاه او را دست راست قاسم سلیمانی برای سه دهه توصیف کرد. او سالها در پوشش رایزن سفارتخانه ایران در دمشق حضور داشت و نهایتا ترور شد.
میراث سال ۲۰۲۳ برای ایران تنشهای بسیار در سال ۲۰۲۴ است. در اقتصاد، مردم با ویرانهای پرچالش مواجهاند، تورم در اوج است، چشمانداز بهبود وضعیت وجود ندارد و جمهوری اسلامی هم هر روز حمله به جیب مردم را گسترش میدهد.
در بعد امنیتی، شعلههای فراوانی از خشم زیر خاکستر مانده است. جمهوری اسلامی دست از مداخله در زندگی عمومی مردم برنمیدارد؛ آن هم به این دلیل که «اگر مردم ترسشان از ما بریزد، طومارمان را در هم میپیچند».