این طور بهنظر میرسد که بیانیه جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا، در مورد پاسخ آمریکا به حمله پهپادی به پایگاه آمریکا در اردن که سه کشته به جا گذاشت، روشن کرد که آمریکا تمایلی به جنگ با جمهوری اسلامی ندارد اما بیتردید مایل است کتائب حزبالله را نابود کند. این گروه شبهنظامی عراقی سرانجام وضعیت را درک و اعلام کرد که حمله به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه را متوقف میکند، که در واقع اقدامی محاسبهشده برای اطمینان از بقایش است.
کرستن فونتنرز، عضو شورای آتلانتیک، در مقالهای که در وبسایت این اندیشکده منتشر شده است، مینویسد با توجه به تخلیه فوری پایگاههای کتائب حزبالله پس از حمله پهپادی، این احتمال وجود دارد که این گروه شبهنظامی تصور نمیکرد که پهپاد از پدافند هوایی آمریکا در اردن عبور کند.
او در ادامه میافزاید در حالی که خطر حمله آمریکا ممکن است کتائب حزبالله را دستپاچه کند، هیچ عملیات نظامی آمریکا «قدرت بازدارندگی» مقابل جمهوری اسلامی را احیا نمیکند. تهران به این باور رسیده است که آمریکا وارد جنگ با ایران نخواهد شد، بهخصوص تا وقتی آمریکا مدام این حرف را تکرار میکند. تا وقتی این اعتقاد وجود دارد، تهران به پرورش نیروهای نیابتی ادامه خواهد داد تا آستانه اراده آمریکا را بیازماید.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بایدن به این حمله چه پاسخی خواهد داد؟ به عقیده ناظران، تصمیمگیرندگان در تهران اطمینان دارند که دولت بایدن تمایلی ندارد در سال انتخابات خطر کند و وارد درگیری شود. نویسنده مقاله معتقد است اشتباه محاسباتی جمهوری اسلامی این است که ذهنیت ایرانیان در مورد کشته شدن عضوی از سپاه پاسداران را با افکار عمومی آمریکا در مورد کشته شدن سربازان آمریکایی مقایسه میکند.
فونتنرز در ادامه با توجه به هدف آمریکاــ جلوگیری از آسیب جمهوری اسلامی به شهروندان، منافع، و شرکای آمریکاــ پاسخهای احتمالی بایدن و پیامدهای هر گزینه را بررسی میکند.
گزینه ۱: حمله به تاسیسات و تجهیزات ارتش در خاک ایران
آمریکا میتواند به خاک ایران حمله کند و توانمندیهای ارتش از جمله هواپیماها، سامانههای پدافند و تانکها را از بین ببرد. اما این ظرفیتها نیستند که برای آمریکا مشکل ایجاد میکنند. هدف قرار دادن تجهیزات ارتش جلو ادامه حملات به نیروهای آمریکا در خاورمیانه را نمیگیرد، حملاتی که با پشتیبانی جمهوری اسلامی انجام میشوند. چنین حملهای فقط ارتش ایران را وارد درگیری که میکند که در واقع بین آمریکا و سپاه پاسداران است.
گزینه ۲: حمله به پایگاهها و انبارهای تسلیحاتی سپاه پاسداران در خاک ایران
آمریکا با هدف قرار دادن پایگاههای و انبارهای تسلیحاتی سپاه پاسداران، میتواند ظرفیت سامانه پدافندی جدید سپاه پاسداران موسوم به «صیاد تاکتیکی» را بیازماید. این نوع حملات احتمال ادامه حملات نیابتی که آمریکا قصد دارد متوقفشان کند کاهش نمیدهد. بیتردید ادامه پیدا میکنند و گستردهتر میشوند.
گزینه ۳: حمله به تاسیسات تولید قطعات تسلیحاتی که برای گروههای نیابتی ارسال میشود
آمریکا میتواند تاسیساتی را در خاک ایران هدف قرار دهد که تسلیحات و قطعات مورد نیاز گروههای نیابتی را تولید میکنند. این اقدام امکان دارد حملات را کند یا متوقف کند، البته پس از آنکه گروههای نیابتی تمام مهماتی را که طی سالها ذخیره کردهاند مصرف و تمام کنند. حزبالله لبنان بهتنهایی بیش از ۱۰۰ هزار راکت در اختیار دارد. جمهوری اسلامی در خاک ایران با آمریکا وارد جنگ نخواهد شد، در عوض، مظلومنمایی خواهد کرد و اهداف نرم آمریکا در سراسر جهان را هدف قرار خواهد داد. این کار آمریکا را سرگرم نگه میدارد تا گوشبهزنگ بماند و منابعش را صرف محافظت از دفترهای دیپلماتیک آمریکا در سراسر جهان کند.
گزینه ۴: حمله به ظرفیتهای سپاه پاسداران و نیروهای نیابتی در کشورهای همسایه
نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در عراق، سوریه، یمن، و سایر کشورهای منطقه هدف احتمالی دیگرند. با وجود این، هدف قرار دادن تسلیحات و مهمات در خارج از ایران تاکنون مانع حملات جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش به سربازان آمریکا و شرکایش نشده است.
نویسنده مقاله در ادامه مینویسد در حالی که دولت بایدن اعلام کرده است پاسخ این حملات را میدهد، باید به نحوی اقدام کند که اعتبارش در معرض خطر قرار نگیرد. یک راه این است که فقط روی اهداف نظامی متمرکز باشد.
راه دیگر این است که اردن را با خود همراه کند. حمایت اردن به ارسال پیام کمک خواهد کرد. اردن باید به این نقض حاکمیت و تمامیت ارضیاش واکنش نشان دهد. در هر صورت، آمریکا مایل نیست اینطور به نظر برسد که «دارد بیش از اندازه واکنش نشان میدهد».
فونتنرز معتقد است که سطح انتظارات باید مدیریت شود و معقول باشد، حمله به خاک ایران مسیر رژیم را تغییر نخواهد داد. در اهداف منطقهای جمهوری اسلامیــ بیرون راندن آمریکا از منطقه، حذف اسرائيل، و تبدیل به قدرت برتر منطقه در نظم جهانی نوینــ سعادت و رفاه مردم ایران یا صلح در خاورمیانه جایی ندارد. از دست رفتن جان ایرانیان جمهوری اسلامی را متاثر نخواهد کرد. در واقع، حمله به خاک ایران ممکن است بهنفع رژیم باشد.
جمهوری اسلامی در حال حاضر به دشمن، به آن «دیگری» شرور، نیاز دارد. در صورت مرگ رهبر ۸۴ ساله جمهوری اسلامی، رژیم با دورهای از آسیبپذیری مواجه میشود. جمهوری اسلامی ممکن است بر این باور باشد که حمله آمریکا عرق ملی ایرانیان را به جوش میآورد و رژیم از دوره گذار پس از خامنهای به سلامت عبور میکند.
نویسنده در ادامه میافزاید پایان جنگ اسرائیل و حماس نیز مسیر جمهوری اسلامی را تغییر نمیدهد. رهبران جمهوری اسلامی، بهرغم نمایش حمایت، نگران فلسطینیان نیستند. آنها صدها میلیون دلار برای حماس و جهاد اسلامی فلسطین ارسال کردهاند و هرگز از این گروهها نخواستهاند این مبالغ را برای ساخت پناهگاه، تامین غذا یا سوخت برای غیرنظامیانی هزینه کنند که با تحریکها و اقدامهای مسلحانه آنها، با پیامدهای تلافیجویی دولت راستگرای اسرائیل مواجه شدند.
برخی ناظران معتقدند زمانبندی حمله حماس به اسرائیل مطابق میل تهران نبود و این تصمیم در واقع برنامههای جمهوری اسلامی برای اقدام نهایی بزرگتر علیه اسرائیل با مشارکت چند گروه نیابتی را بر هم زد.
فونتنرز در پایان مینویسد خاتمه جنگ اسرائیل و حماس به دو طریق جمهوری اسلامی را ناکام خواهد گذاشت. نخست، پوششی را که جمهوری اسلامی برای ابراز قدرت داخلی و سرکوب مخالفان استفاده میکند از بین میبرد. جمهوری اسلامی از تمرکز بر غزه و یمن استفاده کرد و به گروههای مخالف رژیم در پاکستان، عراق، و سوریه حمله کرد. نمایندگان مجلس در تهران در تدارکاند تا لایحهای تصویب شود که قدرت سپاه پاسداران و بسیج را افزایش میدهد. و در این اثنا، جمهوری اسلامی شماری از معترضان را اعدام کرد.
دوم، پایان جنگ غزه بهانه اقدامهای خشونتبار را از نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در سراسر منطقه میگیرد، دستکم طبق ادعای خودشان که این حملات را در حمایت از فلسطینیان عنوان میکنند. جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش باید بگردند و یک دشمن دیگر پیدا کنند.